‌NOVEL CAFE


Kanal geosi va tili: Eron, Forscha
Toifa: Kitoblar


برای تبلیغات ،چالش ،بازدید بنر با کمترین قیمت به آیدی زیر پیام بدید:
@fa_u_za_am
و برای پاک کردن رمانتون از کانال ما به این آیدی پیام بدید:
@Elahe_d22
گروه درخواست رمان و کتاب:
https://t.me/joinchat/EsvCLEBTVYO9azu1DjNsfg

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Kanal geosi va tili
Eron, Forscha
Statistika
Postlar filtri


رمان:#ششمین_همزاد👆🏼

✍🏼نویسنده: خانم وکیل(مینا.ت)

ژانر:#بزرگسال، #فانتزی، #عاشقانه

تعداد صفحات:1709
@Novel_cafe

خلاصه:
مینویسیم و سِیر میکنیم در زندگی دختری که نه خاص است و نه جذاب!
نه نیروی الهی دارد و نه خال هندو!
خودش است و پا به مکانی میگذارد که نباید..
آرزویی محال آویزه‌ی گوشش می‌کند و پریزادی قاتل میشود.
درست؛ در شامگاه‌ تولد دشمنش، باید قلب شش همزاد خود را در آورده و با جوی خون‌هایشان غسل توبه کند!
اینگونه خدا می‌پذیرد، طبیعت قبول می‌کند و او توان کشتن موجودی را پیدا می‌کند که عمری ابدی دارد!

انار، دختری که خواهرش رو به طرز مشکوکی از دست داده!
حالا اون دنبال اینه که با احضار روح خواهرش دلیل قتلش رو بفهمه و ...
چی میشه که به خودت بیای و بجای روح، یک خوناشام احضار کرده باشی؟
اونم توی عصری که همچین چیزهایی غیرباوره و حالا یکیشون مقابلمون ایستاده... ؟!

ششمین همزاد(جلد دوم در حال تایپ)




دلنوشته های دوست خوبمون
خانم وکیل(مینا،ت)👆🏼👆🏼








Novel Apk dan repost
‍ ‍ 📚 رمان: مسحور
🙈 ژانر: صحنه دار ، عاشقانه ا
برای خرید با پرداخت ۳۰ تومن به ایدی زیر مراجعه کنید
@novelkharid


خلاصه :
آتوسا زن مطلقه ای که عاشق طاها، پسر حاج طاهر میشه.. پسری که همه فکر میکنن مثل پدرش سربه زیر و با ایمانه ولی امان از روزی که آتوسا پا به خونه‌شون بذاره...
آتوسا زنی لوند و ازاد که با وجود رابطه ی پنهونیش با طاها، صیغه ی پدرش حاج طاهر میشه و باعث میشه که...

‼️‼️‼️توجه داشته باشید که این رمان #فروشی است.
این فایل تنها عیارسنج رمان برای آشنایی شما عزیزان است. اگر به خواندن ادامه رمان علاقمند هستین به آیدی بالا برای خرید مراجعه فرمایید. ‼️‼️‼️


Novel Apk dan repost
‍ ‍ 📚 رمان: سوگلی شیخ
🙈 ژانر: صحنه دار ، عاشقانه ا
برای خرید با پرداخت ۳۰ تومن به ایدی زیر مراجعه کنید
@novelkharid

خلاصه‌ :
نگار دختر 20 ساله ای که سوار ماشین مرد مسن و پولداری میشه تا تیغش بزنه بی خبر از اینکه اون مرد رئیس یک باند مافیا در دبی هست و میشه سوگلیِ شیخ! اما به محض ورود به عمارت عاشق فواد، پسر شیخ میشه و اونا رابطه عاشقانه و پنهانیشون رو شروع میکنن. همه چیز از اونجایی شروع میشه که شیخ وسط سکس نگار و فواد سر میرسه و....

‼️‼️‼️توجه داشته باشید که این رمان #فروشی است.
این فایل تنها عیارسنج رمان برای آشنایی شما عزیزان است. اگر به خواندن ادامه رمان علاقمند هستین به آیدی بالا برای خرید مراجعه فرمایید. ‼️‼️‼️


Novel Apk dan repost
آراج.pdf
183.6Kb
‍ ‍ 📚 رمان: آراج
🙈 ژانر: صحنه دار ، عاشقانه انتقامی
برای خرید با پرداخت ۳۰تومن به ایدی زیر مراجعه کنید
@novelkharid
خلاصه :
آراج شاهی...
مرد پولدار و پر ابهتی که تنها آدم زندگیش برادر زادشه!
با خودکشی برادرزادش به خاطر یک دختر اون دختر رو پیدا میکنه و جوری بهش تجاوز میکنه که از خونریزی بیهوش میشه..
با طرد شدن آوین از خانواده‌ش، آراج از فرصت استفاده می‌کنه و اون و به خونش میاره تا تلافی کنه و ازش انتقام بگیره..


‼️‼️‼️توجه داشته باشید که این رمان #فروشی است.
این فایل تنها عیارسنج رمان برای آشنایی شما عزیزان است. اگر به خواندن ادامه رمان علاقمند هستین به آیدی بالا برای خرید مراجعه فرمایید. ‼️‼️‼️


رمان:#با_بهار👆🏼

✍🏼نویسنده:سیمین جلالی

ژانر:#عاشقانه

تعدادصفحات:358
@Novel_cafe
خلاصه:
داستان درباره ی دختری به اسم بهار که با از دست دادن پدر و مادرش با برادرش علی در خانه ی مادر بزرگ خود زندگی می کند بهار سخت درس می خواند تا به قولی که به مادر خود داده تا دکتر شود عمل کند از طرفی هم عاشق محمود برادر دوستش مریم است محمود پس از مدتی برای گذراندن تخصص به خارج از کشور می رود و…


با بهار








Novel Apk dan repost
‍ ‍ 📚 رمان: گدایی
🙈 ژانر: صحنه دار ، عاشقانه همخونه ای
برای خرید با پرداخت ۲۵تومن به ایدی زیر مراجعه کنید
@novelkharid
خلاصه :
کاترینا مورنو ساکن ایتالیا که از قضا یک رگ ایرانی هم داره..
روانسشناسی خونده و به خاطر نجات یک دختر از خودکشی بدجوری سر و صدا راه انداخته، با مردی به نام ژاویر جاوید آشنا میشه تا درمانش کنه، ژاویری که سالمه اما از نظر بقیه نه...یه مرد که زندگی خوبی داره اما چون کینه ای هست فکر میکنن دیوونست...و اینجوری سرنوشت دست به دست هم میده تا خانوم روانشناس هم درگیر کینه ی ژاویر جاوید شه! کینه ای که از خود روانشناسا سرچشمه میگیره ...

‼️‼️‼️توجه داشته باشید که این رمان #فروشی است.
این فایل تنها عیارسنج رمان برای آشنایی شما عزیزان است. اگر به خواندن ادامه رمان علاقمند هستین به آیدی بالا برای خرید مراجعه فرمایید. ‼️‼️‼️


علی شیر خدا شد در دلیری

علی صاحب کرم در دست گیری

چنان تابید خورشیدش که کعبه

ترک برداشت مانند کویری

پدر هر جا که باشد، دور و نزدیک، شک ندارم که دلش هر لحظه با من است

تولد امیرالمؤمنین حضرت علی(ع) و روز پدر مبارک❤️🌹💐

@Novel_cafe


رمان: #ال_لادرون👆🏼

✍🏼نویسنده:مرجان_جانی

ژانر: #عاشقانه #جنایی #طنز

تعدادصفحات:257
@Novel_cafe
خلاصه:
با یه مشت آدم دروغگو دورمون رو شلوغ کردیم.
تا بلکه از تنهایی در بیایم. 
تا شاید... زندگیمون راحت تر بشه.
ولی یه جاهایی لازمه قوی باشی.. 
دیگه از اینکه یکی اون یکی رو تنها بزاره نترسی.. 
یادت باشه که ترس تنها چیزیه که عقب میندازتت..
پس انقدر قوی باش که بدونی کی وقت رفتنه! 
باز مثل این نصیحت گراها صحبت کردم.. 
اینا همشش حرفه... 
وایسا حدس بزنم.. الآن با خوندن این متن زندگیت متحول شد درسته؟ 
پس لازمه بهت بگم، آناناس! 
منم از این فکرا زیاد می کردم، ولی فقط فکر می کردم؛ عمل نه! 
ولی تو مثل من نباش عمل کن، 
از باور داشتن به خودت شروع کن.

ال لادرون




رمان:#کدو_تنبل👆🏼

✍🏼 نویسنده: مرجان جانی

ژانر:#عاشقانه ، #معمایی #جنایی

تعداد صفحات:583
@Novel_cafe
خلاصه :
من فقط اون حس قشنگی که به همدیگه داشتیم رو میخوام.
من هنوز تورو یادمه.
خنده هات...
صدات...
حرفامونو یادمه.
اما تو دیگ نیستی و بینمون چند تا اسمون فاصلس.
کاش بیشتر میموندی...
بیشتر داشتمت.
الان تنها چیزی که ازت دارم یه اتاق پر از عکساته.
عکسایی که باهم انداختیم.
بیا برگردیم به عقب...
به وقتی که خدا هنوز تورو ازم نگرفته بود.
وقتایی که کنارت بودم و تورو زندگی میکردم.
همیشه تمام فکر و قلب و روحم کنار تو بود.
اگه واقعا این شانس رو داشتم که به عقب برگردم.
میرفتم به اون روزی که گفتی دوسم داری.
انقدر توی اون روز میموندم تا همونجا بمیرم.

کدو تنبل





20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.