#به_قلم_استاد
❇️ محاصرۀ غزّه آزمونی برای غيرت مسلمانان
✍🏻 استاد مفتی محمدقاسم قاسمی
📍در سال 223 هجری در دوران حكومت معتصم عباسی، پادشاه روم شرقی به سرحدات اسلامی حمله كرد و در اقدامی وحشيانه، اهالی مسلمان شهرهای «مَلَطْيَه» و «زِبَطْرَه» (از شهرهای تركيۀ کنونی) را از دم تيغ گذراند و چند هزار نفر از آنان، از جمله شمار زيادی از زنان مسلمان را اسير كرد. در آن ميان زن مسلمانی فرياد برآورد: «وامعتصماه! وامعتصماه!: معتصم به دادم برس! معتصم به دادم برس!». اين خبر در حالی به معتصم رسيد كه وي در دارالخلافهاش در بغداد بر تخت نشسته بود. معتصم با شنيدن اين فرياد استغاثه و طلب كمك، لبيكلبيكگويان بیدرنگ از جايش برخاست و سخت بیقرار و پريشان شد و فرمان بسيج عمومی براي جنگ با دشمن رومي را صادر كرد. آنگاه شخصاً در رأس لشكری جرّار و بیسابقه، به روم شرقی حمله كرد و در نبردی سرنوشتساز با پادشاه روم، سپاه وی را در هم شكست و هزاران نفر را از دم تيغ گذراند. سپس شهر عَمُّوريَّه را كه يكی از مهمترين شهرهاي روم شرقی و همپايۀ قسطنطنيه بود، فتح كرد و اسيران مسلمان را از چنگال ستمگران رومی رهايي بخشيد.(ابنكثير، تاريخ البدايهوالنهايه: 11/84 ـ85)
📍بلاذری در فتوحالبلدان ماجرای مشابهی را اينگونه نقل كرده است: جمعی از تجّار مسلمان سوار بر كشتیای عازم هند بودند كه در بندر دَيْبُل سند، مورد حملۀ راهزنانی از قوم «ميد» قرار گرفته و اسير شدند و تمام داراییشان به تاراج رفت. از ميان اسيران زنی از قبيلۀ يربوع فرياد برآورد: «يا حجّاج! يا حجّاج!». اين خبر به حجّاجبن يوسف در عراق رسيد و وی بلافاصله سفيری را به سوی داهر، حاكم سند، فرستاد و از او خواست كه در اسرع وقت جهت آزادي اسيران اقدام كند؛ امّا وی پاسخ داد كه اسيران در بند عدّهای راهزن هستند كه مقابله با آنها از عهدۀ وی خارج است. حجّاج با اطّلاع از اين پاسخ، ابتدا لشكری را به فرماندهي «عبيدالله بن نبهان» به سوی سند گسيل داشت و چون خبر كشتهشدن او رسيد، لشكر ديگري را به فرماندهي «بديل بن طهفه» فرستاد و چون او نيز كشته شد، سرانجام لشكری جرّار را به فرماندهی دليرمردی از طائفة ثقيف به نام «محمّدبن قاسم» به طرف سند اعزام كرد. محمّدبن قاسم كه جوانی 21 ساله بود با شهامتی بینظير وارد سرزمين سند شد و آن را فتح كرد.
📍تاريخ نظاير بسياری از اين قبيل اقدامات غيرتمندانه را از گذشتة پرافتخار مسلمانان در سينهاش ثبت كرده است.
معتصم و حجّاج از جمله حاكمانیاند كه تاريخ در كنار اقدامات پسنديدۀ فوقالذكر، ظلمها و بیعدالتیهايی را نيز در كارنامۀ آنان ثبت كرده است، با اين وصف، وقتی حقّي از مسلمانی به دست مستكبر و متجاوزی غصب میشد، غيرت اسلامی و احساس مسئوليّت در دفاع از مظلوم، سراسر وجود افرادی چون معتصم و حجّاج را نيز فرامیگرفت و شگفتي میآفريد. اين در حالی است كه امروزه در برابر چشمان دهها حاكم مسلمان و صدها وزير و احزاب اسلامی و ملّتهای مسلمان، مردم بی دفاع در فلسطين [...] به خاك و خون میغلتند و صدا و تصوير آنان از طريق رسانهها پخش میشود، امّا كمتر كسی بیخواب و بیقرار میشود، و دردناكتر اينكه با گذشت زمان اين جنايات عادی تلّقی میگردد، و همين بیتفاوتی، دشمنان اسلام را دليرتر و بیباكتر كرده است.
📍مردم فلسطين و غزّه از مدعيان دروغين حقوق بشر و از دشمنان اسلام انتظاری ندارند ولی همواره منتظر حمايت و ياري اهل ايمان و حقطلبان هستند: «إن استنصروكم في الدّين فعليكم النصر»[انفال: 72]؛ اگر از شما در [كار] دين ياری خواستند، بر شماست كه [آنان را] ياري كنيد.
اين شرايط میطلبد كه مصلحان و احياگران بپاخيزند و تودهها را بيدار كنند؛ جوانان غيور به خود آيند و دست از غفلت و تأثيرپذيري از بيگانگان بردارند و هوشيارانه گام بردارند؛ دلسوزان جهان اسلام به ياری مظلومان بشتابند و نگذارند غيرت دينی بهطوركلّی مدفون شود و احساس مسئوليت بميرد، و اجازه ندهند قداست و كرامت انسانی پايمال گردد و طاغوتيان و متجاوزان بيش از اين بر گردة مظلومان برقصند و روزبهروز دليرتر و جسورتر شوند.
▫️سرمقالۀ شمارۀ 41 فصلنامۀ ندای اسلام
https://t.me/Media_War78
❇️ محاصرۀ غزّه آزمونی برای غيرت مسلمانان
✍🏻 استاد مفتی محمدقاسم قاسمی
📍در سال 223 هجری در دوران حكومت معتصم عباسی، پادشاه روم شرقی به سرحدات اسلامی حمله كرد و در اقدامی وحشيانه، اهالی مسلمان شهرهای «مَلَطْيَه» و «زِبَطْرَه» (از شهرهای تركيۀ کنونی) را از دم تيغ گذراند و چند هزار نفر از آنان، از جمله شمار زيادی از زنان مسلمان را اسير كرد. در آن ميان زن مسلمانی فرياد برآورد: «وامعتصماه! وامعتصماه!: معتصم به دادم برس! معتصم به دادم برس!». اين خبر در حالی به معتصم رسيد كه وي در دارالخلافهاش در بغداد بر تخت نشسته بود. معتصم با شنيدن اين فرياد استغاثه و طلب كمك، لبيكلبيكگويان بیدرنگ از جايش برخاست و سخت بیقرار و پريشان شد و فرمان بسيج عمومی براي جنگ با دشمن رومي را صادر كرد. آنگاه شخصاً در رأس لشكری جرّار و بیسابقه، به روم شرقی حمله كرد و در نبردی سرنوشتساز با پادشاه روم، سپاه وی را در هم شكست و هزاران نفر را از دم تيغ گذراند. سپس شهر عَمُّوريَّه را كه يكی از مهمترين شهرهاي روم شرقی و همپايۀ قسطنطنيه بود، فتح كرد و اسيران مسلمان را از چنگال ستمگران رومی رهايي بخشيد.(ابنكثير، تاريخ البدايهوالنهايه: 11/84 ـ85)
📍بلاذری در فتوحالبلدان ماجرای مشابهی را اينگونه نقل كرده است: جمعی از تجّار مسلمان سوار بر كشتیای عازم هند بودند كه در بندر دَيْبُل سند، مورد حملۀ راهزنانی از قوم «ميد» قرار گرفته و اسير شدند و تمام داراییشان به تاراج رفت. از ميان اسيران زنی از قبيلۀ يربوع فرياد برآورد: «يا حجّاج! يا حجّاج!». اين خبر به حجّاجبن يوسف در عراق رسيد و وی بلافاصله سفيری را به سوی داهر، حاكم سند، فرستاد و از او خواست كه در اسرع وقت جهت آزادي اسيران اقدام كند؛ امّا وی پاسخ داد كه اسيران در بند عدّهای راهزن هستند كه مقابله با آنها از عهدۀ وی خارج است. حجّاج با اطّلاع از اين پاسخ، ابتدا لشكری را به فرماندهي «عبيدالله بن نبهان» به سوی سند گسيل داشت و چون خبر كشتهشدن او رسيد، لشكر ديگري را به فرماندهي «بديل بن طهفه» فرستاد و چون او نيز كشته شد، سرانجام لشكری جرّار را به فرماندهی دليرمردی از طائفة ثقيف به نام «محمّدبن قاسم» به طرف سند اعزام كرد. محمّدبن قاسم كه جوانی 21 ساله بود با شهامتی بینظير وارد سرزمين سند شد و آن را فتح كرد.
📍تاريخ نظاير بسياری از اين قبيل اقدامات غيرتمندانه را از گذشتة پرافتخار مسلمانان در سينهاش ثبت كرده است.
معتصم و حجّاج از جمله حاكمانیاند كه تاريخ در كنار اقدامات پسنديدۀ فوقالذكر، ظلمها و بیعدالتیهايی را نيز در كارنامۀ آنان ثبت كرده است، با اين وصف، وقتی حقّي از مسلمانی به دست مستكبر و متجاوزی غصب میشد، غيرت اسلامی و احساس مسئوليّت در دفاع از مظلوم، سراسر وجود افرادی چون معتصم و حجّاج را نيز فرامیگرفت و شگفتي میآفريد. اين در حالی است كه امروزه در برابر چشمان دهها حاكم مسلمان و صدها وزير و احزاب اسلامی و ملّتهای مسلمان، مردم بی دفاع در فلسطين [...] به خاك و خون میغلتند و صدا و تصوير آنان از طريق رسانهها پخش میشود، امّا كمتر كسی بیخواب و بیقرار میشود، و دردناكتر اينكه با گذشت زمان اين جنايات عادی تلّقی میگردد، و همين بیتفاوتی، دشمنان اسلام را دليرتر و بیباكتر كرده است.
📍مردم فلسطين و غزّه از مدعيان دروغين حقوق بشر و از دشمنان اسلام انتظاری ندارند ولی همواره منتظر حمايت و ياري اهل ايمان و حقطلبان هستند: «إن استنصروكم في الدّين فعليكم النصر»[انفال: 72]؛ اگر از شما در [كار] دين ياری خواستند، بر شماست كه [آنان را] ياري كنيد.
اين شرايط میطلبد كه مصلحان و احياگران بپاخيزند و تودهها را بيدار كنند؛ جوانان غيور به خود آيند و دست از غفلت و تأثيرپذيري از بيگانگان بردارند و هوشيارانه گام بردارند؛ دلسوزان جهان اسلام به ياری مظلومان بشتابند و نگذارند غيرت دينی بهطوركلّی مدفون شود و احساس مسئوليت بميرد، و اجازه ندهند قداست و كرامت انسانی پايمال گردد و طاغوتيان و متجاوزان بيش از اين بر گردة مظلومان برقصند و روزبهروز دليرتر و جسورتر شوند.
▫️سرمقالۀ شمارۀ 41 فصلنامۀ ندای اسلام
https://t.me/Media_War78