[ لآژِوردی ]


Kanal geosi va tili: Eron, Forscha
Toifa: ko‘rsatilmagan


تبلیغات 👈 @mr_mim3

Связанные каналы

Kanal geosi va tili
Eron, Forscha
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


ما اغلب دوست داریم از کسانی که خوشمان می‌آید، بُت درست کنیم و از آن‌ها «اَبَر انسان» بسازیم. و وقتی آن شخصیتِ ابرانسانی تبدیل به یک انسانِ عادی شد، از او متنفر شویم.
واقعیت آن است که همه، آدم‌های معمولی‌ای هستند. حتی آن‌هایی که ما ابرانسان می‌پنداریم هم وقتی دست‌شویی می‌روند، وقتی می‌خوابند، آبِ دهن‌شان روی بالش می‌ریزد، آن‌ها هم دچار اسهال و یبوست می‌شوند، می‌ترسند، دروغ می‌گویند، عرقِ‌شان بوی گند می‌دهد و دهن‌شان سرِ صبح، بوی خُسفه‌ی خَر!
...
بعدها که فرصتی شد تا به هنرجویانِ ادبیات و تآتر آموزش بدهم، احساس کردم هنرجویانم ناخواسته و از روی لطف، دوست داشتند بگویند که مربی‌ِ ما، آدمِ خیلی عجیب و غریبی ست!
اولین چاره‌ کار این بود که از آن‌ها بخواهم «استاد» خطابم نکنند. چون اصولاً این لفظ برای منی که سطحِ علمی و آکادمیکِ لازم را ندارم، عنوانِ اشتباهی است.
در قدم بعد، سعی کردم به‌ آنها نشان دهم که من هم مثلِ همه‌ی آدم‌های دیگر، نیازهای طبیعی‌ خودم را دارم.
عصبانی می‌شوم، غمگین می‌شوم، گرسنه می‌شوم، دستشویی میروم، دست و بالم درد می‌گیرد و هزار و یک چیزِ دیگر که همه‌ آدم‌ها دارند.
اما به نظرم، دو چیز خیلی مهم هست که باید هر کس به خودش بگوید و نگذارد دیگران از او تصویری فراانسانی و غیرواقعی بسازند:
اول؛ احترام:
حتی جلوی پای یک پسربچه‌ی 7 ساله هم باید بلند شد و یا بعد از یک دخترِ 5 ساله از در عبور کرد. باید آن قدر به دیگران احترام گذاشت که بدانند نه تنها از تو چیزی کم ندارند که به مراتب از تو با ارزش‌تر و مهم‌ترند.
و بعد؛ راست‌گویی!
به عقیده‌ من هیچ ارزشی و خصلتی بزرگ‌تر و انسانی‌تر از راست‌گویی نیست. اعترافِ به «ندانستن» و «نتوانستن» یکی از بزرگ‌ترین سدهایی ست که ما در طولِ عمرمان باید از آن بگذریم.
اطرافیان اگر بدانند که ما هم مثلِ همه‌ آدم‌های دیگر، یک آدمِ با نیازهای عادی هستیم، هرگز تصورشان از ما، تصوری فراواقعی نخواهد شد.
این‌هایی که گفتم، فقط مخصوصِ هنرجو و مربی نیست. خیلی به کارِ عاشق و معشوق‌ها هم می‌آید.
به یک دل‌داده‌ی شیفته باید گفت:
-«کسی که تو امروز در بهترین لباس و عطر و قیافه می‌بینی، در خلوتش، یک شامپانزه‌ی تمام‌عیار می‌شود!... تو با یک آدمِ معمولی طرفی، نه یک ابرقهرمانِ سوپراستار!» همه‌ی ما آدم‌ایم. آدم‌های خیلی معمولی.

#دالتون_ترومبو
(فیلم‌نامه‌نویس و نویسنده‌ی امریکایی)

@lazhevrdi


جرات هميشه فرياد نمى كشد. گهگاه آن صدايى كه در انتهاى روز آرام در گوشَ ت زمزمه ميكند : فردا باز هم تلاش خواهم كرد، همان جرات است.

#مرى_آن_ردمارچر

@lazhevrdi


به يه مغازه سلمونی می رفتم که آرايشگرش هميشه موقع کار، يه سيگار گوشه لبش بود، تا آخرشب هرجا ميرفتم، همه می گفتن: تو سيگار می کشی؟

هفته پيش به یه مغازه عطرفروشی رفتم، فروشنده يه ادکلن رو به لباسم زد گفت اين ماندگاری اش فوق العاده است. با اينکه خريد نکردم، تا همين دو سه روز پيش هرجا می رفتم، می گفتن:
چه بوی خوبی می دی.

ارتباطها خيلی مهمن.
وقتی با افراد مودب و فهميده در ارتباطیم، یا وقتی که با افراد آلوده ای در ارتباطیم، خواه ناخواه از این روابط تاثير می گیریم.

@lazhevrdi


ورزش کردن و حموم رفتن و اهنگ گوش دادن، تنها مکانیزم های دفاعی من در مقابل افسردگی و مشکلات هستن.



@lazhevrdi


شما که غریبه نیستید؛ من هر شب دارم مچ خودمو در حال غصه خوردن برای چیزی که هزار بار گفتم مهم نیست و فراموشش کردم میگیرم.



@lazhevrdi


برای مادرجان به سفارش خودش از این بشقاب های چینی لب طلایی گرفتم
و ازین آرکوپال های جدید هم خواهرم گرفت
هر وقت مهمانش میشویم برای ما توی آنها غذا می کشد اما خودش از این بشقابهای
گل گلی ملامین دوست دارد.

مادرجان برای خرید ملافه و پتو هم سختگیر است. پارچه هایی با گلهای رنگ رنگ و زنده می خرد که برای ما شیک نیستند و تشک پنبه ای و پتویش را ملافه می کند.
برای ما پتوی گلبافت میخرد.

چیزی که انگار از زندگی ما گرفته اند
ذوق است
دنیای شیک کرم قهوه ای ما ، شوق را کم می کند.
خوش خوابها ، خواب خوش را حرام مان کرده اند. تخت های فلزی و چوبی و آهن ، ما را از خاک بلند کرده اند.ما دور شده ایم.
از رنگ ، از خاک ، از نور

بچه ها می گویند : چرا هیچ غذایی غذای مادرجان نمیشه؟
خانه ما بزرگتر از خانه مادراست
اما بچه ها می گویند مادر چکار می کند که خانه اش دلباز است؟
انگار که خورشید بیشتر روز را پیش مادر باشد .

ما ذوق و شوق را حذف کردیم تا تندتند زندگی کنیم.

مادر برای شام گردومیشکند و توی آسیا دستی برنجی می کوبد.
حالا که حیاط ندارد و پای بالا پایین شدن از پله را ، در بالکن چند وجبی خانه اش، در جعبه سبزی می کارد.

ما سبزی آماده می گیریم و سوپ فوری در قابلمه می ریزیم بدون عطر هیچ دستی .

زندگی بی عطر و ذوق و شوق ، کمتر قشنگ است. بالکن خانه مادر جا برای یاکریم ها و گنجشک ها و کفترها هم دارد ولی ما بالکن خانه مان تنها ست.

پرنده ها جاهای شیک بی ذوق میخواهند چکار ؟

#محبوبه_احمدی

@lazhevrdi


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
ده ویروس کلامی که موجب تخریب ارتباط می‌شوند...

مواظبشان باشیم!

@lazhevrdi


خیلی جالبه که وقتی مثلا کلیدت رو گم می‌کنی، مطمئنی که کلیدی وجود داشته و تو گمش کردی.
ولی وقتی عشق رو گم می‌کنی اصلا شک‌ می‌کنی که آیا از اول وجود داشته؟ یا توهم من بوده؟

@lazhevrdi


اولین ساله كه ميبينم گرما و سرما و بارون و بخارى و پنكه و ماه رمضون و عيد نوروز و عيد فطر
خداييش فقط جاى محرم خالیه


@LAZHEVRDI


تست روان شناسی؛ درونگرا هستید با برونگر؟!
تصویر را ببینید و بگویید چه چیزی اول از همه توجه شما را جلب کرد؟

_درخت:
شما کاملا برون گرا هستید. شما همان کسی هستید که همه از او به عنوان "روح و جان مهمانی" نام می‌برند. کسی که همیشه انرژی‌ای عالی دارد
انسان صریحی هستید
با این که در زندگی بالا و پایین‌هایی داشته اید، اجازه نمی‌دهید تجربیات منفی شما را زمین بزنند
در روابط عاشقانه، همیشه صادقانه با شریک خود رفتار می‌کنید

_صورت‌ها:
شما شخصیتی گرم و شاد دارید. نه تنها نیاز‌های خود را در اولویت قرار می‌دهید، بلکه به رفاه و آسایش دیگران نیز اهمیت می‌دهید. وقتی پای عزیزانتان در میان باشد، از همه چیز خود می‌گذرید.


_چشم‌ها:
شما بیشتر درون گرا هستید.
برای ارتباط برقرار کردن، وقت بیشتری نیاز دارید
ترجیح می‌دهید در گروه‌های کوچک‌تر بمانید و بیشتر وقت خود را با کسانی بگذرانید که در کنارشان احساس راحتی دارید.
جنبه خلاقانه‌ای در خود دارید که مردم عاشق آن می‌شوند، اما چیزی نیست که به همه نشانش بدهید.
در روابط عاشقانه، به ندرت قدم اول را بر می‌دارید

@lazhevrdi


صاحبخانه بدش نمی‌آمد که ما همیشه گریه کنیم،
عزادار باشیم و مصیبت نامه بخوانیم،
چون مشغول می‌شدیم.
دیگر کسی از او نمی‌خواست پشت‌بام را کاه‌گل کند یا برایمان آب لوله بکشد.

#آبشوران
#علی_اشرف_درویشیان

@lazhevrdi


‏خبر سرطان کیت منو برد به ۱۵ سال پیش ، سخت ترین و تلخ ترین روز های زندگیم ، زمانی که مامانم سرطان داشت...

‏پنج سالم بود مامان بهم گفت میرم تهران کنگره.سرما خورده بودم خالم بهم ماسک داد که اینو بزن بچه منو مریض نکنی! منم بچه بودم نمیفهمیدم نزدم!وقتی داشتم با دختر خالم بازی میکردم خالم عصبانی شد برگشت بهم گفت تو هیچ میدونی مامانت چرا رفته؟ مامانت قراره بمیره و دیگه برنگرده!‏زمان گذشت و حال مامانم خوب شد. هیچ کسی هم نفهمید اون شب چی شد و چی بهم گذشت. هنوزم بعد این همه سال بزرگترین ترسم از دست دادن مامان بابامه هنوزم آسیب روحیِ اون شب و اون دوران تو تک تک مراحل زندگیم کنارمه! هنوزم شبا بیدار میشم نفسای مامان بابارو چک میکنم.‏وقتی میشنوم کسی سرطان داره اولین چیزی که به فکرم میرسه بچه هاشه!اولین چیزی که به اطرافیانشون میگم اینکه مواظب سلامت روان بچه ها باشن خودِاسترس و فشار روانی از دست دادن والد ی طرف زخم هایی ک اطرافیان ممکنه خواسته یا ناخواسته به بچه بزنن یه طرف! بعضی زخما و دردا هیچ وقت خوب نمیشن..‏بعصیا ممکنه بگن بچه کوچیکه نمیفهمه ولی میفهمه خوبم میفهمه... آسیبی که شما به روان بچه میزنین هیچ وقت قرار نیست خوب بشه خلایی که در روانش ایجاد میکنین جبران پذیر نیست! خیلی مواظب باشین....

@lazhevrdi


یه همکارداشتم سربرج که حقوق میگرفت تا15روزماه سیگار برگ میکشید،
بهترین غذای بیرون میخورد
ونیمی از ماه رو غذا ی ساده از خونه می آورد،
موقعی که خواستم انتقالی بگیرم کنارش نشتم گفتم تا کی به این وضع ادامه میدی؟
باتعجب گفت: کدوم وضع!

گفتم زندگی نیمی اشرافی نیمی گدایی...!!
به چشمام خیره شد وگفت: تاحالا سیگار برگ کشیدی؟گفتم نه!
گفت:تا حالا تاکسی دربست رفتی؟ گفتم نه!
گفت: تا حالا به یک کنسرت عالی رفته ای؟ گفتم نه!
گفت: تاحالا غذای فرانسوی خورده ای؟گفتم نه!
گفت: تاحالا تمام پولتو برای کسی که دوستش داری هدیه خریدی تاخوشحالش کنی؟ گفتم نه!
گفت: اصلا عاشق بوده ای؟ گفتم نه!
گفت: تاحالا یک هفته از شهر بیرون رفته ای؟ گفتم نه!
گفت اصلا زندگی کرده ای؟با درماندگی گفتم اره...نه...نمی دونم...!!
همین طور نگاهم میکرد نگاهی تحقیر آمیز...!!
اما حالا که نگاهش میکردم برایم جذاب بود...
موقع خداحافظی تکه کیک خامه ای در دست داشت تعارفم کرد و یه جمله بهم گفت که مسیر زندگیم را عوض کرد،
اوپرسید: میدونی تا کی زنده ای ، گفتم نه!
گفت: پس سعی کن دست کم نیمی از ماه را زندگی کنی....!!

#چارلز_لمبرت

@lazhevrdi


اگر خجالتی هستید بدونید «دنیا برای بچه‌ پروهاست.»

از استیو جابز پرسیدن:«چطوری توی نوجوانی یه موقعیت کارآموزی توی HP پیدا کردی ولی بقیه نتونستن؟»
گفت:«چون ازشون خواستم بهم فرصت بدن، شد. اما خیلی‌ها حتی نمیگن.»

از قدیم گفتن: «نداری،[چون] نخواستی.»
باید بخوای، محکمم بخوای.

@lazhevrdi


سفیر انگلیس در دهلی از مسیری در حال گذر بود که یک جوان هندی، لگدی به گاوی میزند
"گاوی که در هندوستان مقدس است"!

فرماندار انگلیسی پیاده شده و به سوی گاو میدود و گاو را میبوسد و تعظیم می کند!

بقیه مردم حاضر که می بینند یک غریبه اینقدر گاو را محترم می شمارد در جلوی گاو سجده میکنند و آن جوان را به شدت مجازات می کنند. همراه فرماندار با تعجب می پرسد؛
چرا این کار را کردید؟!

فرماندار می گوید؛
لگد این جوان آگاه می رفت که فرهنگ هندوستان را هزار سال جلو بیندازد، ولی من نگذاشتم!

👤 #برتراند_راسل

@lazhevrdi


هيچ وقار یا نجابتی توی فقیر بودن وجود نداره؛

من هم فقیر بودم، هم پولدار ...
و هر بار که پاش بیفته پولدار بودن رو انتخاب میکنم!!

☑️ The Wolf of Wall Street

@lazhevrdi


این پلی لیست شامل برترین آثار فرامرز اصلانی می باشد


#روحشون_شاد


@andisheh_naab12


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
چرا زوجها نسبت به هم دلزده می شوند؟
فایل کم حجم


@lazhevrdi


‏بابام عمیقا معتقده عید رو باید خونه افرادی رفت که توی سال نمی بینیمشون
مثلا امروز رفتیم خونه دایی باجناق شوهر عمه اش
یکم طول کشید تا بهشون فهموندیم فامیلیم تا درو رومون باز کنن.

@lazhevrdi


به نظرم یه ایرادی تو این سیل پیامهای تبریک فرمایشی و غلو امیز وجود داره، متن های کپی شده ملال اور، مهرورزیهای تکراری و فاقد پشتوانه! انگار همه مأموریت دارن نگرانیهاشون رو پشت این جملات مرصع پر طمطراق پنهان کنن....


@lazhevrdi

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.