استدلال منطقی یعنی تحلیل شرایط و رسیدن به راهحل سوالات با پیروی مجموعهای از قواعد و اصول، که به آنها «اصول منطقی» میگوییم. در این فرایند باید تلاش کنیم تا از مغالطهها و اشتباهات جلوگیری گردد.
استدلال منطقی به دو نوع اصلی (استدلال استنتاجی و استدلال استقرایی)، و چند نوع فرعی تقسیم میشود.
1. استدلال استنتاجی (Deductive Reasoning):
نتیجهگیری از یک یا چند قضیه کلی به دست میآید. این نوع استدلال از کل به جزء حرکت میکند.
نمونه:
- قضیه کلی: همه انسانها فانی هستند.
- قضیه جزئی: سقراط انسان است.
- نتیجهگیری: بنابراین، سقراط فانی است.
ویژگیها:
- نتیجهگیری قطعی است، به این معنا که اگر مقدمات درست باشند، نتیجه نیز حتماً درست خواهد بود.
- معمولاً در ریاضیات و منطق رسمی استفاده میشود.
2. استدلال استقرایی (Inductive Reasoning):
نتیجهگیری از مشاهدههای جزئی به دست میآید و به یک قضیه کلی میرسد. این نوع استدلال از جزء به کل حرکت میکند.
نمونه:
- مشاهده جزئی: هر بار که آب را حرارت میدهیم، در 100 درجه سلسیوس میجوشد.
- نتیجهگیری کلی: بنابراین، هر آبی در 100 درجه سلسیوس میجوشد.
ویژگیها:
- نتیجهگیری احتمالی است، به این معنا که حتی اگر مقدمات درست باشند، نتیجه ممکن است نادرست باشد.
- از جزء به کل حرکت میکند.
- معمولاً در علوم تجربی و تحقیقات علمی استفاده میشود.
3. استدلال تمثیلی (Analogical Reasoning):
نتیجهگیری بر اساس شباهت بین دو چیز انجام میشود.
نمونه:
- حسین تیزهوش است.
- حسن برادر حسین است.
- نتیجهگیری: بنابراین، حسن نیز تیزهوش است.
ویژگیها:
- نتیجهگیری بر اساس شباهتها است و معمولاً قطعی نیست.
- در زندگی روزمره و برخی از علوم اجتماعی استفاده میشود.
4. استدلال عِلّی (Causal Reasoning):
نتیجهگیری بر اساس رابطه علت و معلول انجام میشود.
نمونه:
- مشاهده: باران میبارد.
- نتیجهگیری: بنابراین، خیابانها خیس خواهند شد.
نمونه ۲:
- مشاهده: افزایش بیکاری با افزایش جرم و جنایت در ارتباطات مستقیم است.
- نتیجه گیری: بیکاری موجب افزایش جرم و جنایت میشود.
ویژگیها:
- نتیجهگیری بر اساس روابط علت و معلول است و معمولاً در علوم طبیعی و اجتماعی استفاده میشود.
- درصد خطای بالایی دارد که بایستی با گسترش جامعه آماری، این درصد خطا را کاهش داد.
🆔@JOIN3AAA
استدلال منطقی به دو نوع اصلی (استدلال استنتاجی و استدلال استقرایی)، و چند نوع فرعی تقسیم میشود.
1. استدلال استنتاجی (Deductive Reasoning):
نتیجهگیری از یک یا چند قضیه کلی به دست میآید. این نوع استدلال از کل به جزء حرکت میکند.
نمونه:
- قضیه کلی: همه انسانها فانی هستند.
- قضیه جزئی: سقراط انسان است.
- نتیجهگیری: بنابراین، سقراط فانی است.
ویژگیها:
- نتیجهگیری قطعی است، به این معنا که اگر مقدمات درست باشند، نتیجه نیز حتماً درست خواهد بود.
- معمولاً در ریاضیات و منطق رسمی استفاده میشود.
2. استدلال استقرایی (Inductive Reasoning):
نتیجهگیری از مشاهدههای جزئی به دست میآید و به یک قضیه کلی میرسد. این نوع استدلال از جزء به کل حرکت میکند.
نمونه:
- مشاهده جزئی: هر بار که آب را حرارت میدهیم، در 100 درجه سلسیوس میجوشد.
- نتیجهگیری کلی: بنابراین، هر آبی در 100 درجه سلسیوس میجوشد.
ویژگیها:
- نتیجهگیری احتمالی است، به این معنا که حتی اگر مقدمات درست باشند، نتیجه ممکن است نادرست باشد.
- از جزء به کل حرکت میکند.
- معمولاً در علوم تجربی و تحقیقات علمی استفاده میشود.
3. استدلال تمثیلی (Analogical Reasoning):
نتیجهگیری بر اساس شباهت بین دو چیز انجام میشود.
نمونه:
- حسین تیزهوش است.
- حسن برادر حسین است.
- نتیجهگیری: بنابراین، حسن نیز تیزهوش است.
ویژگیها:
- نتیجهگیری بر اساس شباهتها است و معمولاً قطعی نیست.
- در زندگی روزمره و برخی از علوم اجتماعی استفاده میشود.
4. استدلال عِلّی (Causal Reasoning):
نتیجهگیری بر اساس رابطه علت و معلول انجام میشود.
نمونه:
- مشاهده: باران میبارد.
- نتیجهگیری: بنابراین، خیابانها خیس خواهند شد.
نمونه ۲:
- مشاهده: افزایش بیکاری با افزایش جرم و جنایت در ارتباطات مستقیم است.
- نتیجه گیری: بیکاری موجب افزایش جرم و جنایت میشود.
ویژگیها:
- نتیجهگیری بر اساس روابط علت و معلول است و معمولاً در علوم طبیعی و اجتماعی استفاده میشود.
- درصد خطای بالایی دارد که بایستی با گسترش جامعه آماری، این درصد خطا را کاهش داد.
🆔@JOIN3AAA