Postlar filtri




از دیو و دد ملولم و
از انسان هم به همون شکل.


نمیکنی قضیه سیب و تموم؟!




وقتی هیچ راهی واسه اشتراک معنوی با همنوعات نداشتی خودتو بکش.






گویی که رسوب واژه ها در گلویم اسید انبار می‌کند.


مرا نه سر، نه سامان آفریدند
‌پریشانم
پریشان آفریدند.
#باباطاهر


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish


این روزها عجیب تر از همیشه
خودت را می‌خواهم
نه خاطراتت را.


تو همان پنهانِ منی!




عذاب بزرگیست
که ندانم این روزها
از حال عاشقانه ی عصرگاهت شاد شوم
یا جنازه ای باشم که روی چشم هایت مانده.


هفت صبح پنجشنبه بود
حس می‌کردم روی طنابی راه می‌روم
که یک لحظه سقوط کردم
وحشتناک بود این دفعه از خواب نپریدم
وحشت نکردم
فقط صداهای بم می‌آمد
صدای یک مرد و زن که می‌گفتند چه شده؟!
انگار واقعا سقوط کرده بودم
همه چیز گنگ بود
صداها
چیزی نمی‌دیدم، و حرفی نمی‌توانستم بزنم
انگار کور و لال شده بودم
وحشتناک بود
مگر مرگ اینگونه است؟!
همینقدر وحشتناک؟ و غافلگیر کننده؟!
عجیب است...!




همچون سپاهی که فرمانده اش اسیر گشت.




مرگ آمد چهره‌ام را بی‌ تو اینجا دید و گفت
آنچنان مُردی که از من هم نیاید هیچ کار.


وای از عکسهايت...!

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

1 435

obunachilar
Kanal statistikasi