او شما را میبیند که درها را میکوبید؛ اینجا شکست میخورید و آنجا ناامید میشوید، یکی سرزنشتان میکند و دیگری آزارتان میدهد.
او منتظر بازگشتتان است در حالی شما به زمین میخورید و بلند میشوید، میافتید و گریه میکنید و سپس چارهای نمییابید جز اینکه شکسته و شرمنده با حالت گریان به دروازۀ او بیایید و او شما را میپذیرد و گویا میگوید:
«اگر در حق تو جفا کردند، من دوستت هستم و اگر به تو آسیب رساندند، من پزشکت هستم».
در مورد خدا حرف میزنم! ❤️
✍ ادهم شرقاوی
او منتظر بازگشتتان است در حالی شما به زمین میخورید و بلند میشوید، میافتید و گریه میکنید و سپس چارهای نمییابید جز اینکه شکسته و شرمنده با حالت گریان به دروازۀ او بیایید و او شما را میپذیرد و گویا میگوید:
«اگر در حق تو جفا کردند، من دوستت هستم و اگر به تو آسیب رساندند، من پزشکت هستم».
در مورد خدا حرف میزنم! ❤️
✍ ادهم شرقاوی