#پیام_ناشناس
پسرم ۱۷ سالمه
داستان از این قراره که من تو موسسه آموزش زبان انگلیسی که مختلط بود با یه دختر آشنا شدم اولش حتی ازش خوشم نمیومد از خنده هاش که رفته بود تو مغزم و دیوونه شده بودم ولی بعدش کم کم دوست شدیم و من عاشقش شدم (حس های اونو نمیدونم)
بعد چند مدت که خواستم برم بهش اعتراف کنم که دوستت دارم رفتم پیشش ولی همون روز فهمیدم که نامزد کرده و من...خیلی قلبم شکست🥲💔
تقریبا از این ماجرا ۷ ۸ ماهی میگذره و من هر هفته ای کمه کمش دو بار میبینمش(تو موسسه) و نمیدونم باید چیکار کنم منی که هنوز عاشقشم و حقیقتا نمیدونم واقعا باید چیکار کرد دیگه نمیتونم جلوی اشکام رو بگیرم شبا خواب ندارم همش فکرم پیششه(لطفا نگید که فراموشش کنم)
از شما کمک میخوام
@Eteeraff
پسرم ۱۷ سالمه
داستان از این قراره که من تو موسسه آموزش زبان انگلیسی که مختلط بود با یه دختر آشنا شدم اولش حتی ازش خوشم نمیومد از خنده هاش که رفته بود تو مغزم و دیوونه شده بودم ولی بعدش کم کم دوست شدیم و من عاشقش شدم (حس های اونو نمیدونم)
بعد چند مدت که خواستم برم بهش اعتراف کنم که دوستت دارم رفتم پیشش ولی همون روز فهمیدم که نامزد کرده و من...خیلی قلبم شکست🥲💔
تقریبا از این ماجرا ۷ ۸ ماهی میگذره و من هر هفته ای کمه کمش دو بار میبینمش(تو موسسه) و نمیدونم باید چیکار کنم منی که هنوز عاشقشم و حقیقتا نمیدونم واقعا باید چیکار کرد دیگه نمیتونم جلوی اشکام رو بگیرم شبا خواب ندارم همش فکرم پیششه(لطفا نگید که فراموشش کنم)
از شما کمک میخوام
@Eteeraff