چشـــم دکمه‌ای ⚇_⚉


Kanal geosi va tili: Eron, Forscha


ᴮᵉᵗʷᵉᵉⁿ ᵗʰᵉ ᵍᵒᵒᵈ ᵃⁿᵈ ᵗʰᵉ ᵇᵉᵈ ᶦˢ ʷʰᵉʳᵉ ʸᵒᵘ ᶠᶦⁿᵈ ᵐᵉ ʳᵉᵃᶜʰᶦⁿᵍ ᶠᵒʳ ʰᵉᵃᵛᵉⁿ
- мια
ஐ Guide:
https://t.me/ButtonEyed/5202 🐈
ஐ Anonymous:
https://t.me/BiChatBot?start=sc-01ed4f2b19 🎐
ஐ ωαттρα∂: https://www.wattpad.com/user/maedeh1 📚

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Kanal geosi va tili
Eron, Forscha
Statistika
Postlar filtri


در نسخه ی اولیه ننوشته بودم این اتفاق بین من و بابام افتاد، ویرایش کردم و باز از چیزی که بود هم مسخره تر شد مطمئنم. چون شاید این با یه مامان یکم باز قابل تصور باشه تا با یه بابا-


یبار یکی تون گفته بود، از خونه تون یه چیزایی تعریف میکنی که دلم میسوزه میخوام بگم بیا پیش ما و اینکه هر وقت بیای خوشحال میشیم، بهش گفتم تازه نمیدونی چه چیزایی رو نمیگم اصلا.

با اتفاقی که امشب افتاد و شدت مسخره بودنش... اجازه بدید توجه تون رو به یک مورد فوق مسخره از اتفاقات خونه ی ما، با بابام، جلب کنم:

رفتم بادوم زمینی بردارم در کابینت رو باز کردم، دارم بادوم میریزم. اومده با دستش روی در کابینت بالای سرم وایستاده،
میگم چیزی شده؟

میگه وایستادم درو ببندم، نخوری بهش بشکنه-

میگم کارم تموم بشه خودم میبندم، خودم بازش کردم
کارم رو میکنم و میبندم
حتی اگر به هر دلیل عجیبی نمی بستمش، کور نبودم که بخورم به در و بشکنمش

قاطی کرده برای من، میگه خیلی با من بد حرف میزنی

میگه اگه مشکلی داری با من بگو

گفتم داشتم و گفتم، گفتم کور نیستم در رو ول کنم بشکنه (کاش ذکر می کردم که با این شدت اضطرابت مشکل دارم. اینکه فکر میکنی همه سر به هوان و خودت فقط حواست جمعه ولی متاسفانه نگفتم)

باز قاطی تر کرد یکم دیگه دعوا کردیم، بعدشم رفت تو آشپزخونه غر میزد و ظرفایی که باهاشون کار میکنه رو میکوبید.




:)))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
خلاصه‌ای از زندگی Childe در گنشین 💧

•| #WatchWithMe #MyGames | Genshin Impact


آرکی‌تایپ دیلی. dan repost
🎠 "رفتارها و عادت‌هایی که می‌تونن برای هفائستوس تحصیل رو مشکل کنن"

پارت اول؛ هفائستوس

هفائستوس‌ها عرفاً به شخصیت مسئولیت‌پذیر، تلاشگر و خلاقی که دارن شناخته میشن، ولی این به معنی داشتن تلاش و خلاقیت در هر چیزی نیست. اون‌ها به‌طور معمول وقتی نسبت به موضوعی علاقه و احساس عمیقی نداشته باشن، به هر گونه تلاش برای اون موضوع رغبتی ندارن مثلاً وقتی یک هفائستوس رو مجبور به مطالعه‌ی درسی کنید که علاقه‌ای بهش نداره، اگر این شخص دارای تایپ مکمل منطقی و مسئولیت‌پذیری -مثل آپولو- باشه تا حدودی مشکل رفع می‌شه، ولی اگر تایپ مکمل هفائستوس خودش یک تایپ احساسی -مثل دیونوسوس- یا مسئولیت‌گریز -مثل هرمس- باشه، تمرکز روی اون درس براش سخت میشه و دنبال کوچکترین بهانه‌ای می‌گرده تا خودش رو از شرش خلاص کنه.
در طول تحصیل، هفائستوس لزوماً به دروس عملی علاقه‌ی بیشتری نداره. پس چرا به این خصلت مشهوره؟ این برمی‌گرده به این ویژگی شخصیتیش که دوست داره نتیجه‌ی تلاشش رو با تمام وجود ببینه. دیدن نتیجه‌ی تلاش معمولاً در کارهای فنی ملموس‌تر و دلنشین‌تره، ولی هفائستوس‌هایی هم هستن که در دروس تئوری غرق می‌شن. مسأله اینه وقتی این شخص در درسی عملکرد ضعیف داشته باشه و نتیجه‌ی تلاش‌هاش رو متناسب با میزان تلاشش نبینه، مدام بی‌میل‌تر از قبل و از اون درس فراری می‌شه.

› #Hephaestus
› #Fact


کاش به چنین چیزی تبدیل نشم، گاهی حساس میشم و ضعیف ولی چون میبینم آدم های اینطوری رو و ترسناکن، اصلا نمیخوام واقعا چنین موجودی بشم 🙂‍↕️


توضیحات موجین در مورد اینکه چرا ایلان ماسک از یه شخصیت هیجان انگیز که مردم رو یاد Iron man می انداخت تبدیل به چیزی شد که الان شده (البته من به شخصه هیچوقت ازش خوشم نمی اومد ولی خب اینکه افراد بیشتری دارن هم نظر میشن جالب بود)

•| #WatchWithMe


خاموشی لازمم 🥲


-


ولی روزایی که فکر می‌کنی یه چیزی که مدتی ازش آزار دیدی داره بهتر میشه ولی بعد معلوم میشه که فقط در خفا داشته بدتر می‌شده، ضربه شون خیلی بیشتر از روزهایی که می‌دونستی داغونن و توقعی نداشتی 💁‍♀


از اون شبا که دلقک ترینی و به خودت میگی، امشب دیگه زود می‌خوابم ولی بعدش خوابت میپره و حوصله‌ی نفس کشیدنم نداری 🤪


The irony that's my life...


خیلی کیووووووووووووووووت شد! ای خدا

•| #MyGames


و بالاخره، پایان.
تجربه ی خوبی بود دیدنش هرچند شاید تو بهترین زمان ممکن ندیده باشم اما خوشحالم که دیدنش رو انتخاب کردم.

•| #WatchWithMe | Dr. House


- 🛵


اسکرین‌شات های رندوم که می‌خوام پاک کنم ولی چون در زمان خودش زحمت کشیدم گرفتم، حیف میشن.

•| #MyStuff


+ Traumas are an experience not an identity.

Don't give them enough power to change you and don't use them as an excuse for the things that don't work the way you hoped

•| #NoteToSelf


هوف، شاید امشب ادامه ندم، حس میکنم دلم برای زمانی که زندگی شامل اینقدر "فکر کردن" نبود تنگ شده 😅


بیشتر این بحث رو راه انداختم که بتونم در مورد خودم صحبت کنم... و کسانی که دلم نمی‌خواد مستقیم فکرم رو بهشون بگم، چون ترجیح میدم ازم ناراحت نشن اما دلمم نمی‌خواد موقعیت های اجتماعی بد، براشون تجربه‌های بدتر بسازه فقط چون من نتونستم فکرم رو بهشون بگم.🙊

دقت کنید، میگم فکرم رو، چون فقط نظر منه، ممکنه من اشتباه کنم و اونا بابت رفتار شون محق بوده باشن اما باز هم می‌بینم که دارن از رفتارهاشون آگاهانه و ناآگاهانه آسیب میبینن... و در آخر با تمام سختی و اضطرابی که با گفتن یه سری چیزا بهم وارد میشه، ترجیح میدم هدف دلخوری شون من باشم تا از کسی دیگه با گفتار نه چندان خوب بشنون. یا بخاطر چیزی که حتی ازش آگاه نبودن، اتفاقات خوب زندگی رو از دست بدن.

کلمه‌ی enabler تو زبان انگلیسی استفاده‌ی جالبی داره. به کسی گفته میشه که اتفاق افتادن یه کاری رو ممکن می‌کنه. این کار معمولا اشاره به یک رفتار میتونه داشته باشه. به نوعی شبیه مشوق بودنه اما «توان بخشیدن» توصیف بهتریه براش.

من تصور می‌کنم بخاطر توانایی کمم در برخورد با دیگران در موقعیت ها و تمایلم به ناراحت نکردن شون، خیلی وقت ها یک enabler محسوب می‌شم. چون با اصلاح نکردن شون، دارم این فرصت رو که اصلاح بشن ازشون می‌گیرم و با همدردی، باعث میشم بیشتر در اشتباه شون فرو برن... 🥲

حرف هام به چند نفر مشخصه و احتمالاً اینجا باشن و اینا رو بخونن و خیلی واضح متوجه بشن با اونا هستم اما خب من هنوزم آدم ترسویی هستم. ترجیح میدم بجای مستقیم گفتن حرف ها و رو به رو شدن با واکنش مستقیم، اینجا بگم شون که هم با واکنش پنیک زده ی طرف مقابل رو به رو نشم هم شاید کسان دیگه ای با مشکلات مشابه بتونن متوجه بشن و با تغییر رویه احتمالی، موقعیت های بهتری پیش رو شون قرار بگیره.

در پیام های بعدی به این موارد توی ذهنم اشاره می‌کنم که تو پیام یکی تون، خیلی مورد مشابه ش بود و خیلی شوکه و همزمان خوشحال شدم. چون به این معنی بود که فقط من با این مشکل رو به رو نیستم.


در نهایت روند فکری کوفتیم گند خورد توش و الان دیگه یادم نیست چی می‌خواستم بگم، اگر بعداً حل شد ادامه میدم...


داشتن زندگی اجتماعی برای بعضی از ما سخت‌تر از بقیه هستش، دلایل مختلفی هم می‌تونه داشته باشه.

حتی ممکنه مثل من، اوایل راحت بوده باشه و در طول زمان به دلایل مختلفی سخت شده باشه. 🤷‍♀ یا برعکس.

اما موقعیت هایی که خیلی دلنشین نیستن همیشه ممکنه پیش بیاد. چه سر کلاس، چه سرکار، چه تو سطح شهر یا مهمونی.

ممکنه ما رفتار نه چندان خوبی داشته باشیم و بابتش رفتار بدی باهامون بشه. وقتی کسی بهمون نمیگه چطوری قراره بفهمیم؟

گفتن هم واقعا راحت نیست. مخصوصا اگر با طرف به حد کافی صمیمی نباشی. ممکنه بهش بربخوره، یا برخورد بدتری کنه در اثر پنکیک کردن و حس اینکه ضایع شده.

حالا صمیمی هم باشید باز یه مشکلیه برای خودش، چون نمی‌خوای طرف رو ناراحت کنی... و همزمان میخوای بهش کمک کنی رفتار بهتری داشته باشه... و می‌ترسی با حرف زدن در موردش موقعیت بدتری رو ایجاد کنی.

خب دلیل ۹۰٪ نگفتن ها اینه، آدم ها دلشون نمی‌خواد اونا کسی باشن که یکی رو در راه آموزش رفتار بهتر ناراحت می‌کنن.

چون تا زمانی که اون داره اشتباه می‌کنه، فقط خودشه که سرزنش میشه. ولی وقتی کسی تذکر میده، انگار خودش رو مسئول کرده برای:

۱. مقابله با سرخوردگی و ناراحتی طرف.
۲. ایجاد دلخوری و گارد گیری طرف بهش.
۳. مسئول شدن برای رفتارهای دیگه ی اون فرد.
۴. گیر افتادن برای کنار اومدن با این نوع موقعیت ها برای همیشه

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.