_واقعا خودمم نمیدونم چرا همیشه تو قدم آخر کم میارم.
.
+دلیلش هر چی که هست از دوست داشتنِ من بزرگ تره.
.
_این نگاه اصلا درست نیست.
.
+دقیقا همینه!
.
_نمیدونم...
شاید همین طوره....چون اصلا نمیشناسمش...نمیدونم اصلا چیه هر چیه درون خودمه یه "مشکل ناشناخته"
شاید باید برم پیش یه روان کاو.
.
+ولی من دیگه نمیتونم این جوری بمونم.
.
_کمکم کن بشناسمش من دوسِت دارم...نرو!
+اگر کمک های من قرار بود جواب بده تو این همه سال جواب داده بود من باید برم خداحافظ.
.
_ (....)
.
.
.
.
.
.
باورم نمیشه بخاطر اینکه گفت کمکم کن و من رفتم انقد عذاب وجدان دارم...
مگه بارِ اولشه که میگه کمک کن؟
مگه کمک نکردم تا حالا؟!
اصلا مگه تا خودش نخواد کاری پیش میره؟!
کارِ درست رو کردم ولی چرا حالم اینه؟
دقیقا دهمین روزه که دارم به این موضوع فکر میکنم و چقد ترسناکه که حس میکنم شاید تو این همه سال اگه کمکی هم کردم بخاطر خودم بوده...
حس میکنم تازه فهمیدم مشکلش چیه و تا الان خودمم نمیدوستم.
اون دوس داره تو رابطه با همه، آدم خوبه و مهربونه باشه.
تو رابطه با منم همینطور... تا حالا یه بارم پیش نیومده که بلاکم کرده باشه حتی برای چند ساعت، تا حالا یه بارم این رابطه رو خودش تموم نکرده...
اینکه دلت بخواد پیش همه و همه جا آدم خوبهی داستان باشی بدتر از مشکل عذاب وجدانیه که همیشه روش تاکید میکرد اصلا خودِ این موضوع باعث میشه همیشه یه حس شبیه به عذاب وجدان داشته باشی...عذاب وجدان کاذب
مطمئنم اگه به خودش بگم قبول نمیکنه.
هزاربار خواستم به راه های مختلف کمکش کنم ولی عصبانی میشد و میگفت از چشمم میفتی تازه فهمیدم چرا...
چون اون موقع دیگه منو عشقش نمیدید کسی میدید که باعث شده یه جا "آدم بده" به نظر بیاد.😊
همیشه بین همه دوستامون و همکاراش محبوب جمع بوده هرجا که میره همه شیفته اش میشن
مامانم میگفت این پسر جادو داره انگار...
ولی نه...تازه دارم میفهمم این جادو بزرگترین ضعفِ عشقمه...
حس میکنم باید کمکش کنم البته اگه اجازه بده.
هیچکس اونو اندازهی من نمیفهمه.
یعنی بعدِ من یا همین حالا هم اگه کسی کنارش باشه به این مسائل اهمیتی نمیده.
دوست و رفیقاشم که انقد دقیق نمیشن رو رفتاراش.
اینجوری اگه منم کنارش نباشم بازم بخاطر این ضعف ضربه میخوره.
واقعا دیگه نمیدونم باید چیکار کنم.
میدونم الان مریض شده و دوباره داره هرشب با یه عشق خیالی حرف میزنه...اون حاضره بخاطر اینکه آدم خوبه بمونه این همه عذاب به خودش بده حتی حاضره منو از دست بده...
پس این مشکل بزرگ تر از دوست داشتنِ منه!
کاش میتونستم بهش بفهمونم دوس داشتن واقعی چه شکلیه.
فکر میکنه دوسم داره ولی دوس داشتن که انقد تلخ نیس....
کاش بفهمه آدم نمیتونه همه جا محبوب باشه
آدمی که میخواد تو چشم همه خوب باشه یه جای کارش میلنگه...
.
#برشی_از_رمان
به قلم #بهار_تاجوَر
.
.
@BaharTJ