سلام به مهربانوی عزیز ❤️
🔹خواهر خوبم z.a خاطره چیتان پیتان و عزاداری کردن تون عالی بود همچنین اون زنایی که چادر رو از پشت میبندن ما هم چنین رسمهای مشابهی داریم کلا با خاطرات تون همذات پنداری میکنم 😂😂😂🔹
عروس مادر فولادزره سلام خدمت شما واقعا خاطره عروس بردن تون جالب و غم انگیز بود صحبت داماد و🔹 اخوازم 🔹گفتنش خیلی جالب بود ما ایلامی ها هم معمولا میگیم 🔹خوازم 🔹🔹 گفتین لر هستین من هم اصالتم یعنی جد پدری ام مال محله زاغه خرم آباد و طایفه بیرانوند هست ضمن اینکه به کورد بودن مان هم با تمام وجودم افتخار میکنم 🔹
امیر جان ممنون بابت اظهار لطفت و همچنین خاطرات و سوتی هایت ❤️🔹 خاله خودپسند عزیز من با شما موافقم چون اگر با آدمهای بی ملاحظه مثل خودشان رفتار کرد دیگر انسانیت معنا نداشت البته میشه با سرسنگینی بهشون فهماند که کارشون اشتباه هست ولی مثل خودشان رفتار کردن واقعا در توان ماها نیست خدایی ❤️فرانک خانم ما هم یک مادربزرگ داشتیم خدا رحمتش کنه بین نوه هاش فرق میذاشت 🔹اون خواهر عزیزی که درباره فیلم پورن و تماشا کردنش پرسیده بودن من بعنوان برادرتون عرض کنم متاسفانه این روزها روابط آزاد تو خانواده ها و عدم رعایت شئونات خیلی به چشم میخوره و یقینا همکار شما در چنین خانواده آزادی رشد کرده است و شاید نشود خرده ای بهش گرفت شما هم نگران نباشین کسی که ذاتش درست باشه با یکی دو بار دیدن منحرف نمیشه🔹 فاطی از اراک 🔹پری از قم 🔹 چشم آفتاب پرستی 🔹دختر بی خیال 🔹رز نارنجی 🔹/میم .نون /🔹سیاهدونه عزیز ممنون به من لطف دارین 🔹مصوم بلا از تهران سوتی هات قشنگ بود 😅🔹
بحث مراسم عزا و شیون هنوز تو گروه گرم هست بچه بودم پدربزرگم روحشون شاد فوت شد 😔
وای چه مراسم دست و پاگیری اون زمانها بود گوسفند و گوساله بود که قربانی میشد و صرف ناهار و شام ملت میشد از همه جای ایلام طوایف و روستاها ملت با ماشین که خیلی کم بود و اسب و قاطر میومدن و مثل الان مسجد نبود دو سه تا خانه بزرگ واسه مردها و زن ها خالی میکردن همه سیاه پوش و عزادار رادیو و اگر تلویزیونی بود خاموش میشد خنده از لب صاحب عزا رخت می بست من خودم دیدم مردها از جنس سیاه چادر لباس میدوختن میپوشیدن به نشانه عزاداری و سیاه پوشیدن و کفش یا همون کلاش مشکی به پا میکردن من که اون وقت ها نبودم ولی میگن همین پدربزرگم وقتی دو تا داداشش فوت میکنن واسه هر کدام تا دو سال از جنس سیاه چادر لباس درست کرده بود میپوشید 😔
خلاصه قیامتی بود 🙏
این وسط هم اگر قدیمی ها یادشان باشه روی یک سینی واسه پیرمردها وپیرزن ها سیگار تعارف می کردند که به نیت شادی روح میت سیگاری دود کنند حالا این کشیدن سیگار چه ربطی به آمرزش میت داشت من نمیدانم 😂😂😂
من شاید پنج سالم بود بی نهایت کنجکاو و تا حدی بازیگوش 😅 البته تا حدی رو چه عرض کنم 😂😂
سیگار کشیدن ملت رو که میدیدم هوس کردم من هم سیگاری بدزدم و دزدکی دود کنم 😂😂😂
دم دمای ظهر قبل از ناهار از تو مطبخ غذا یک سیگار و کبریت
را سرقت کردم و انباری داشتیم مخصوص برنج و دیدم یک گونی بزرگ مخصوص کاه که ما بهش میگیم 🔹شلیف🔹 گوشه انباری هست پریدم تو شلیف و درش رو مچاله کردم روی خودم 😂😂😂 سیگار رو روشن کردم به هر زحمتی بود بلد هم نبودم سیگار بکشم دودش را فوت میکردم بیرون 😅😅😅😅
حالا شما تصور کن یک گونی که ازش دود بلند میشه 😂😂😂
خدا رحمت کند دختر عمویی داشتم این میاد برنج واسه ناهار برداره دود رو میبینه جیغ میزنه که بیایین انبار آتش گرفته حالا منم از ترس و بی آبرویی سیگار کشیدن مگه جرات دارم بیام بیرون 😰😰
سرتون رو درد نیارم دو سه تا از پسرهای فامیل بدو اومدن در شلیف رو باز کردن دیدن من مثل بچه گربه ای سیگار دستم واسه خودم نشستم 😅😅😅😅😅
منو آوردن بیرون و مفصل کتکم زدن که تو الان سیگار میکشی آخر و عاقبتت به کجا میکشه 😂😂😂😂😂
حالا خدا رو شکر اون تنبیه بچگی تو ذهنم موند و دیگه تا الان لب به سیگار نزدم 😃😃😃😃😃
پسر کوردم از ایلام 💙
#سوتی_های_زنونه
https://t.me/+Tm34_2A5zKEwhz3Vبرای حمایت از ما سوتی هارو برای دوستانتون بفرستید😍♥️