برخی گزاره های مهم بر گرفته از علوم شناختی
همچنانکه گفته شد، علوم شناختی به عنوان یک علم میان رشته ای در برگیرنده ایده ها و گزاره هایی از روانشناسی، زبانشناسی، فلسفه، علوم کامپیوتر، هوش مصنوعی، عصب شناسی و انسانشناسی است که به مطالعه ذهن و هوش و رابطه آنها با احساس، رفتار و تصمیم گیری می پردازد. گزاره های ذیل ث برگرفته از مباحث مطرح در علوم شناختی است که می تواند در سیاست خارجی و دیپلماسی نیز استفاده شود.
• شناخت و نظام شناختی که ما از آن در طول عمر استفاده می کنیم، از بدو تولد و به تدریج از طریق مشاهده و تجربه شکل می گیرد.
• حواس و مغز در دریافت و پردازش اطلاعات بی طرفانه و دقیق عمل نمی کند. مغز، سوگیریهایی دارد و اطلاعات دریافتی از طریق حواس را باز سازی و پردازش می کند.
• حتی چشم و گوش که دقیق ترین ابزارهای دریافت مستقیم انسان به شمار می روند تمامی اطلاعات را دریافت و ارسال نمی کنند. به همین خاطر خطاهای بینایی و شنوایی وجود دارند. این خطاها با افزایش سن ممکن است افزایش یابند.
• نظام شناختی شکل گرفته در درونی مغز و نحوه پردازش اطلاعات در آن تحت تاثیر اطلاعات ورودی و تجارب پیشین قرار دارد.
• مغز یک انبار سازماندهی شده منظم مثل هارد کامپیوتر نیست که تمامی اطلاعات و ادراکات را برای همیشه در خود نگه دارد و هر موقع بخواهیم آنرا عینا در اختیار ما قرار دهد. مغز بسته به نوع فعالیت می تواند منابع خود (نرونها و حافظه ) را به فعالیتهای مختلف تخصیص دهد. از این نظر اقتصادی عمل می کند. آنچه استفاده نمی شود را پاک می کند (فراموشی).
• نظام شناختی در مغز ثابت نیست و انسان ز گهواره تا گور ظرفیت یادگیری و تغییر دارد و با تمرین و آموزش توانمندیهای جدید کسب می کند. اینکه از این ظرفیت استفاده کند و یا دچار جمود فکری شده، بحث دیگری است.
• اصلاح رفتار نادرست به دلیل شکل گیری بعد شناختی آن در مغز (عادت)، ممکن، اما مشکل تر از آموزش رفتار جدید است. شناخت بسیار تدریجی شکل می گیرد و به کندی نیز تغییر می کند.
• احساسات تاثیر زیادی بر چگونگی ادراک، استدلال و رفتار بر جای می گذارد. در روابط انسانی ( از جمله روابط بین الملل) احساس (دوستی، خصومت، رقابت و ...) نقش مهمی در چگونگی پردازش اطلاعات و پیوند زدن آنها با دیگر تجارب، ارزشها و مفاهیم و تصمیات ایفا می کند.
• ملاک قضاوت و ارزش گزاری (درست و غلط بودن) و مطلوبیت رفتار (کسب سلامتی، لذت، امنیت، ثروت، مقام، پرستیژ، ثواب اخروی، رضای خدا، ادای تکلیف) در نتیجه تعاملات و آموزشهای اجتماعی در ذهن شکل گرفته. به همین خاطر می بینیم دو گروه با داشتن ارزشها و باورهای نزدیک به هم، صادقانه و از روی نیت پاک همدیگر را می کشند و از درگاه حضرت حق درخواست کمک و پاداش اخروی دارند.
• نظام شناختی تصمیم گیرنده سیاسی است که مهمترین نقش را در روابط سیاسی/ اجتماعی ( شامل روابط بین الملل) ایفا می کند. بیشتر آنچه که در دنیای سیاسی/اجتماعی "تهدید آمیز" تلقی می شود، از نظر شناختی پردازش شده و به لحاظ اجتماعی ساخته می شود. لازمه درک و مدیریت بهتر روابط، اختلافات و خصومتها در حوزه سیاست خارجی، درک نظام شناختی و سوگیریهای آن است که در بخشهای بعدی به آنها پرداخته خواهد شد.
• بر اساس این گزاره ها، شناختی که ما بر اساس آن اقدام به تصمیم گیری و رفتار می کنیم، شناختی عینی، دقیق و بی طرفانه نیست. بلکه این شناخت، خود نیاز به توجه و شناخت دقیق تر دارد تا از ضریب خطاهای شناختی و تصمیم گیری کاسته شود.
همچنانکه گفته شد، علوم شناختی به عنوان یک علم میان رشته ای در برگیرنده ایده ها و گزاره هایی از روانشناسی، زبانشناسی، فلسفه، علوم کامپیوتر، هوش مصنوعی، عصب شناسی و انسانشناسی است که به مطالعه ذهن و هوش و رابطه آنها با احساس، رفتار و تصمیم گیری می پردازد. گزاره های ذیل ث برگرفته از مباحث مطرح در علوم شناختی است که می تواند در سیاست خارجی و دیپلماسی نیز استفاده شود.
• شناخت و نظام شناختی که ما از آن در طول عمر استفاده می کنیم، از بدو تولد و به تدریج از طریق مشاهده و تجربه شکل می گیرد.
• حواس و مغز در دریافت و پردازش اطلاعات بی طرفانه و دقیق عمل نمی کند. مغز، سوگیریهایی دارد و اطلاعات دریافتی از طریق حواس را باز سازی و پردازش می کند.
• حتی چشم و گوش که دقیق ترین ابزارهای دریافت مستقیم انسان به شمار می روند تمامی اطلاعات را دریافت و ارسال نمی کنند. به همین خاطر خطاهای بینایی و شنوایی وجود دارند. این خطاها با افزایش سن ممکن است افزایش یابند.
• نظام شناختی شکل گرفته در درونی مغز و نحوه پردازش اطلاعات در آن تحت تاثیر اطلاعات ورودی و تجارب پیشین قرار دارد.
• مغز یک انبار سازماندهی شده منظم مثل هارد کامپیوتر نیست که تمامی اطلاعات و ادراکات را برای همیشه در خود نگه دارد و هر موقع بخواهیم آنرا عینا در اختیار ما قرار دهد. مغز بسته به نوع فعالیت می تواند منابع خود (نرونها و حافظه ) را به فعالیتهای مختلف تخصیص دهد. از این نظر اقتصادی عمل می کند. آنچه استفاده نمی شود را پاک می کند (فراموشی).
• نظام شناختی در مغز ثابت نیست و انسان ز گهواره تا گور ظرفیت یادگیری و تغییر دارد و با تمرین و آموزش توانمندیهای جدید کسب می کند. اینکه از این ظرفیت استفاده کند و یا دچار جمود فکری شده، بحث دیگری است.
• اصلاح رفتار نادرست به دلیل شکل گیری بعد شناختی آن در مغز (عادت)، ممکن، اما مشکل تر از آموزش رفتار جدید است. شناخت بسیار تدریجی شکل می گیرد و به کندی نیز تغییر می کند.
• احساسات تاثیر زیادی بر چگونگی ادراک، استدلال و رفتار بر جای می گذارد. در روابط انسانی ( از جمله روابط بین الملل) احساس (دوستی، خصومت، رقابت و ...) نقش مهمی در چگونگی پردازش اطلاعات و پیوند زدن آنها با دیگر تجارب، ارزشها و مفاهیم و تصمیات ایفا می کند.
• ملاک قضاوت و ارزش گزاری (درست و غلط بودن) و مطلوبیت رفتار (کسب سلامتی، لذت، امنیت، ثروت، مقام، پرستیژ، ثواب اخروی، رضای خدا، ادای تکلیف) در نتیجه تعاملات و آموزشهای اجتماعی در ذهن شکل گرفته. به همین خاطر می بینیم دو گروه با داشتن ارزشها و باورهای نزدیک به هم، صادقانه و از روی نیت پاک همدیگر را می کشند و از درگاه حضرت حق درخواست کمک و پاداش اخروی دارند.
• نظام شناختی تصمیم گیرنده سیاسی است که مهمترین نقش را در روابط سیاسی/ اجتماعی ( شامل روابط بین الملل) ایفا می کند. بیشتر آنچه که در دنیای سیاسی/اجتماعی "تهدید آمیز" تلقی می شود، از نظر شناختی پردازش شده و به لحاظ اجتماعی ساخته می شود. لازمه درک و مدیریت بهتر روابط، اختلافات و خصومتها در حوزه سیاست خارجی، درک نظام شناختی و سوگیریهای آن است که در بخشهای بعدی به آنها پرداخته خواهد شد.
• بر اساس این گزاره ها، شناختی که ما بر اساس آن اقدام به تصمیم گیری و رفتار می کنیم، شناختی عینی، دقیق و بی طرفانه نیست. بلکه این شناخت، خود نیاز به توجه و شناخت دقیق تر دارد تا از ضریب خطاهای شناختی و تصمیم گیری کاسته شود.