دلم میخواهد در آفتاب سرد آذر
جلوی پنجرهای که مرا از جهان جدا میکند
دراز بکشم
و چشم در چشم خورشید همدیگر را تماشا کنیم...
دلم میخواهد تمام ساعتهای خانه را از در و دیوار جمع کنم
تا تو خودت به من بگویی که زمان متوقف شده است...
دلم میخواهد تمام دیوارهای خانه را از شیشه بسازم
تا نور از هر کجا که دلش خواست وارد شود...
دلم میخواهد سقف خانه را بردارم
تا آسمان فیروزهایِ روز و سرمه کشیدهی شب خودش سقف خانهام باشد...
دلم میخواهد تمام راههای منتهی به خانه را بردارم
تا مبدأ و مقصد یکی باشد...
دلم میخواهد تنهاییام را تنها و تنها با تو قسمت کنم...
دلم میخواهد در شب تاریکی که تو مرا در بر گرفتهای، نور هیچ شمع و شبتابی نباشد...
دلم میخواهد، دلم تنها تو را بخواهد...
#بداهه
جلوی پنجرهای که مرا از جهان جدا میکند
دراز بکشم
و چشم در چشم خورشید همدیگر را تماشا کنیم...
دلم میخواهد تمام ساعتهای خانه را از در و دیوار جمع کنم
تا تو خودت به من بگویی که زمان متوقف شده است...
دلم میخواهد تمام دیوارهای خانه را از شیشه بسازم
تا نور از هر کجا که دلش خواست وارد شود...
دلم میخواهد سقف خانه را بردارم
تا آسمان فیروزهایِ روز و سرمه کشیدهی شب خودش سقف خانهام باشد...
دلم میخواهد تمام راههای منتهی به خانه را بردارم
تا مبدأ و مقصد یکی باشد...
دلم میخواهد تنهاییام را تنها و تنها با تو قسمت کنم...
دلم میخواهد در شب تاریکی که تو مرا در بر گرفتهای، نور هیچ شمع و شبتابی نباشد...
دلم میخواهد، دلم تنها تو را بخواهد...
#بداهه