ترک موتورش نشستم. مخالفت مثل همیشه روی او جواب نمی داد. کلاه کاسکتش را به من داد. برای تغییر حال و هوایش گفتم: شاید به پیشنهاد پارسا فکر کردم.
ندیده می دانستم که صورتش در هم شده. غلط می کنی بلندی فریاد زد.
خنده ام را بی قید رها کردم و گفتم: قشنگ و خوشتیپ نیست که هست . پولشم که از پارو بالا میره. فقط یه خورده هوله. اونم چاره داره. از روش های جذب استفاده می کنم که فقط به من فکر کنه.
زیر لب فحش بدی داد. موهای فرفری اش بخاطر باد بیشتر از همیشه در هم پیچ خورده بود. گفت: تو فقط برو دنبال ماهد. غلط اضافه ای بکنی من می دونم و تو.
به عادت همیشه آرام روی شانه اش زدم و گفتم: اینا که شوخی بود ولی فری واقعا دلم نمی خواد برم. بهم برخورده دیده نشدنم..
-بهت برنخوره. به این فکر کن اگه نری باید به جاش چه راهی بری. اونوقت بهت بیشتر بر میخوره. یه عمر مارو ندیدن. تو تنها آدمی نیستی که توی این دنیا نادیده گرفته شده. آخریشم نیستی.
بحث همین جا تمام شد. می دانست تا خودم نخواهم هیچ کاری نمی کنم و ادامه دادنش فایده ای ندارد. اول مرا رساند و بعد برای تحویل بسته اش رفت. لحظه آخر دلگرمی داد و گفت: بازم بدون اگه نخواستی بری سراغ ماهد موتورو میفروشم.
دلم نیامد بگویم مگر با این تورم و قیمت ها، پول موتور به جایی می رسد؟ فقط پلک روی هم گذاشتم و مهربان گفتم: یه دونه ای فری فرفری.
*
#رمان_کاژه
#پست_دوم
#سپیده_مختاریان
ندیده می دانستم که صورتش در هم شده. غلط می کنی بلندی فریاد زد.
خنده ام را بی قید رها کردم و گفتم: قشنگ و خوشتیپ نیست که هست . پولشم که از پارو بالا میره. فقط یه خورده هوله. اونم چاره داره. از روش های جذب استفاده می کنم که فقط به من فکر کنه.
زیر لب فحش بدی داد. موهای فرفری اش بخاطر باد بیشتر از همیشه در هم پیچ خورده بود. گفت: تو فقط برو دنبال ماهد. غلط اضافه ای بکنی من می دونم و تو.
به عادت همیشه آرام روی شانه اش زدم و گفتم: اینا که شوخی بود ولی فری واقعا دلم نمی خواد برم. بهم برخورده دیده نشدنم..
-بهت برنخوره. به این فکر کن اگه نری باید به جاش چه راهی بری. اونوقت بهت بیشتر بر میخوره. یه عمر مارو ندیدن. تو تنها آدمی نیستی که توی این دنیا نادیده گرفته شده. آخریشم نیستی.
بحث همین جا تمام شد. می دانست تا خودم نخواهم هیچ کاری نمی کنم و ادامه دادنش فایده ای ندارد. اول مرا رساند و بعد برای تحویل بسته اش رفت. لحظه آخر دلگرمی داد و گفت: بازم بدون اگه نخواستی بری سراغ ماهد موتورو میفروشم.
دلم نیامد بگویم مگر با این تورم و قیمت ها، پول موتور به جایی می رسد؟ فقط پلک روی هم گذاشتم و مهربان گفتم: یه دونه ای فری فرفری.
*
#رمان_کاژه
#پست_دوم
#سپیده_مختاریان