🖤صدای شعر🖤


Kanal geosi va tili: Eron, Forscha


‌‌‌‌گاهی می‌توان،
با "صدا" نفس کشید
خاطره ساخت،
و اگر پای شعر در میان باشد
زندگی کرد...
#شعروگرافی #شعر
‌‌‌‌‌
+ اینجا عشق در صدا جاری می‌شود 💛💜
‌‌
اینستای صدای شعر:
instagram.com/sedaa_sher 💜
توییتر صدای شعر:
twitter.com/sedaa_sher 💛
‌‌‌‌

Связанные каналы

Kanal geosi va tili
Eron, Forscha
Statistika
Postlar filtri


زیر مجموعه ی خودم هستم
مثل مجموعه ای که سخت تهی ست
در سرم فکر کاشتن دارم
گرچه باغ من از درخت تهی ست

عشق آهوی تیزپا شد و من
ببر بی حرکت پتوهایم
خشمگین نیستم که تا امروز
نرسیدم به آرزوهایم

نرسیدن رسیدن محض است
آبزی آب را نمی بیند
هرکه در ماه زندگی بکند
رنگ مهتاب را نمی بیند

#یاسر_قنبرلو@sedaa_sher


لبخندش حدود ساعت نه را نشان می‌داد
حرف که می‌زد
آسمان آبی می‌شد
آن‌قدر که دست آدمی رنگ می‌گرفت

#غلامرضا_بروسان@sedaa_sher


تسلیم شم از دست می‌ری...
پس باید چشمامو ببندم رو خودم...


هربار می‌گویم
که این پایانِ پَستی‌هاست!
آنگاه گودالی عمیق
از انتهای پَستیِ آخر
قهقاه می‌خندد که:
اینک پَستیِ دیگر!


#حسین_جنتی@sedaa_sher


برگرد با تنهایی‌ات
کجا می‌گریزی؟
برگرد
من آبادی توام...

#شیون_فومنی@sedaa_sher


مشتاق تو به هیچ جمالی نظر نکرد
بیمار تو ز هیچ طبیبی دوا نخواست

#حسین_دهلوی@sedaa_sher


خيال خام پلنگ من به سوی ماه پريدن بود
و ماه را ز بلندايش به روی خاك كشيدن بود

پلنگ من دل مغرورم پريد و پنجه به خالی زد
كه عشق ماه بلند من ورای دست رسيدن بود...

#حسین_منزوی@sedaa_sher


ترا افسون چشمانم ز ره برده‌ست و میدانم
چرا بیهوده میگوئی، دل چون آهنی دارم
نمیدانی، نمیدانی، که من جز چشم افسونگر
در این جام لبانم، بادهٔ مردافکنی دارم

چرا بیهوده میکوشی که بگریزی ز آغوشم
از این سوزنده‌تر هرگز نخواهی یافت آغوشی
نمیترسی، نمیترسی، که بنویسند نامت را
به سنگ تیرهٔ گوری، شب غمناک خاموشی


بیا دنیا نمی‌ارزد باین پرهیز و این دوری
فدای لحظه‌ای شادی کن این رؤیای هستی را
لبت را بر لبم بگذار کز این ساغر پر می
چنان مستت کنم تا خود بدانی قدر مستی را


ترا افسون چشمانم ز ره برده‌است و میدانم
که سرتاپا بسوز خواهشی بیمار میسوزی
دروغ است این اگر، پس آن دو چشم رازگویت را
چرا هر لحظه بر چشم من دیوانه میدوزی...

#فروغ_فرخزاد@sedaa_sher


بیا
دنیا نمی‌ارزد
به این پرهیز و دوری

#فروغ_فرخزاد@sedaa_sher


مرا عهدیست با شادی که شادی آن من باشد
مرا قولیست با جانان که جانان جان من باشد

اگر هشیار اگر مستم نگیرد غیر او دستم
وگر من دست خود خستم همو درمان من باشد

#مولانا@sedaa_sher


ای آرزوی دیده بینا چگونه‌ای؟
وی مونس دل من تنها چگونه‌ای؟

از ناز و نازکی اگر اینجا نیامدی
باری یکی بگوی که آنجا چگونه‌ای؟

دُرّ است صورتِ تو و دریاست چَشمِ من
ای دُرِّ دورمانده ز دریا، چگونه‌ای؟

دل هدیه تو کردم آن را نخواستی
جان تحفه می‌فرستم این را چگونه‌ای؟

ای نور چشم مهر و گل بوستان حسن
ما بی‌تو در همیم تو بی‌ما چگونه‌ای؟

از وصل تو که نیست دریغا در آتشم
در هجر من که هست مبادا چگونه‌ای؟

ما خود جهان گرفتیم از پیش عاشقی
در سلسله تو ای دل شیدا چگونه‌ای؟

#سیدحسن_غزنوی@sedaa_sher


دُرّ است صورتِ تو و دریاست چَشمِ من
ای دُرِّ دورمانده ز دریا، چگونه‌ای؟


#سیدحسن_غزنوی@sedaa_sher


شبی دراز چو زلف تو آرزوست مرا...

#اوحدى@sedaa_sher


بله بچه‌ها.
What's you're not changing, you're choosing.


ولی واقعا،
بی‌حس‌شدگان را چه غم از خنجر بعدی؟

#حسین_جنتی@sedaa_sher


Aliakbar Yaghitabar dan repost
چنان آش‌ولاشم که دشمن مباد
چنانم پریشان که جز من مباد

@aliakbaryaghitabar


اون زاویه‌ای که ناهمواری‌ها همدیگه رو پر می‌کنن سخت پیدا می‌شه. باید هی بگردی، بچرخی، برداری و دوباره بذاری.


اون روزی که از دنبال کردن فوتبال داخلی (و به‌خصوص استقلال) خودمو جدا کردم، واقعا یه سور به دنیا زدم.

این وضعیت واقعا چرکه، نه فقط تو فوتبال؛ تو اقتصاد، سیاست، جامعه، فرهنگ، هنر، کوفت و زهرمار این مملکت به کثافت کشیده شده.


- باید برون کشید از این ورطه رخت خویش.


بزرگترین توهین به یک انسان، انکار رنج اوست.


آن dan repost
۱۹۶۸/۸/۲۵:
«موهایت بارانِ من، کفِ دستانت بالین من، بازویت پلِ من، چشمانت دریایِ من، انتظارت عمرِ من، حضورت تولدِ من و نبودنت ‌از دست رفتنم بود...»

- از میان نامه‌ی غسان کنفانی به غادة‌السمان.
#ازبه
@monadchannel

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.