سهند ایرانمهر


Kanal geosi va tili: Eron, Forscha
Toifa: ko‘rsatilmagan


دغدغه های احدی از رعیت مملکت محروسه ایران
ارتباط با ادمین: @sahandiranmehrr

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Kanal geosi va tili
Eron, Forscha
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
🔸برای توضیح تکمیلی بر این ویدیو می‌توانید به مطلبی که چندی پیش در این زمینه منتشر کردم( پیوست بالای ویدیو) مراجعه کنید.
@sahandiranmehr


✔️قاب جدید، دنیای جدید
✍️سهند ایرانمهر


مهم‌ترین تصویر مراسم پر طمطراق تحلیف ترامپ نه قاب رقص او و ملانیا و نه بارون پسر خوش قدوقامت او بود، مهمترین قاب این قاب است.
چهره‌های این عکس تاریخی عبارتند از:

-جف بزوس: با دارایی بالغ بر ۲۰۰ میلیارد دلار، به‌دنبال قوانین مالیاتی کمتر و توسعه تجارت جهانی آمازون است.
- ایلان ماسک: با ثروتی بیش از ۴۲۰ میلیاد دلار، علاقه‌مند به آزادی عمل در صنایع فناوری، حذف محدودیت‌های محیط‌زیستی، و توسعه سرمایه‌گذاری در حوزه فضایی.
- مارک زاکربرگ: با دارایی ۲۰۰ میلیارد دلار، به‌دنبال تضمین کنترل متا بر فضای دیجیتال و جلوگیری از قوانین محدودکننده‌ای که می‌تواند قدرت او را کاهش دهد.
-ساندار پیچای:مدیرعامل گوگل و آلفابت، شرکتی با درآمد سالانه بیش از ۲۸۰ میلیارد دلار.

🔸این قاب تاریخی نمایانگر دوران جدیدی است که «شوشانا زوبوف» آن را سرآغاز «سرمایه‌داری نظارتی» می‌داند. دورانی که سرمایه به دنبال به دست آوردن قدرت واقعی نه فقط از طریق داده‌ها یا پیش‌بینی رفتارها که از طریق جهت‌دهی به انسان‌هاست. دورانی که آن را به دوران «پلتفرم‌کراسی» یا «دموکراسی الگوریتمی» هم موسوم کرده‌اند، آغازی بر پایان دموکراسی آنگونه که تاکنون می‌شناختیم.

🔸این دوران، عصر جدیدی در تاریخ بشر است. دورانی است که در آن داده‌های کاربران به‌عنوان منبع خام استخراج می‌شوند،(مشابه نفت در اقتصاد صنعتی) حالا شرکت‌ها این داده‌ها را تحلیل کرده و از آن‌ها برای پیش‌بینی رفتار افراد استفاده می‌کنند. در دوران جدید رفتار انسان‌ها (مانند خرید، رأی دادن یا حتی تصمیم‌گیری‌های احساسی) به کالا تبدیل شده و به شرکت‌ها یا دولت‌ها فروخته می‌شود. اگرچه از فرد یا ملت بسیار سخن بر زبان خواهد رفت اما این یک تعارف تلخ است زیرا برخلاف سرمایه‌داری سنتی که بیشتر بر رضایت مشتری تأکید داشت، سرمایه‌داری نظارتی به‌دنبال کنترل رفتار است به همین دلیل مردم به‌جای هویت‌های ملی، به کاربران یک شبکه جهانی تبدیل می‌شوند.

🔸در دوران جدید، کشورهای ضعیف‌تر به مستعمره‌های داده‌محور شرکت‌های بزرگ تبدیل شده و استقلال خود را از دست می‌دهند. سرمایه نظارتی و دارای داده و قدرت کنترل، به نفع هیچ دولت و ملتی عمل نمی‌کند این هسته قدرت دنبال حجم بیشتر داده و جهت‌دهی سودمندانه آن است اگرچه جایی مثل آمریکا را قرارگاه خود می‌داند و تمامیت زمین (بلکه مریخ ) حوزه نفوذ آن تلقی می‌شود اما نه به اکراه زیردستان که با طوع و رغبت آنان که پیشتر با الگوریتم پلتفرم‌ها سامان داده شده است. در شکل پیشرفته‌تر این وضعیت دولت‌ها هم ممکن است نقش خود را به‌عنوان تنظیم‌کننده از دست بدهند و بیشتر به ابزار شرکت‌های فناوری تبدیل شوند.

🔸در دوران جدید، سرمایه نظارتی، نظم جدید خود را تثبیت می‌کند، نهادهای تا امروز برقرار را برمی‌چیند و قانون خود را آنگونه که خود می‌خواهد وضع و اجرا می‌کند. همه آنچه تاکنون به عنوان ثوابت علوم سیاسی یا روابط بین‌الملل تاکنون شناخته می‌شد از اینجا به بعد دچار تحولات بنیادین خواهد شد و حجم داده در اختیار و کاربر مشمول این پلتفرم‌ها و البته میزان احاطه بر نهاد سنتی حاکمیت و دولت، میزان قدرت را مشخص خواهد کرد.

🔸در این دنیای جدید داده‌های شخصی به‌طور مداوم جمع‌آوری و تحلیل می‌شوند، و حریم خصوصی به کالایی در دست شرکت‌ها تبدیل می‌شوند و فرد از ذائقه تا عشق و نفرتش را در همین فضا دریافت می‌کند. در چنین فضایی است که هویت دیجیتیال جایگزین هویت ملی می‌شود و نه در بستر سرزمین یا قوم و ملت که در شبکه‌ها تکوین می‌یابد. سرمایه نظارتی حالا بیش از گذشته به دنبال قدرت است چون برای برداشتن موانع باید ابزار تصمیم‌گیری و رفع محدودیت‌ها را در دست داشته باشد و پیش از آن نیز نیازمند مشروعیت است چنانکه پیر بوردیو در کتاب «دولت و طبقات اجتماعی» می‌گوید:
«قدرت اقتصادی، زمانی که به سیاست وارد می‌شود، به ابزار مشروعیت‌بخشی تبدیل می‌شود».

@sahandiranmehr


✔️به یاد عارف
✍️سهند ایرانمهر

🔸"سعید نفیسی" در کتاب خاطرات ادبی و سیاسی می‌نویسد:
"اگر مجلس از اغیار تهی بود به بانگ بلند زاری می‌کرد و خدا می‌داند که من چند بار این های‌های گریستن وی را دیده‌ام. یک قوطی از چوب رگه دار و گره دار کار کردستان داشت . آن را می‌گشود. یک ورق کاغذ سیگار را از بسته ای که در آن بود جدا می‌کرد. با دو انگشت قدری توتون از قوطی بیرون می‌آورد و درون کاغذ می‌غلطاند و کاغذ را به شکل مخروط منظمی دور آن می‌پیچید. لبه بیرون کاغذ را با آب دهن تر می‌کرد و به هم می‌چسباند و سیگار خود را آتش می‌زد. در این حال پی در پی سیگار می‌کشید. ناخن ها و سرانگشتان دوم و سوم دست راست وی همیشه دود زده بود و رنگ قهوه‌ای داشت... هر تصنیفی که می ساخت، در محضر دوستان با صدای گرم، بسیار موثر و خوش آهنگ تغنی می‌کرد. روی زمین می‌نشست. زانوی راست خود را بلند می‌کرد. قوطی کبریت را روی کنده زانو می‌گذاشت و با ناخن‌های دست راست بر روی آن قوطی کبریت، ضرب می‌گرفت و تصنیف خود را می‌خواند...

🔸عارف همواره دغدغه های اجتماعی داشت و در مورد مسایل مهم اجتماعی و سیاسی در شعرهایش اظهار نظر می‌کرد از شعر «از خون جوانان وطن لاله دمیده » تا شعری که پس از اولتیماتوم روسیه برای اخراج مورگان شوستر سرود وقتی دید که شوستر با سیاست های درست و مشاوره های علمی چه نقشی در اصلاحات مالی و اقتصادی دارد:
گر رود «شوستر» از ایران رود ایران بر باد
ای جوانان مگذارید که ایران برود

با همه این توصیف ها او فردی تنها و درونگرا و منزوی بود.

🔸"دکتر سید شرف الـــدین خراســـانی" در جایی (خاطرات عارف قــزوینی، ص 492 و 493)مي‌نویسد:" روزی بارانی بود. من و پدرم و عارف... نزدیکِ دکان قصابی که رسیدیم، دو سه سگِ باران خورده آنجا بودند. من ناگهان دیدم که «عارف» دست کرد در جیبش و رفت به دکان قصابی، چند لحظه بعد بیرون آمد. مقداری گوشت و چربی خریده بود و گویا فراموش کرده بود که همراهانی هم دارد. نشست و سگ ها را دور خود جمع کرد و گوشت و چربی را یکی یکی در دهان سگ ها می گذاشت و آنها می خوردند و همچنان اشک از گونه های عارف جاری بود".

در نامه به میرزا ابراهیم خان ناهید، مدیر روزنامه ناهید(برگرفته از کتاب نامه های عارف قزوینی به کوشش مهدی به خیال)نوشت:

🔸اغلب بستری افتاده، در تمام این پنج شش ماه سه مرتبه آن هم برای رفتن به حمام و رفع کثافت بیرون رفتم...یک مرتبه هنوز داخل حمام نشده دچار لرز و نوبه شده و با نهایت سختی و بدبختی خود را به پایه کرسی رساندم و چنان افتادم که توان برخاستن نبود. خدا تمام کند. زندگی تمامم کرد!..."
🔸بدیع الحکماء ماه هاست روزانه از جیب خود یک چارک گوشت می خرد و به منزل من می فرستد. کلفتم جیران آن را بار می کند، آبش را من و او ترید می کنیم و می خوریم و گوشت و استخوانش را به سگ ها می دهیم!..."

وقتی جمالزاده به اتفاق همسر اروپایی اش به دیدار عارف به همدان می آید اما او بخاطر چهره تکیده عارف او را به جا نمی آورد و وقتی عارف خود را معرفی میکند جمالزاده های های گریه می کند):گفتم، آقا جان خود من هم انتظار این که خودم را به این روز ببینم، نداشتم. ولی روزگار از این شیرین کاری ها زیاد دارد..آن وقت فهمیدم که در این ده پانزده سال چه قدر باید فرق کرده باشم..."
گفت: مادر ایران قرن ها مانند من پسری به وجود نخواهد آورد. زیرا طبیعت چهار پنج چیز تنها به من داده. خیلی به ندرت واقع می شود که یک نفر هم استاد موسیقی باشد، هم خواننده بی نظیر، هم اول آهنگساز یعنی مبتکر در آهنگ، هم شعر ساز و هم گذشته از این ها به قدری علاقمند به وطنش باشد که جان خود را این طور در راه آن تمام کند...!"

🔸بدیع الحکماء (پزشک و دوست عارف در همدان) در نامه به محمد رضا هزار، دوست عارف می‌نویسد:
"در معالجه اش دریغ و غفلتی نشد...اما درمان دردهای او غیر ممکن بود...بیماری، ضعف، ناتوانی، افکار پریشان و آزردگی های مادی و معنوی دست به دست هم داده او را از پای درآورد...پس از دفن او اثاثیه اش را که متعلق به دوستان بود کسی پس نگرفت. همه را فروختیم. صد تومانی شد به جیران کلفت او دادیم... "

🔸امروز سالگرد درگذشت عارف قزوینی است.
@sahandiranmehr


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
نگاه دکتر ابراهیمی دینانی به داستان ضحاک در شاهنامه #فردوسی

برگرفته از ص اینستاگرام «ادریسی‌ها»
@sahandiranmehr


«مکاشفه‌های زیرزمینی»
سهند ایرانمهر
نشر «وزن دنیا»

🔸خرید مستقیم و آنلاین:
https://podro.shop/vaznedonya/UxDk9wb3?index=0


🔸امروز سالروز درگذشت (پس از ترور) حسنعلی منصور است. حسنعلی منصور اردیبهشت ۱۳۰۲ هجری شمسی در تهران به دنیا آمد. پدرش رجبعلی منصور (وزیر و نخست‌وزیر معروف عصر پهلوی) و مادرش دختر حسن رییس ظهیرالملک (حکمران و دولتمرد عصر قاجار و پهلوی) بود. پدر او ملقب به منصورالملک در آخرین ماه‌های سلطنت رضاشاه به صدارت رسید و در دوران محمدرضا پهلوی هم در رأس دولت قرار گرفت. حسنعلی هم در جوانی به تأسی از پدر وارد دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران شد و پس از پایان دوران تحصیل و اخذ مدرک لیسانس حقوق و علوم سیاسی از دانشگاه تهران، کار دولتی خود را آغاز کرد و با پشتوانه قوی خانوادگی مدارج ترقی را طی کرد. منصور که به زبان‌های فرانسه، انگلیسی و آلمانی آشنایی داشت، مدتی دبیرکل شورای عالی اقتصاد شد و مدتی نیز وزیر کار بود. وی پس از آن به پست معاونت نخست‌وزیر و سپس ریاست دفتر مخصوص وزیر امور خارجه رسید.

منصور اولین دبیرکل حزب ایران نوین بود و پس از احراز پست نخست‌وزیری بجای امیر اسدالله علم، قصد انجام اصلاحات و تغییراتی را داشت، به همین منظور تلاش می‌کرد با روحانیت از در سازش درآید اما طرح لایحه کاپیتولاسیون مسیر فعالیت سیاسی و زندگی وی را تغییر داد. حسنعلی منصور دومین نخست‌وزیر دوران انقلاب سفید شد. در همین دوره بود که طرح لایحه کاپیتولاسیون (اعطای حق قضاوت کنسولی) به اتباع آمریکایی مطرح شد. منصور حامی بزرگ این طرح بود و با جدیت لایحه کاپیتولاسیون را پیگیری می‌کرد. وی این لایحه را به مجلس برد تا آن را به تصویب برساند و همین باعث شد نقشه ترور منصور توسط هیات‌های موتلفه اسلامی برنامه‌ریزی و سرانجام در میدان بهارستان به ضرب گلوله های محمد بخارایی ترور شود . منصور هفت بهمن همان سال بخاطر جراحات ناشی از ضرب گلوله به گردن و شکم کشته شد و پس از او هویدا به مقام نخست وزیری رسید.

برخی معتقدند دلیل اصلی ترور لایحه کاپیتولاسیون نبود . اواخر پاییز 1343،دولت حسنعلی منصور پس از حدود 9 ماه خدمت، چون برای تامین هزینه‌های هر دم افزون خود نیاز به پول داشت، سیاست مالیاتی تازه‌ای اعلام کرد که بر اساس آن بهای هر لیتر بنزین، در داخل مملکت به 10 ریال، نفت سفید 3.5 ریال و نفت کوره 1.2 ریال (به استثنای خوزستان) افزایش یافت. در عین حال سالی 4000 ریال عوارض بر اتومبیل‌های گازوئیلی بسته شد و ده هزار ریال نیز عوارض خروج از کشور. اگرچه گرانی بنزین و نفت، کمتر از پنجاه روز دوام آورد و شدت اعتراضات مردمی باعث برگرداندن لایحه شد، اما منصور چهل و یک ساله، خیلی زود جانش را به پای آن تصمیم گذاشت.

اسدالله بادامچیان عضو شورای مرکزی حزب موتلفه بعدها گفت که حکم ترور توسط آیت الله میلانی از مراجع تقلید صادر شده است و اسلحه نیز توسط هاشمی رفسنجانی در اختیار ضاربین قرار گرفت. این ادعای اسدالله بادامچیان توسط دفتر هاشمی رفسنجانی تکذیب شد و این باعث شد که بادامچیان در یادداشتی به واکنش دفتر هاشمی رفسنجانی واکنش نشان دهد:

چند سال قبل عده‌ای از شورای مرکزی مؤتلفه اسلامی از جمله مرحوم عسگراولادی، مرحوم حاج حیدری و آقایان حبیبی و … به دیدار آقای هاشمی رفته بودیم. در آن دیدار صحبت از شهدای ۲۶ خرداد و جریان کاپیتولاسیون و اجرای حکم الهی مرجع تقلید بر منصور به میان آمد. مرحوم حاج حیدری گفت اسلحه‌اش را که شما داده بودید و آقای هاشمی با خنده گفت: «اگر الان شما این را بگویید من تکذیب می‌کنم». و من گفتم تا شما زنده هستید آن را نخواهیم گفت.

پیوست: سخنان شاه بعد از ترور منصور
@sahandiranmehr


✔️قسمت هشتم پادکست سهند ایرانمهر منتشر شد

🔸در این اپیزود از پادکست سهند ایرانمهر با عنوان «درک اشتباه، صدای جنگ: نقش خطای ارتباطی در بروز جنگ» به دنیایی نگاه می‌اندازم که در آن کلمات به جای صلح، آتش جنگ را شعله‌ور می‌کنند. از ماجرای زید بن عدی و ترجمه نادرست نامه نعمان پادشاه حیره و آغازی بر پایان ساسانیان گرفته تا نمونه‌هایی از سوءبرداشت‌های تاریخی و فرهنگی که دنیا را به میدان نبرد‌های خونین و خانمانسوز تبدیل کردند. چرا یک پیام صلح‌آمیز به تهدیدی مرگبار ترجمه شد؟ چرا میان دولت‌ها سوء‌برداشت رخ می‌دهد و پیام‌ها همانطور که نوشته‌ شده‌اند به مقصد نمی‌رسند؟ آیا دانستن زبان برای ترجمه و انتقال پیام کافی است؟
اینها پرسش‌هایی است که تلاش می‌کنم در این اپیزود به انها پاسخ دهم.


با ما همراه باشید تا در این روایت جذاب، تأثیر زبان، ترجمه و سوءتفاهم‌های انسانی بر تاریخ را بررسی و در نهایت راهکارهای جلوگیری از این تکرار تلخ را مرور کنیم .

🔸حامی مالی (اسپانسر) این قسمت از پادکست، دکتر «حامد قاسمی» جراح و متخصص چشم و فوق تخصص پیوند سلول های بنیادی قرنیه هستند که برای آشنایی بیشتر یا مراجعه به ایشان می‌توانید به نشانی اینترنتی:
www.drhamedghasemi.com
یا صفحه اینستاگرام :
https://www.instagram.com/drhamedghassemi
مراجعه کنید.

🔸لینک حمایت مالی از پادکست سهند ایرانمهر در «حامی باش»:
https://hamibash.com/sahandiranmehr.podcast
🔸برای پیشنهاد حمایت مالی به شکل اسپانسر نیز می‌توانید از طریق کانال سهند ایرانمهر یا صفحه اینستاگرام سهند ایرانمهر، پیام دهید.

✔️برای شنیدن پادکست در castbox به این نشانی بروید و‌صفحه را هم دنبال کنید:
👇🏻👇🏻👇🏻
https://shorturl.at/buTeO


✔️مرثیه‌های بعد از طوفان
✍️سهند ایرانمهر


می‌گویند اگر ۸۰ میلیارد دلار بودجه و‌ برنامه‌ای برای بازسازی باشد ۱۴ سال طول می‌کشد که غزه آواربرداری شود و تا سال ۲۰۴۰ هم فرصت لازم است که کاملا بازسازی شود. این ارقامی است که برای برپاکردن ساختمان‌ها لازم است اما جان‌‌های آن ۴۷ هزارنفر زن‌وکودک را با هیچ رقمی نمی‌شود برگرداند با این همه برای پیرمرد فلسطینی که بعد ۱۵ ماه جنگ به رفح بازمی‌گردد هیچ‌جا رفح و هیچ چیز بوسیدنی‌تر از خاک دار و دیارش نیست، در افق چشمهای خون‌آلود و ورای لبهای داغمه‌بسته و خاک‌آلود پیرمرد، تن‌های خسته مردمان این‌سو و آن‌سوی مرز برخلاف سیاستمداران، ملتمس آرامش است.

پایان جنگ در غزه، گرچه آرامشی موقت را نوید می‌دهد، اما سکوتی سنگین و حزن‌آلود بر خرابه‌های بی‌شمار آن سایه انداخته است. هزاران کودک و زن کشته شدند، و زخمی‌هایی که بسیاری از آنان تا پایان عمر با یادگارهای شوم جنگ زندگی خواهند کرد، آماری که فراتر از اعداد، نمایانگر زخم‌هایی عمیق در جان یک ملت است. در سوی دیگر، اسرائیل نیز با ده‌ها کشته و مردمی که زیر سایه ترس و ناامنی و توهم وعده‌های الهی راستگرایان زندگی می‌کنند، چالش‌های خاص خود را تجربه کرده است.

حالا قاب آخر جنگ اخیر بسته می‌شود: در غزه خانواده‌هایی که دیگر هیچ‌گاه گرد هم جمع نخواهند شد و کودکانی که در میان آوار، معنای کودکی را از دست داده‌اند، تصویر تراژدی انسانی را ترسیم می‌کنند. زیرساخت‌های نابودشده غزه و محاصره‌ای که همچنان زندگی را دشوار می‌کند، در کنار خشونت‌های ادامه‌دار در کرانه باختری، نوید آینده‌ای مبهم برای فلسطینیان می‌دهد.

در سوی دیگر، اسرائیل نیز با شکاف‌های اجتماعی عمیق‌تر، انتقادهای داخلی و ناتوانی در یافتن انسجام گذشته و صلحی پایدار، در چرخه‌ای از ناامنی به دام افتاده است هرچند حمایت تمام‌عیاری که همیشه از آن برخوردار بوده وضعیت بهتری را برایش رقم زده است.

خاورمیانه، که زخمی کهنه از دهه‌ها جنگ و نزاع را بر دوش می‌کشد، همچنان در تلاطم باقی مانده است. آیا این پایان، مقدمه‌ای برای فصلی جدید از صلح خواهد بود یا تنها مکثی کوتاه پیش از خشونتی دیگر؟ پرسشی تکراری. اما حقیقت تلخ آن است که در این منطقه همه، بندگان نظرکرده خداوندند با وعده فتح بر طرف مهدورالدم دیگر و از همه بدتر اینکه، زخم‌ها هم برای بسته‌شدن و التیام عجله‌ای ندارند و مادام که چنین است، خاورمیانه همچنان بر مدار خون و اشک خواهد چرخید.

@sahandiranmehr


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
فرهاد مهراد و گربه‌های سیاه کوچینی

از صفحه اینستاگرام
مهرداد حجتی

زادروز فرهاد‌مهراد
@sahandiranmehr


کلاه سه‌گوش (tricorn hat) ، کت آبی با گلدوزی طلایی و یقه توری سه مشخصه لباس اشراف تجمل‌گرای قرن ۱۸ و ۱۹ فرانسه و روسیه تزاری و کاملا طبیعی است هرکسی یک‌بار بپوشد و بخواهد تفننی عکسی بگیرد اما وقتی مقصودی مجری برنامه ثریا که در ایران عمدتا علیه سرمایه‌داری و لاکچری بازی و اینها صحبت می‌کند و می‌داند که تصویرش بازخورد پیدا می‌کند ، اصرار دارد در مسکو چنین عکسی بگیرد عجیب است، حالا یا از خاصیت عبور از مرز ایران و روس است که ذائقه طبقاتی را عوض می‌کند یا ماهیت « لغزش فرویدی» که‌مکنونات قلبی را مثل « نار علی المنار» فاش می‌کند اما در هر حال گوینده آنچنان حرفهایی در برنامه ثریا وقتی به روسیه می‌رسد هم باید پوششی شبیه عکس طبقه محروم و عامی دوران تزار دربرکند ( عکس پایین) نه لباس لاکچری طبقه اشراف که در برنامه ثریای سیمای وطنی به مدل ایرانی و غربزده‌اش حمله می‌شود، مگر اینکه بگوییم سبک پوشش و‌زندگی لاکچری و تجملاتی ایرانی‌ برابر لکه حیض است و روسی‌اش راستِ‌کار عکاسی، باز هر جور مصلحت است!
✍️سهند ایرانمهر
@sahandiranmehr


✔️قسمت هشتم پادکست سهند ایرانمهر منتشر شد

🔸در این اپیزود از پادکست سهند ایرانمهر با عنوان «درک اشتباه، صدای جنگ: نقش خطای ارتباطی در بروز جنگ» به دنیایی نگاه می‌اندازم که در آن کلمات به جای صلح، آتش جنگ را شعله‌ور می‌کنند. از ماجرای زید بن عدی و ترجمه نادرست نامه نعمان پادشاه حیره و آغازی بر پایان ساسانیان گرفته تا نمونه‌هایی از سوءبرداشت‌های تاریخی و فرهنگی که دنیا را به میدان نبرد‌های خونین و خانمانسوز تبدیل کردند. چرا یک پیام صلح‌آمیز به تهدیدی مرگبار ترجمه شد؟ چرا میان دولت‌ها سوء‌برداشت رخ می‌دهد و پیام‌ها همانطور که نوشته‌ شده‌اند به مقصد نمی‌رسند؟ آیا دانستن زبان برای ترجمه و انتقال پیام کافی است؟
اینها پرسش‌هایی است که تلاش می‌کنم در این اپیزود به انها پاسخ دهم.


با ما همراه باشید تا در این روایت جذاب، تأثیر زبان، ترجمه و سوءتفاهم‌های انسانی بر تاریخ را بررسی و در نهایت راهکارهای جلوگیری از این تکرار تلخ را مرور کنیم .

🔸حامی مالی (اسپانسر) این قسمت از پادکست، دکتر «حامد قاسمی» جراح و متخصص چشم و فوق تخصص پیوند سلول های بنیادی قرنیه هستند که برای آشنایی بیشتر یا مراجعه به ایشان می‌توانید به نشانی اینترنتی:
www.drhamedghasemi.com
یا صفحه اینستاگرام :
https://www.instagram.com/drhamedghassemi
مراجعه کنید.


🔸لینک حمایت مالی از پادکست سهند ایرانمهر در «حامی باش»:
https://hamibash.com/sahandiranmehr.podcast
🔸برای پیشنهاد حمایت مالی به شکل اسپانسر نیز می‌توانید از طریق کانال سهند ایرانمهر یا صفحه اینستاگرام سهند ایرانمهر، پیام دهید.

✔️برای شنیدن پادکست در castbox به این نشانی بروید:
👇🏻👇🏻👇🏻
https://shorturl.at/buTeO


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
🔸اجنه و‌سحر از طریق امواج وای‌فای منتقل می‌شود!

‏مغالطه‌ای که در این مثال مشاهده می‌شود، نوعی مغالطه نتیجه‌گیری نامربوطnon sequitur است. مغالطه‌ای که نتیجه‌گیری ارائه‌شده به طور منطقی از مقدمات مطرح‌شده تبعیت نمی‌کند. در اینجا، مقدمات علمی درباره سازوکار اینترنت و پیکسل تصویر بیان می‌شود، اما نتیجه‌گیری، بدون شواهد علمی است و ارتباط منطقی با مقدمات ندارد.
مغالطه دوم، مغالطه استفاده از اقتدار ناموجه یا سوءاستفاده از اقتدار Appeal to Authority ‏فردبا ارائه مقدمات علمی و فنی، خود را فردی علمی و متخصص نشان دهد تا مخاطب معتبر بودن او را مفروض بگیرد.

مغالطه سوم، توسل به ترس Appeal to Fear به این شکل که فرد از شیوه مرسوم یارگیری از ترس مخاطب استفاده می‌کند تا او را از فناوری به شیوه‌ای غیرعلمی و استناد به حوزه‌ای غیرقابل اثبات بترساند.

‏شبکه‌های مجازی و اینترنت مانند هر فنآوری دیگری در کنار مزیت‌ها، معایب قابل تحقیق و قابل مشاهده و آثار فردی و اجتماعی نیز دارند اما این تبعات نه متعلق به عالم ارواح است نه اجنه.
@sahandiranmehr


✔️چرا انسان‌ها احمق می‌شوند؟
رابرت گرین

حماقت بشر یکی از موضوعات جذاب و چالش‌برانگیز در علوم انسانی و فلسفه است. رابرت گرین، نویسنده برجسته کتاب‌های مربوط به قدرت و استراتژی، در گفت‌وگویی جذاب به این موضوع پرداخته است. او توضیح می‌دهد که چه چیزی باعث می‌شود انسان‌ها گاهی تصمیمات احمقانه بگیرند و چگونه این تصمیمات می‌توانند پیامدهای خطرناکی داشته باشند.

در این مصاحبه، گرین با تأکید بر مفهوم یونانی «فرونسیس» (حکمت عملی)، معتقد است بیشترین آسیب‌ها در جوامع نه از افراد شرور، بلکه از انسان‌های بی‌کفایت و افرادی که به اشتباه گمان می‌کنند همه پاسخ‌ها را دارند، ناشی می‌شود. او به نمونه‌هایی از تاریخ، مانند جنگ پلوپونزی، اشاره می‌کند که نشان می‌دهد چگونه رهبران با اطمینان بیش از حد و بدون درک عمیق از شرایط، ملت‌ها را به نابودی کشاندند.

رابرت گرین نویسنده و سخنران آمریکایی است که با کتاب‌هایش در حوزه استراتژی و قدرت شناخته می‌شود. از آثار برجسته او می‌توان به «۴۸ قانون قدرت»، «هنر اغواگری»، «۳۳ استراتژی جنگ» و «قوانین طبیعت انسان» اشاره کرد. این کتاب‌ها به بررسی مفاهیمی مانند قدرت، نفوذ و تسلط می‌پردازند.

برگرفته از:
https://hamporseh.com
ترجمه و زیرنویس: علی نانوایی
منبع:
Robert Greene. (2024, December 17). The nature of human stupidity [Video]. YouTube. https://www.youtube.com/watch?v=D8--Ep_g9UY

@sahandiranmehr


✔️قسمت هشتم پادکست سهند ایرانمهر منتشر شد

🔸در این اپیزود از پادکست سهند ایرانمهر با عنوان «درک اشتباه، صدای جنگ: نقش خطای ارتباطی در بروز جنگ» به دنیایی نگاه می‌اندازم که کلمات به جای صلح، آتش جنگ را شعله‌ور می‌کنند. از ماجرای زید بن عدی و ترجمه نادرست نامه نعمان پادشاه حیره گرفته تا نمونه‌هایی از سوءبرداشت‌های تاریخی و فرهنگی که دنیا را به میدان نبرد‌های خونین و خانمانسوز تبدیل کردند. چرا یک پیام صلح‌آمیز به تهدیدی مرگبار ترجمه شد؟ چرا میان دولت‌ها سوء‌برداشت رخ می‌دهد و پیام‌ها همانطور که نوشته‌ شده‌اند به مقصد نمی‌رسند؟ آیا دانستن زبان برای ترجمه و انتقال پیام کافی است؟
اینها پرسش‌هایی است که تلاش می‌کنم در این اپیزود به انها پاسخ دهم.


با ما همراه باشید تا در این روایت جذاب، تأثیر زبان، ترجمه و سوءتفاهم‌های انسانی بر تاریخ را بررسی و در نهایت راهکارهای جلوگیری از این تکرار تلخ را مرور کنیم .

🔸حامی مالی (اسپانسر) این قسمت از پادکست، دکتر «حامد قاسمی» جراح و متخصص چشم و فوق تخصص پیوند سلول های بنیادی قرنیه هستند که برای آشنایی بیشتر یا مراجعه به ایشان می‌توانید به نشانی اینترنتی:
www.drhamedghasemi.com
یا صفحه اینستاگرام :
https://www.instagram.com/drhamedghassemi
مراجعه کنید.


🔸لینک حمایت مالی از پادکست سهند ایرانمهر در «حامی باش»:
https://hamibash.com/sahandiranmehr.podcast
🔸برای پیشنهاد حمایت مالی به شکل اسپانسر نیز می‌توانید از طریق کانال سهند ایرانمهر یا صفحه اینستاگرام سهند ایرانمهر، پیام دهید.

✔️برای شنیدن پادکست در castbox به این نشانی بروید:
👇🏻👇🏻👇🏻
https://shorturl.at/buTeO


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
«مکاشفه‌های زیرزمینی»
سهند ایرانمهر
نشر «وزن دنیا»

🔸خرید مستقیم و آنلاین:
https://podro.shop/vaznedonya/UxDk9wb3?index=0


✔️الیگارشی تکنولوژیکی، چالش جدید دموکراسی
✍️سهند ایرانمهر

🔸دقیقی توسی به درستی معتقد بود که برای کسب قدرت و تصاحب یک مملکت پرنیانی(کنایه از شمشیر) و زعفرانی(کنایه از طلا و پول) لازم است:

ز دو چیز گیرند مر مملکت را
یکی پرنیانی یکی زعفرانی
یکی زر نام ملک بر نبشته
دگر آهن آب دادهٔ یمانی


 شاید اگر دقیقی توسی امروز زنده بود و سخنرانی پایانی جو‌بایدن رییس‌جمهور آمریکا را گوش می‌کرد «قدرت بی‌پایان داده‌ها و فنآوری» را هم بدان می‌افزود!
بایدن در این سخنرانی گفت:

امروز یک الیگارشی در آمریکا در حال شکل‌گیری است که با ثروت، قدرت و نفوذ فراوان دموکراسی ما، حقوق و آزادی‌های اساسی‌مان و فرصت برابر برای پیشرفت همه افراد را تهدید می‌کند.
…اگر سوءاستفاده این افراد از قدرت بدون نظارت رها شود، عواقب خطرناکی خواهد داشت.


بایدن با استناد به هشدارهای رئیس‌جمهور دوایت آیزنهاور در سال ۱۹۶۱ درباره ظهور یک «مجتمع نظامی-صنعتی»، گفت:

«من به همان اندازه درباره ظهور احتمالی یک مجتمع تکنولوژیکی-صنعتی که می‌تواند خطرات واقعی برای کشورمان ایجاد کند، نگران هستم.»

🔸الیگارشی مورد اشاره بایدن، برخلاف گذشته که از ثروت و قدرت سیاسی ناشی می‌شد، حالا با قدرت بی‌پایان داده‌ها و فناوری عجین شده است. چند شرکت بزرگ فناوری، مانند گوگل و آمازون و‌… در حال حاضر نه‌تنها بر بازارهای جهانی بلکه بر سیاست‌ها و افکار عمومی نیز تأثیر عمیقی دارند. این وضعیت، به‌طور مستقیم بر فرصت‌های برابر و آزادی‌های اساسی شهروندان در یک جامعه دموکراتیک ضربه می‌زند.

شاید بتوان هشدارهایی را که دوایت آیزنهاور، رئیس‌جمهور پیشین آمریکا، در سال ۱۹۶۱ درباره ظهور «مجتمع نظامی-صنعتی» مطرح کرد به‌عنوان نخستین علامت هشدار در این مسیر در نظر گرفت. آیزنهاور در شرایطی این هشدار را مطرح کرد که در دوران جنگ سرد، رقابت تسلیحاتی و رشد سریع صنایع دفاعی، رابطه‌ای نزدیک میان ارتش، دولت و صنایع نظامی در ایالات متحده شکل گرفته بود.
آیزنهاور از این می‌ترسید که قدرت بیش از حد این مجتمع نظامی-صنعتی نه تنها هزینه‌های عمومی را افزایش دهد بلکه سیاست‌های کشور را به نفع گروه‌های خاص سوق دهد،  چنانکه سوق داد و همچنان آثار آن ملموس است. اما آنچه امروز با آن روبه‌رو هستیم، شکل پیچیده‌تری از این تهدید است. 

🔸قدرت‌های جدید فناوری، داده‌ها را به یک منبع بی‌پایان از نفوذ تبدیل کرده‌اند. اطلاعاتی که این شرکت‌ها از کاربران خود جمع‌آوری می‌کنند، به ابزاری تبدیل شده‌اند که می‌توانند رفتار و نگرش‌های عمومی را هدایت کنند. حالا دیگر فقط صنایع نظامی و اقتصادی نیستند که قدرت را در دست دارند؛ بلکه شرکت‌های فناوری، با قدرتی فراتر از همیشه، می‌توانند در عرصه‌های سیاسی و اجتماعی هم تأثیر بگذارند. این تغییر در قدرت، بی‌سابقه است‌ و‌ در حال دگرگونی در مفهوم بسیاری از کلیدواژه‌های سیاسی از جمله مفهوم دموکراسی و حاکمیت است. در واقع، این الیگارشی‌های جدید نه‌تنها اقتصاد را تحت کنترل خود دارند بلکه به‌طور فزاینده‌ای به شکل‌دهی به انسان‌ها و آینده دموکراسی‌های جهان پرداخته‌اند.

🔸در حالی که در گذشته، تمرکز قدرت در دستان عده‌ای خاص عمدتاً به شکل نخبگان سیاسی و اقتصادی بود، امروز این قدرت به‌طور فزاینده‌ای در دستان غول‌های فناوری قرار دارد. این موضوع را می‌توان در نظریات اجتماعی که از دهه‌ها قبل مطرح شده‌اند، مشاهده کرد. مارکس و میلز هشدار داده بودند که هرگاه گروه‌های خاصی قدرت زیادی پیدا کنند، دموکراسی تحت تهدید قرار می‌گیرد. اما حالا، این گروه‌ها فقط افرادی با ثروت‌های بی‌حد و مرز نیستند، بلکه شرکت‌های عظیم فناوری هستند که می‌توانند هر لحظه سیاست‌ها، رفتارها و حتی افکار عمومی را کنترل کنند.

🔸این تغییرات، که در بطن خود تهدیدهایی برای دموکراسی دارند، در حال حاضر بیش از هر زمان دیگری برای مردم ملموس است. در دنیایی که اطلاعات در دستان چند شرکت بزرگ است، حقیقت به‌راحتی می‌تواند دستکاری شود‌و سیاست با تغییر چند الگوریتم مسیرش را عوض کند. وقتی اطلاعات تنها از یک کانال خاص و الگوریتم مشخصی به دست مردم برسد، دیگر خبری از تصمیم‌گیری آگاهانه و آزاد نیست. در واقع، دسترسی به اطلاعات به اندازه‌ای که باید آزاد و بی‌طرف باشد، دیگر وجود ندارد.

🔸این تهدید تنها محدود به شرکت‌های فناوری نمی‌شود. کاهش شفافیت در فرآیندهای حکومتی و نظارتی، که توسط این شرکت‌ها تسهیل می‌شود، باعث می‌شود که مردم کمتر قادر به نظارت بر تصمیمات مهم باشند.
این مسأله در موضوعاتی مانند امنیت ملی، بحران‌های جهانی، و حتی چالش‌های اقتصادی می‌تواند به بزرگ‌ترین تهدید برای آزادی‌های دموکراتیک تبدیل شود و حالا متفکران علوم‌سیاسی و جامعه‌شناسی سیاسی باید از زاویه دید جدیدی به خطرات و خطورات این پدیده نوظهور بیاندیشند. 
@sahandiranmehr


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
دیوید لینچ، کارگردان و نویسنده افسانه‌ای سینما و تلویزیون، در سن ۷۸ سالگی درگذشت. لینچ به‌خاطر سبک خاص و سورئالیستی خود در خلق آثار سینمایی و تلویزیونی شناخته می‌شد. آثار برجسته‌ای چون «مُلْهُولَند درایو»،«توئین پیکس»و «Blue Velvet»از او به یادگار مانده است. لینچ با بهره‌گیری از تصاویری پیچیده، داستان‌های غیرخطی و شخصیت‌های عجیب، توانست مرزهای سینما را جابجا کند و به یکی از بزرگترین نوآوران تاریخ این هنر تبدیل شود.
@sahandiranmehr


✔️سطوری در سوگ ابراهیم‌نبوی
✍️سهند ایرانمهر


ابراهیم نبوی برای نسل من که دوران جوانی و دانشجویی‌مان مصادف با ۲ خرداد ۷۶ بود، چیزی بیش از یک‌نام و عنوان «طنزنویس» است. آن دوران برای نسل من دوران تجربه چیزهای نو بود. چیزهایی که تاکنون تجربه نکرده بودیم. مطبوعات متنوع، قلم‌های متفاوت و البته گونه جدیدی از طنز که کاملا «به روز» بود و اگر قبلا مثلا فقط از سعید نفیسی یا غلامحسین یوسفی خوانده بودیم که مردم چطور روزانه منتظر می‌ماندند که شعرهای طنزآمیز جدید روزنامه سیداشرف‌الدین بیاید که ببینند زبان طنز او این‌بار سراغ چه رفته است؟ نسل من هم شاهد روزهایی بوده است که مردم منتظر طنزهای جدید سیدابراهیم بودند.

‏عبید زاکانی کلیاتی دارد به اهتمام محمدجعفر محجوب و زیرنظر احسان یارشاطر، در آنجا نقل آخری از عبید پدر طنز فارسی آمده است با تردیدی توام با نگرانی که از نامعلومی عاقبت کار خود می‌گوید، البته که همه انسانها از عاقبت‌شان بی‌خبرند اما نحوه بیان عبید از نوع استفهام انکاری است یعنی البته که می‌دانم عاقبت کارم چیست! این استفهام انکاری را همه طنزنویسان این مملکت داشته‌اند از سیداشرف‌الدین که به اجبار روانه دارالمجانین‌اش کردند تا سیدابراهیم و‌غربت و مرگی اینچنین!

‏دختران ابراهیم نبوی در اطلاعیه‌شان نوشته‌اند:
«پدرمان در یک دهه اخیر افسرده و دلتنگ ایران بود و غیر ممکن بودن زندگی در کشورش بار سنگینی را بر دوش او گذاشته بود… او در حالی از دنیا رفت که به معنای واقعی کلمه هرگز نتوانست با اقامت اجباری خود در غربت کنار بیاید.»


‏درد غربت، درد کمی نیست چه امروز و چه در گذشته چندانکه عین‌القضات همدانی می‌سرود:


الا ليت شعری هل تري العين مره
‏ذری قلتی الوند من همدان
‏بلاد بها نيطت عليها تمائمي
‏و ارضعت من عفاتها بلبان
‏(ای كاش می‌دانستم كه آيا باز قله‌های الوند همدان را مي بينم يا نه؟ آنجا جايي است كه كودكی‌ام را گذرانده و از شير زنان پاكدامنش نوشيده‌ام)

‏به این درد، درد طنزنویسی را بیفزایید که با دلی خونین چون پیاله خندان است، بگذریم از اینکه سیدابراهیم دیگر حتی خندان هم نبود.

‏کم‌وبیش خاطراتی از او دارم که اینجا مجال بیانش نیست، نوع رفتنش دردناک است و دردناکتر که ادبیات طنز حالا نام و فرجام ابراهیم نبوی را بر پیشانی دارد که اثبات کند طنز « گریه قاه‌قاه است».
@sahandiranmehr


✔️آتش‌بس میان حماس و اسرائیل: از ویرانی غزه تا بازتعریف خاورمیانه

✍️سهند ایرانمهر

توافق آتش‌بس اخیر میان حماس و اسرائیل، با بندهایی نظیر عقب‌نشینی تدریجی اسرائیل از غزه، آزادی زندانیان فلسطینی، گشایش گذرگاه رفح لحظه‌ای سرنوشت‌ساز در یکی از پیچیده‌ترین منازعات جهان است. 

بندهای منتشرشده از این توافق به ویژه بخش‌های مربوط به سازوکار نظارت اسراییل بر گذرگاه‌های رفح و نتساریم نشانه‌‌هایی از عقب‌نشینی تدریجی اسرائیل در برابر فشارهای منطقه‌ای و بین‌المللی است.

این توافق شاید در نگاه اول نشانه‌ای از پیشرفت دیپلماتیک به نظر برسد، اما واقعیت خاورمیانه‌ای که از دل این توافق بیرون آمده، نشان می‌دهد که این منطقه همچنان گرفتار درگیری‌های پیچیده و تغییرات سریع ژئوپلتیکی است.

یکی از نکات قابل‌توجه در شرایط کنونی خاورمیانه این است که برخلاف روایت‌های متداول، محور مقاومت وضعیتی بسیار متفاوت با قبل از طوفان‌الاقصی دارد. سقوط دولت بشار اسد در سوریه، که زمانی به‌عنوان ستون کلیدی این محور شناخته می‌شد، چالشی جدی به موقعیت منطقه‌ای جریان مقاومت وارد کرده است.  
حماس، که پیش‌تر به‌عنوان یکی از بازوهای مهم محور مقاومت عمل می‌کرد، امروز در وضعیتی نامطلوب قرار دارد. اگرچه این گروه توانست با عملیات طوفان‌الاقصی اسرائیل را غافلگیر کند، اما بهای آن نابودی زیرساخت‌های غزه و گسترش بحران انسانی در این منطقه بود. حماس ممکن است در آغاز ماجرا توانسته باشد نوعی پیروزی نمادین به دست آورد، اما واقعیت این است که توان نظامی و سیاسی آن در برابر فشارهای گسترده اسرائیل و جامعه بین‌المللی کاملا کاهش یافته است.  

حزب‌الله لبنان نیز، با وجود قدرت نظامی و سیاسی قبل از طوفان الاقصی اکنون توان خود را برای پیشبرد اهداف محور مقاومت محدودتر می‌بیند و ساختار قدرت سیاسی حاکم شکل‌گرفته تا حد زیادی مستقل از اراده حزب‌الله عمل خواهد کرد.
 
پیش از طوفان‌الاقصی، اسرائیل در حال عادی‌سازی روابط خود با کشورهای عربی نظیر عربستان سعودی بود. اما این روند اکنون با موانع جدی مواجه شده است. کشورهای عربی، تحت فشار افکار عمومی داخلی، لحن خود را نسبت به مسئله فلسطین تغییر داده‌اند. با این حال، این تغییر موضع بیشتر به دلایل تاکتیکی است تا استراتژیک؛ چرا که بسیاری از این دولت‌ها همچنان به روابط پشت‌پرده خود با اسرائیل ادامه می‌دهند و توافق آتش‌بس فرصت دوباره‌ای برای ازسرگیری روند عادی‌سازی فراهم خواهد کرد.  

اگرچه اسرائیل با این آتش‌بس توانسته به نوعی ثبات موقت دست یابد، اما هزینه‌های داخلی و بین‌المللی این درگیری برای آن بسیار سنگین بوده است. دولت نتانیاهو اکنون بیش از هر زمان دیگری در معرض انتقاد داخلی قرار دارد. از سوی دیگر، اعتبار اسرائیل در صحنه جهانی به دلیل شدت حملات به غزه به‌شدت کاهش یافته است.  

خاورمیانه پس از این آتش‌بس، منطقه‌ای است که در آن قدرت‌های سنتی مانند ایران و محور مقاومت دچار چالش شده‌اند، در حالی که قدرت‌های نوظهوری مانند ترکیه، قطر و مصر تلاش می‌کنند خلأ موجود را پر کنند.  

برای حماس که بسبار بعید است همچنان ماهیتی نظامی داشته باشد کسب دوباره اعتماد مردم اولویتی حیاتی است. اما این کار مستلزم توان مالی و حمایت سیاسی است که دستیابی به آن دشوار به نظر می‌رسد. برای اسرائیل، بحران‌های داخلی و کاهش حمایت بین‌المللی چالش‌هایی هستند که می‌توانند معادلات سیاسی این کشور را به‌طور جدی تغییر دهند.  

توافق آتش‌بس میان حماس و اسرائیل، اگرچه به‌عنوان یک نقطه عطف در درگیری‌های غزه تلقی می‌شود، اما نمی‌توان آن را یک تغییر بنیادین در معادلات قدرت خاورمیانه دانست. این توافق بیشتر بازتابی از تحولات محدود و تاکتیکی است تا نشانه‌ای از دگرگونی استراتژیک.

خاورمیانه امروز در شرایطی قرار دارد که نه محور مقاومت به انسجام گذشته خود دست یافته و نه اسرائیل موقعیت بلامنازع خود را حفظ کرده است. محور مقاومت، به دلیل موقعیت ایران، وضعیت حزب‌الله در لبنان، و از دست دادن متحدان کلیدی مانند سوریه، با چالش‌های جدی مواجه است. از سوی دیگر، اسرائیل نیز به دلیل فشارهای بین‌المللی، شکاف‌های داخلی، و ناتوانی در مدیریت بحران غزه، از موقعیت مسلط خود فاصله گرفته است.
در نهایت، آینده خاورمیانه همچنان در گرو رقابت بازیگران داخلی و بین‌المللی و نحوه مدیریت این بحران‌ها توسط قدرت‌های منطقه‌ای است. توافق آتش‌بس، هرچند که می‌تواند یک تنفس کوتاه‌مدت برای مردم غزه باشد، اما به تنهایی تضمین‌کننده صلح یا تغییری اساسی در معادلات قدرت منطقه‌ای نیست.
@sahandiranmehr


🔸 وثوق الدوله از این گونه اعمال و کارهایی که انجام می‌داد ایجاد محیطی آکنده از رعب و وحشت، بستن دهان مخالفان و شکستن قلم معترضان بود تا نمایندگان دوره ی چهارم مجلس شورای ملی درست همان گونه اشخاصی باشند که او می‌خواست و از میان همان افرادی برگزیده شوند که او می پسندید. انتخابات این دوره، از مفتضح ترین انتخاباتی بود که تاریخ مشروطیت ایران به یاد دارد. جراید مخالف دولت توقیف و مدیران آنها تبعید شدند. یک عده کاندیداهای معلوم الحال، که قبلا التزام سپرده بودند در مجلس آتی به نفع قرارداد رأی بدهند، سر از صندوق های انتخابات درآوردند. از نویسندگان معروف این دوره که در اواخر کابینه‌ی وثوق الدوله به جرم نوشتن شبنامه های تند و همکاری با تیپ جوان و عناصر آزادیخواه ضد قرارداد توقیف و تبعید شد " علی دشتی" را می توان نام برد.

دشتی را پس از دو روز توقیف در شهربانی تهران، بدون هزینه‌ی سفر و بی آنکه وسایل مسافرت برایش فراهم کنند یا این که اقلا اجازه دهند. خودش آن وسایل را به هزینه ی شخصی آماده کند، همراه دو مأمور ژاندارم با پای پیاده به سوی قزوین حرکت دادند. کتاب "ایام محبس" دشتی بازگوی احساسات نویسنده در این دوره و یادآور رنج‌ها و محنت‌هایی است که مخالفان قرارداد برای حفظ استقلال ایران تحمل کرده‌اند. من در این جا چند دقیقه ای زمام قلم را به دست خود دشتی ( دشتي شصت و هشت سال پیش که وضع خفقان آور آن ایام را روح و جسما احساس کرده است ) می‌سپارم تا محنت‌هایی را که در سفر تبعید کشیده، برای خوانندگان این کتاب شرح دهد

مقارن ظهر بود که به نزدیکی های قصبه‌ی کرج رسیدیم. دورنمای مسرت بخش صحاری سر سبز و مزارع طلایی رنگ، منظره‌ی درختان بید و مجرای پر پیچ و خم رودخانه‌ی کرج در زیر پای من گسترده بود... صیف‌کاری‌های کنار رودخانه و شاخسارهای درختان جملگی سرسبز و شاداب بودند. چه منظره‌ی قشنگی دارد آزادی!

من این مسافت را از تهران تا کرج در زیر آفتاب سوزان با پای پیاده پیموده‌ام. مقاومت کردن در مقابل یک سرباز و یک صاحب منصب جزء (افسریار) که حکم توقیف مرا در دست داشتند بی فایده بود. آنها چه می توانستند بکنند؟ خودم ورقه‌ی حکم را خواندم. نوشته
بودند مرا مانند غریقی که امواج دیوانه ی دریا آن را دست به دست داده و تا سرحد فنا به همدیگر را تحویل می دهند، پست به پست ( پاسگاه به پاسگاه ) تا سرحد ایران و عراق بفرستند. دیگر کسی مسئول ضعف و ناتوانی من نیست. باید پیاده راه بروم. درست است که در اولین شهر سر راه ، ممكن است این حکم جابرانه فسخ شود، ولی میان من و اولين شهر (قزوین ) بیست و چهار فرسنگ مسافت حائل است که باید با پای پیاده طی شود!

در حومه‌ی کرج برای رفع خستگی و تخفيف شدت گرما، در کنار جویباری زیر سایه‌ی بید افتادم. درشکه ای به سرعت رهسپار تهران بود و یکی از کسبه‌ی متمول کرج با زنش در کمال فراغت در آن نشسته بودند. هر دوی آنها ضمن درخت های اطراف و صخره های کوه و اراضی دو طرف جاده مرا هم با نظرهای ساده و به‌کلی بی اعتنا می‌نگریستند... دیدن آنها زمانی را به خاطرم آورد که خود از اصفهان به تهران می آمدم و در یکی از منازل قبل از کاشان : به دو نفر دزد مصادف شدم که ژاندارمی آنها را کت بسته جلو اسب خود انداخته بود و می برد.
همان طوری که من آن روز از درشکه به آنها نگاه می کردم، این زن و شوهر نیز امروز از دریچه ی کالسکه‌ی پستی همان طور به من نگریستند و شاید همان تصوراتی را که من درباره‌ی آن دزدها میکردم این مسافران فارغ البال هم درباره‌ی من میکردند.

"سیمای احمدشاه قاجار"
محمدجواد شیخ الاسلامی
نشر ماهی

✔️سالگرد درگذشت علی دشتی
@sahandiranmehr

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.