بر شانهی خودم دستی تکاندم
برگشتم
و به دوردست خیره شدم
در سراب
انسانها دستهجمعی تنها بودند
و مرگی بینوبت
در سینهی من پابهپا میکرد
جای خالی اشکی
بر گونههایم خشکی زده بود
#بکتاش_آبتین
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
برگشتم
و به دوردست خیره شدم
در سراب
انسانها دستهجمعی تنها بودند
و مرگی بینوبت
در سینهی من پابهپا میکرد
جای خالی اشکی
بر گونههایم خشکی زده بود
#بکتاش_آبتین
■ شعرخوانی
● @Reading_poem