دلم کمی صبحهای بچگیمو میخواد...
که مثلاً صدای جیرینگ جیرینگ استکان نعلبکی و صحبتهای پدر مادر و قورت دادن پر سرو صدای چایی شون بیاد...
قل قل زندگی توی سماور بجوشه و تند تند تو نعلبکی سر بکشن...
لحافو تا زیر گلوت بکشی روت وبه شیرینی رویات فرو بری...
بوی شلغم و لبو پیچیده باشه توی خونه...
شیشه بخار گرفته،درهای چوبی و یه دنیا حس امنِ زندگی.....
بی هیچ شتاب ودلهرهای....
بعد مامان عشق رو توی بقچه نون بابا گره بزنه و تا دمِ در ببره بده دستش....
یا کریمها لب بوم بق بقو کنن و مدرسهت دیر بشه...
#آخرهفتهتونلبریزازخاطراتخوب👌🌹
❤️🎀❤️
که مثلاً صدای جیرینگ جیرینگ استکان نعلبکی و صحبتهای پدر مادر و قورت دادن پر سرو صدای چایی شون بیاد...
قل قل زندگی توی سماور بجوشه و تند تند تو نعلبکی سر بکشن...
لحافو تا زیر گلوت بکشی روت وبه شیرینی رویات فرو بری...
بوی شلغم و لبو پیچیده باشه توی خونه...
شیشه بخار گرفته،درهای چوبی و یه دنیا حس امنِ زندگی.....
بی هیچ شتاب ودلهرهای....
بعد مامان عشق رو توی بقچه نون بابا گره بزنه و تا دمِ در ببره بده دستش....
یا کریمها لب بوم بق بقو کنن و مدرسهت دیر بشه...
#آخرهفتهتونلبریزازخاطراتخوب👌🌹
❤️🎀❤️