شب دوباره بر سرم آوار شد
بین ما هر پنجره دیوار شد
آنکه اول نوشدارو می نمود
بر لبِ ما، زَهر نیش مار شد
عیب از ما بود از یاران نبود
تا که یاری یار شد بیزار شد
یاوری ها بار ِ منّت شد به دوش
دست ها آغوش نه، افسار شد
عاقبت با حیلۀ سوداگران
عشق هم کالای هر بازار شد
آبِ یکجا مانده ام، دریا کجاست؟
مُردم از بس زندگی تکرار شد
کانالبهروزوثوقی🩶
________
___
@oldy2018