#داستان #_اگربه_دریابارد 🌊
#قسمت_بیست و یکم - بخش نهم
گفتم : من گوشم درازه ؟ اینقدر بیشعورم که فرق خوردن به در و کتک خوردن رو نمی فهمم ؟ گفت : تو رو خدا ول کن لیلا توام گیر دادی به جواد تا کار دستم ندی ول کن نیستی ؛ اصلا به تو چه خودم می دونم ؛ گفتم ؛ من به فکر خودتم اگر دوستت نداشتم اینقدر نگرانت نمی شدم ؛ چرا نمی خوای قبول کنی که جواد اصلاح بشو نیست ؛البته با این روشی که تو و مامان در پیش گرفتین منم بودم عوض نمی شدم ؛
بازوهای منو گرفت و گفت : تو رو خدا یکشب اومدیم خونه ی شما زهر مارمون نکن ؛ ما تازه آشتی کردیم دوباره امشب دعوامون ننداز ؛ گفتم : سرچی دعواتون شد و دوباره تو رو زد ؟ گفت : باور می کنی یادم نیست البته فقط زد توی دهنم و بعدام فورا معذرت خواست و خودشو نفرین کرد که دیگه این کارو نمی کنه ؛
#ناهید_گلکار
@nahid_golkar
#قسمت_بیست و یکم - بخش نهم
گفتم : من گوشم درازه ؟ اینقدر بیشعورم که فرق خوردن به در و کتک خوردن رو نمی فهمم ؟ گفت : تو رو خدا ول کن لیلا توام گیر دادی به جواد تا کار دستم ندی ول کن نیستی ؛ اصلا به تو چه خودم می دونم ؛ گفتم ؛ من به فکر خودتم اگر دوستت نداشتم اینقدر نگرانت نمی شدم ؛ چرا نمی خوای قبول کنی که جواد اصلاح بشو نیست ؛البته با این روشی که تو و مامان در پیش گرفتین منم بودم عوض نمی شدم ؛
بازوهای منو گرفت و گفت : تو رو خدا یکشب اومدیم خونه ی شما زهر مارمون نکن ؛ ما تازه آشتی کردیم دوباره امشب دعوامون ننداز ؛ گفتم : سرچی دعواتون شد و دوباره تو رو زد ؟ گفت : باور می کنی یادم نیست البته فقط زد توی دهنم و بعدام فورا معذرت خواست و خودشو نفرین کرد که دیگه این کارو نمی کنه ؛
#ناهید_گلکار
@nahid_golkar