نیکی هیلی بانوی آهنین کاخ سفید اعتراف جالبی کرده است به این مضمون که برجام بزرگتر از آن است که نابود شود.
بزرگترین خدمتگزار برجام دانلد ترامپ است. او ماههاست که برای برجام خط و نشان کشیده، رجز خوانده، تهدید کرده که آنرا پاره می کند. جهانیان دیدند که وقتی عاقبت آتشبار سخن را به سمت برجام نشانه گرفت نه تنها بر دژ برجام تزلزلی وارد نشد که قدرتمندتر هم شد و تیرها کمانه کرد و بر اعتبار خودش اصابت نمود.
اشتباه ترامپ این است که مردم دنیا را ابله فرض کرده است. و در این فقره مردم اروپا را بیشتر. چه اینکه ناآرامی های خاورمیانه زندگی اروپائیان را دچار مشکلات عدیده ساخته است. دولتهای اروپا به طور نیابتی در شمال آفریقا و مشخصا در لیبی مداخله کردند و در سوریه وارد جنگ شدند اما نتیجه ی آن، سرازیر شدن میلیونها مهاجر از این کشورها به اروپا بود که برخی در اردوگاهها و پناهگاهها هستند. برخی مشغول کارگری اند. و عده ی زیادی علاف و عاطل و باطل در سرچهار راهها برای خود ول می چرخند. و تروریسم، آسیب های اجتماعی و نگرانی های مردم اروپا را سبب شده اند. اگر بیننده ای تیزبین دقت کند در چشم تک تک اروپائیان سایه ی وحشت دیده می شود. اروپا با کابوس زندگی می کند. زنجیره های ترور، دولتهای اروپا را به لرزه انداخته است. و آنها به اندازه ی کافی پشت دستشان داغ شد و دیدند که کلبه شان بیش از حد نئین بوده و در عین حال نفط اندازی کرده اند.
برجام پروژه ی خوش تراشی است که توانست مدلی استاندارد شود برای ایستادگی اروپا. اگرچه آمریکا و اسرائیل از طریق عوامل خود در داخل ایران که عمدتا و برای سالیان سال در درون اصولگرایان نفوذ کرده اند، همپای نتان یاهو و ملک سلمان و شیوخ امارات و بحرین حملاتشان را به برجام قطع نخواهند کرد.
برجام در واقع محصول اراده ی قاطع ایالات متحده به رهبری باراک اوباما بود که منعقد شد. وقتی اوباما در تالار نیواورلئان شهر پراگ پیمان کاهش تسلیحات هسته ای را با همپای روسی اش امضا کرد و عملا به نتیجه نرسید مایوس شد، و مصمم شد معادله ی خلع سلاح هسته ای را از طریق دیگری حل کند. او توانست یک رژیم نظارت بر تولید سلاح هسته ای بوجود آورد. همین که ما آنرا به نام برجام می شناسیم. به عبارتی برجام یک دستاورد بزرگ بشری است که تمام دولتها بایستی به سمت آن حرکت کنند. حتی آمریکا و روسیه نیز. اگر قرار باشد خلع سلاح هسته ای صورت بگیرد، شروعش برجام است. برجام اگر نابود شود کره ی زمین دچار وحشت و کابوس هسته ای خواهد شد نه از جانب ایران که از جانب آمریکا، اسرائیل، روسیه، کره ی شمالی و حتی پاکستان و هند و ...
ترامپ و مشاورین ابله و چند رژیم دیگر در حال تلاشی عبث هستند تا این میراث بشری را نابود کنند. اما تابحال جز اینکه خود را مضحکه ی ملتها و دولتهای دنیا کرده اند چیزی عایدشان نشده است و نخواهد شد.
شاید این درست باشد که بگوییم قرن بیست و یکم واقعی در سال 2015 و با امضای برجام شروع می شود. همانطور که قرن بیستم واقعی با انقلاب اکتبر 1917 شوروی شروع شد. و نیز برخلاف انقلاب اکتبر که یک قرن، جنگ سرد را بر جهان بشری تحمیل کرد و بشر در سایه ی آن هر روز بر خود می لرزید. امیدوارم قرن بیست و یکم، با برجام، قرن صلح و دیپلماسی باشد و بشر سلاح های هسته ای انباشته شده اش را در قرن حاضر یکی پس از دیگری نابود کند.
خوب یا بد ما در وسط ماجرا فرود آمدیم. ملت ایران در این پارادایم نقش مهمی دارد. چرا که اگر حسن روحانی انتخاب نمی شد ولو اراده ی حاکمیت بر امضای برجام بود اما پروژه به خوبی مهندسی نمی شد و سازه ای آسیب پذیر بوجود می آمد و به سرعت نابود می شد. معذلک ایرانیان با رای مجدد به روحانی، نهال برجام را تنومندتر و تناورتر کردند.
بدون اراده ی ملت ایران ماجرا شبیه بیماری می شد که نیازمند جراحی است و اراده ی آن را هم دارد، اما جراح خوب و بیمارستان معتبری برایش وجود ندارد. لذا با هر مداخله ی غیرعلمی از چاله درخواهد آمد و به چاه خواهد افتاد.
اوباما بار رسالت قرن را با ماسهیم شد. دو کشوری در منتهی الیه خصومت و دشمنی. ترامپ مثل یک بیماری عفونی است که می آید و تب و لرز را با خود می آورد و درد عضلات و اندامها و حتی هذیان. این عفونت خواهد گذشت. مردم آمریکا خواهند فهمید که با چنین کانونی از تولید میکروب، زندگی شان تباه است. انشاءالله رییس جمهور بعدی آمریکا به احتمال زیاد فردی خردمند خواهد بود.
اما نصیحتی به همه ی بازیگران سیاست در جمهوری اسلامی؛
ایران در کانون یک پارادایم جهانی قرار گرفته است. و همانطور که عرض شد یک پایه ی سرنوشت قرن بیست و یکم شده است. اما بسیار بد است که مثل کوزه گری که از کوزه شکسته آب می خورد، خود از دستاورد ارمغانی که برای بشریت آورده بی بهره بماند.
https://t.me/mohammadhosseinghiasi
بزرگترین خدمتگزار برجام دانلد ترامپ است. او ماههاست که برای برجام خط و نشان کشیده، رجز خوانده، تهدید کرده که آنرا پاره می کند. جهانیان دیدند که وقتی عاقبت آتشبار سخن را به سمت برجام نشانه گرفت نه تنها بر دژ برجام تزلزلی وارد نشد که قدرتمندتر هم شد و تیرها کمانه کرد و بر اعتبار خودش اصابت نمود.
اشتباه ترامپ این است که مردم دنیا را ابله فرض کرده است. و در این فقره مردم اروپا را بیشتر. چه اینکه ناآرامی های خاورمیانه زندگی اروپائیان را دچار مشکلات عدیده ساخته است. دولتهای اروپا به طور نیابتی در شمال آفریقا و مشخصا در لیبی مداخله کردند و در سوریه وارد جنگ شدند اما نتیجه ی آن، سرازیر شدن میلیونها مهاجر از این کشورها به اروپا بود که برخی در اردوگاهها و پناهگاهها هستند. برخی مشغول کارگری اند. و عده ی زیادی علاف و عاطل و باطل در سرچهار راهها برای خود ول می چرخند. و تروریسم، آسیب های اجتماعی و نگرانی های مردم اروپا را سبب شده اند. اگر بیننده ای تیزبین دقت کند در چشم تک تک اروپائیان سایه ی وحشت دیده می شود. اروپا با کابوس زندگی می کند. زنجیره های ترور، دولتهای اروپا را به لرزه انداخته است. و آنها به اندازه ی کافی پشت دستشان داغ شد و دیدند که کلبه شان بیش از حد نئین بوده و در عین حال نفط اندازی کرده اند.
برجام پروژه ی خوش تراشی است که توانست مدلی استاندارد شود برای ایستادگی اروپا. اگرچه آمریکا و اسرائیل از طریق عوامل خود در داخل ایران که عمدتا و برای سالیان سال در درون اصولگرایان نفوذ کرده اند، همپای نتان یاهو و ملک سلمان و شیوخ امارات و بحرین حملاتشان را به برجام قطع نخواهند کرد.
برجام در واقع محصول اراده ی قاطع ایالات متحده به رهبری باراک اوباما بود که منعقد شد. وقتی اوباما در تالار نیواورلئان شهر پراگ پیمان کاهش تسلیحات هسته ای را با همپای روسی اش امضا کرد و عملا به نتیجه نرسید مایوس شد، و مصمم شد معادله ی خلع سلاح هسته ای را از طریق دیگری حل کند. او توانست یک رژیم نظارت بر تولید سلاح هسته ای بوجود آورد. همین که ما آنرا به نام برجام می شناسیم. به عبارتی برجام یک دستاورد بزرگ بشری است که تمام دولتها بایستی به سمت آن حرکت کنند. حتی آمریکا و روسیه نیز. اگر قرار باشد خلع سلاح هسته ای صورت بگیرد، شروعش برجام است. برجام اگر نابود شود کره ی زمین دچار وحشت و کابوس هسته ای خواهد شد نه از جانب ایران که از جانب آمریکا، اسرائیل، روسیه، کره ی شمالی و حتی پاکستان و هند و ...
ترامپ و مشاورین ابله و چند رژیم دیگر در حال تلاشی عبث هستند تا این میراث بشری را نابود کنند. اما تابحال جز اینکه خود را مضحکه ی ملتها و دولتهای دنیا کرده اند چیزی عایدشان نشده است و نخواهد شد.
شاید این درست باشد که بگوییم قرن بیست و یکم واقعی در سال 2015 و با امضای برجام شروع می شود. همانطور که قرن بیستم واقعی با انقلاب اکتبر 1917 شوروی شروع شد. و نیز برخلاف انقلاب اکتبر که یک قرن، جنگ سرد را بر جهان بشری تحمیل کرد و بشر در سایه ی آن هر روز بر خود می لرزید. امیدوارم قرن بیست و یکم، با برجام، قرن صلح و دیپلماسی باشد و بشر سلاح های هسته ای انباشته شده اش را در قرن حاضر یکی پس از دیگری نابود کند.
خوب یا بد ما در وسط ماجرا فرود آمدیم. ملت ایران در این پارادایم نقش مهمی دارد. چرا که اگر حسن روحانی انتخاب نمی شد ولو اراده ی حاکمیت بر امضای برجام بود اما پروژه به خوبی مهندسی نمی شد و سازه ای آسیب پذیر بوجود می آمد و به سرعت نابود می شد. معذلک ایرانیان با رای مجدد به روحانی، نهال برجام را تنومندتر و تناورتر کردند.
بدون اراده ی ملت ایران ماجرا شبیه بیماری می شد که نیازمند جراحی است و اراده ی آن را هم دارد، اما جراح خوب و بیمارستان معتبری برایش وجود ندارد. لذا با هر مداخله ی غیرعلمی از چاله درخواهد آمد و به چاه خواهد افتاد.
اوباما بار رسالت قرن را با ماسهیم شد. دو کشوری در منتهی الیه خصومت و دشمنی. ترامپ مثل یک بیماری عفونی است که می آید و تب و لرز را با خود می آورد و درد عضلات و اندامها و حتی هذیان. این عفونت خواهد گذشت. مردم آمریکا خواهند فهمید که با چنین کانونی از تولید میکروب، زندگی شان تباه است. انشاءالله رییس جمهور بعدی آمریکا به احتمال زیاد فردی خردمند خواهد بود.
اما نصیحتی به همه ی بازیگران سیاست در جمهوری اسلامی؛
ایران در کانون یک پارادایم جهانی قرار گرفته است. و همانطور که عرض شد یک پایه ی سرنوشت قرن بیست و یکم شده است. اما بسیار بد است که مثل کوزه گری که از کوزه شکسته آب می خورد، خود از دستاورد ارمغانی که برای بشریت آورده بی بهره بماند.
https://t.me/mohammadhosseinghiasi