☹️مستندی از «شیر صحرا» ایرانی که اسمش لرزه به اندام می انداخت . .
☹️ @mersaadmedia | مرصاد مدیا
مردم دشت عباس به او لقب «شیر صحرا» داده بودند. این لقب برای او چنان بامسما بود که رادیوهای دشمن هم با این لقب از او نام میبردند؛ فرمانده رشید لشکر ۲۶ نوهد (نیروی ویژه هوابرد) تیمسار سرلشکر شهید حسن آبشناسان که نامش لرزه بر پشت دشمن میانداخت و شجاعتش شهره خاص و عام بود. فرمانده شهیدی که با وجود خلق حماسههای بسیار، آن چنان که شایسته اوست به نسل امروز معرفی نشده است. توانایی خیرهکنندهای در فنون نظامی و شگردهای رزمی داشت. فرمانده نظامی که دانش و توان انسانیاش رشکبرانگیز بود. کسی که شخص «صدام حسین» برای سرش جایزه تعیین کرده بود. در روزهایی که عراق بیشتر شهرهای ایران را موشکباران میکرد، این فرمانده شجاع ایرانی نامهای به صدام نوشت: «اگر جناب صدام ژنرال است و فنون نظامی را خوب میداند و نظریهپرداز جنگی است، پس به راحتی میتواند در دشت عباس با من و دوستان جنگآورم ملاقات کند و با هر شیوهای که میپسندد، بجنگد؛ نه اینکه با بمب افکنهای اهدایی شوروی محلههای مسکونی و بیدفاع را بمباران کند و مردم را به خاک و خون بکشد».
در جواب این نامه، صدام ژنرال قادر عبدالحمید را با گروه ویژهاش به دشت عباس فرستاد تا عبدالحمید به فرمانده نامدار ایرانی نحوه انجام یک جنگ تخصصی را نشان بدهد. این فرمانده ایرانی سالها قبل در اسکاتلند، عبدالحمید و گروهش را در مسابقه کوهنوردی ارتشهای منتخب جهان، دیده و شکست داده بود. آنجا گروه او اول و عراقیها هفتم شده بودند. حالا در میدان جنگ حقیقی، حسن دوباره مقابل ژنرال قادر عبدالحمید قرار گرفت و بعد از یک درگیری طولانی، لشکرش را شکست داد و خودش را هم اسیر کرد.
☹️ @mersaadmedia | مرصاد مدیا