پس بهتر هست بر كذاب بودن بطائني زياد اشكال وارد نكنيد زيرا در ان صورت كل مذهب شما بر باد هست عمق فاجعه ان زماني هست كه مذهب شما برگفته شده از كذابين هست چنانکه يحيي بن معين از بنيانگذاران رجال اهل سنت ميگه:کدام محدثي است که از کذابين، هزار تا حديث ننوشته باشد وقتی صحیحن شما مملو از کذابین هست با چه رویی کذاب بودن را ضعف میدانید بنظر من از الفاظ تعدیل هس نزد شما وقتی که اجماع علماتون رو بر صحیح بودن کل صحیحین میبینم😅
🌐https://t.me/menhajol_beda/25752
❌ اشکال بعدی مولوی به جامورانی ابوعبدالله رازی بود غیر از غضائری در کتب رجالی شرحی از ایشان نیست ایشون از محدثین شیعه بودن تنها استناد شما به قول غضائری است که گفته قمییون وی را به غلو محکوم کردن در هیچ کتب رجالی دیگه چنین چیزی در مورد وی نقل نشده ایشون قائل به ارتفاع بودن شاخه ای از غلو هست خود غضائری هم میگوید ایشان قائل به اولوهیت ائمه نبودن در هرحال علت غلو برای ایشان از سوی غضائری بیان نشده حال در انتساب رجال غضائری حرف و حدیث زیاد است در هر حال اشکالی به صحت این حدیث وارد نمیشود بدلایلی که گذشت؛
❌ اشکال بعدی به موسي بن عمران نخعي که ترجمه از ایشان و سندی در کتب رجالی نیست در جواب میگیم قرائن و شواهدی موجود است که میتوان بروایاتش عملکرد :
1⃣قرينه اول آنکه افراد مورد وثوق ازش روايت نقل کردند لذا نقل قول چند انسان مورد اعتماد از يک نفر، آن هم در مواردي به طور فراوان و پر شمار نشان از اعتماد آنان نسبت به آن فرد مي باشد ؛ از جمله اين افراد در سند هم وجود داره علي بن احمد بن محمد بن عمران الدقاق است که وثاقتش ثابت است، محمد بن ابي عبد الله کوفي است که جلالت قدر او از نگاه نجاشي و شيخ طوسي ثابت است در دهها روایت راوي مستقيم و بدون واسطه از موسي بن عمران است . نفر بعدی محمد بن إسماعيل برمكي است ؛ تعدادي از روايات موسي بن عمران توسط محمد بن موسي بن متوکل، به دست ما رسيده است. وثاقت محمد بن موسي بن متوکل هم ثابت است شيخ صدوق روايات فراوان از او در کتابهاي گوناگونش نقل مي کند. لذا کثرت نقل صدوق از يک نفر، نشان از اعتماد و تاييد او نسبت به آن فرد است لذا این کثیر الروایه بودن راوی نشان از اعتماد شیخ صدوق به آن راویست چنانکه محقق شیخ رضایی مینویسد :
🔷 جمعي از دانشمندان بر اين عقيدهاند اگر راويان ثقه به ويژه افرادي مانند کليني و شيخ صدوق، روايات زيادي از يک راوي نقل کنند، نشان از اعتماد آنها به آن راوي بوده است.
📚پژوهشي در علم رجال، اکبر ترابي شهر رضايي، ص345.
☑️ آيت الله بروجردي در اینباره میگوید:
🔷الظاهر أنّه يمكن استكشاف وثاقة الراوي من تلاميذه الذين أخذوا الحديث عنه فإذا كان الآخذ مثل الشيخ أو المفيد أو الصدوق أو غيرهم من الأعلام خصوصا مع كثرة الرواية عنه لا يبقى ارتياب في وثاقته أصلا.
🔶ظاهر آن است که وثاقت راوي را مي توان از طريق شاگرداني را که از او حديث اخذ نمودند، به دست آورد. پس زماني که گيرنده حديث مثل شيخ طوسي، شيخ مفيد، شيخ صدوق و امثال اين بزرگان باشند، به ويژه آنکه از آن راوي زياد روايت نقل کنند، شکي در وثاقت آن راوي باقي نمي ماند.
📚الفاضل اللنكراني، نهاية التقرير في مباحث الصلاة، تقرير بحث البروجردي، ج 3 ص 232، ناشر : مركز فقه الأئمة الأطهار عليهم السّلام
✅ لذا از این طریق وثاقت موسی بن عمران هم ثابت است ایضا اینکه ایشان یکی از روات زیارت جامعه هستند که علمای زیاد تصحیح کرده اند بنابراین اشکالات مولوی به راویان اشکالات بی اساس و ناشی از جهل این شخص به مبنای شیعه است
3⃣ سادسا مضمون روایت امالی هم حداقل مستفیض است ؛ علامه مجلسی هم این دو روایت امالی را در کتاب جلاء العیون نقل میکنه و سند روایت را معتبر میداند👍 لذا اشکال سندی هم رفع میشود و توثیق علامه برای پذیرش روایت کفایت میکند که در ادامه اسکن قول علامه مجلسی که روایت را معتبر دانسته ارسال خواهیمکرد
🌐https://t.me/menhajol_beda/25752
❌ اشکال بعدی مولوی به جامورانی ابوعبدالله رازی بود غیر از غضائری در کتب رجالی شرحی از ایشان نیست ایشون از محدثین شیعه بودن تنها استناد شما به قول غضائری است که گفته قمییون وی را به غلو محکوم کردن در هیچ کتب رجالی دیگه چنین چیزی در مورد وی نقل نشده ایشون قائل به ارتفاع بودن شاخه ای از غلو هست خود غضائری هم میگوید ایشان قائل به اولوهیت ائمه نبودن در هرحال علت غلو برای ایشان از سوی غضائری بیان نشده حال در انتساب رجال غضائری حرف و حدیث زیاد است در هر حال اشکالی به صحت این حدیث وارد نمیشود بدلایلی که گذشت؛
❌ اشکال بعدی به موسي بن عمران نخعي که ترجمه از ایشان و سندی در کتب رجالی نیست در جواب میگیم قرائن و شواهدی موجود است که میتوان بروایاتش عملکرد :
1⃣قرينه اول آنکه افراد مورد وثوق ازش روايت نقل کردند لذا نقل قول چند انسان مورد اعتماد از يک نفر، آن هم در مواردي به طور فراوان و پر شمار نشان از اعتماد آنان نسبت به آن فرد مي باشد ؛ از جمله اين افراد در سند هم وجود داره علي بن احمد بن محمد بن عمران الدقاق است که وثاقتش ثابت است، محمد بن ابي عبد الله کوفي است که جلالت قدر او از نگاه نجاشي و شيخ طوسي ثابت است در دهها روایت راوي مستقيم و بدون واسطه از موسي بن عمران است . نفر بعدی محمد بن إسماعيل برمكي است ؛ تعدادي از روايات موسي بن عمران توسط محمد بن موسي بن متوکل، به دست ما رسيده است. وثاقت محمد بن موسي بن متوکل هم ثابت است شيخ صدوق روايات فراوان از او در کتابهاي گوناگونش نقل مي کند. لذا کثرت نقل صدوق از يک نفر، نشان از اعتماد و تاييد او نسبت به آن فرد است لذا این کثیر الروایه بودن راوی نشان از اعتماد شیخ صدوق به آن راویست چنانکه محقق شیخ رضایی مینویسد :
🔷 جمعي از دانشمندان بر اين عقيدهاند اگر راويان ثقه به ويژه افرادي مانند کليني و شيخ صدوق، روايات زيادي از يک راوي نقل کنند، نشان از اعتماد آنها به آن راوي بوده است.
📚پژوهشي در علم رجال، اکبر ترابي شهر رضايي، ص345.
☑️ آيت الله بروجردي در اینباره میگوید:
🔷الظاهر أنّه يمكن استكشاف وثاقة الراوي من تلاميذه الذين أخذوا الحديث عنه فإذا كان الآخذ مثل الشيخ أو المفيد أو الصدوق أو غيرهم من الأعلام خصوصا مع كثرة الرواية عنه لا يبقى ارتياب في وثاقته أصلا.
🔶ظاهر آن است که وثاقت راوي را مي توان از طريق شاگرداني را که از او حديث اخذ نمودند، به دست آورد. پس زماني که گيرنده حديث مثل شيخ طوسي، شيخ مفيد، شيخ صدوق و امثال اين بزرگان باشند، به ويژه آنکه از آن راوي زياد روايت نقل کنند، شکي در وثاقت آن راوي باقي نمي ماند.
📚الفاضل اللنكراني، نهاية التقرير في مباحث الصلاة، تقرير بحث البروجردي، ج 3 ص 232، ناشر : مركز فقه الأئمة الأطهار عليهم السّلام
✅ لذا از این طریق وثاقت موسی بن عمران هم ثابت است ایضا اینکه ایشان یکی از روات زیارت جامعه هستند که علمای زیاد تصحیح کرده اند بنابراین اشکالات مولوی به راویان اشکالات بی اساس و ناشی از جهل این شخص به مبنای شیعه است
3⃣ سادسا مضمون روایت امالی هم حداقل مستفیض است ؛ علامه مجلسی هم این دو روایت امالی را در کتاب جلاء العیون نقل میکنه و سند روایت را معتبر میداند👍 لذا اشکال سندی هم رفع میشود و توثیق علامه برای پذیرش روایت کفایت میکند که در ادامه اسکن قول علامه مجلسی که روایت را معتبر دانسته ارسال خواهیمکرد