💠 حدیث قرطاس در کتب شیعه [3]
🔻محمد بن جریر طبری[شیعی] از علمای بزرگ شیعه مینویسد:
✍ الیس قال الرسول صلیاللهعلیهوآلهوسلّم وسلم، وقد تغرغر: ایتونی بدواة وصحیفة اکتب لکم ما لا تضلون معه بعدی. فقال الثانی: هجر رسول الله!! ثم قال: حسبنا کتاب الله!، وفی هذا القول کفر بالله العظیم! لان الله جل ذکره یقول: (وما اتاکم الرسول فخذوه وما نهاکم عنه فانتهوا) فزعم عمر انه لا حاجة له فیما دعاهم الیه الرسول صلیاللهعلیهوآلهوسلّم،لعلمه ان الرسول یرید تاکید الامر لعلی علیهالسّلام، ولو علم ان الامر له او لصاحبه لبادر بالدواة والصحیفة.»
🔸 آیا این رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم نبود که در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود فرمود: برایم صحیفه و دواتی بیاورید تا برایتان مطلبی بنویسم که بعد از من گمراه نشوید؟ و این جا بود که دوّمی[عُمَر] گفت: رسول خدا هذیان میگوید. و سپس گفت: کتاب خدا برای ما کافی است. و او در این گفتارش به خداوند بزرگ کفر ورزید. چرا که خداوند متعال میفرماید: آنچه را که رسول برایتان آورده اخذ کرده و قبول نمائید و آنچه از آنچه که شما را نهی نموده دوری ورزید.اما عمر به گمانش رسید که به آنجه که رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم فرموده نیازی نیست چون به خوبی میدانست که آن حضرت قصد نموده تا بر خلافت علی علیهالسّلام تاکید ورزد لذا از این عمل ممانعت به عمل آورد و الا اگر احتمال میداد که آن حضرت قصد دارد تا برای او و دوستش[ابوبکر] مطلبی بنویسد حتماً به آوردن دوات و قلم مبادرت میورزید.
📗📔 نام کتاب : المسترشد في إمامة أمير المؤمنين علي بن أبي طالب نویسنده : أبي جعفر محمد بن جرير بن رستم الطبري جلد : 1 صفحه : 681
▫️اسکن کیفیت اصلی :
🌐 https://bit.ly/2JgMBRt
#حدیث_قرطاس [3]
🔍کانال علمیتحقیقاتی منهاج البدعة الاموية
🗞 https://t.me/menhajol_beda
🔻محمد بن جریر طبری[شیعی] از علمای بزرگ شیعه مینویسد:
✍ الیس قال الرسول صلیاللهعلیهوآلهوسلّم وسلم، وقد تغرغر: ایتونی بدواة وصحیفة اکتب لکم ما لا تضلون معه بعدی. فقال الثانی: هجر رسول الله!! ثم قال: حسبنا کتاب الله!، وفی هذا القول کفر بالله العظیم! لان الله جل ذکره یقول: (وما اتاکم الرسول فخذوه وما نهاکم عنه فانتهوا) فزعم عمر انه لا حاجة له فیما دعاهم الیه الرسول صلیاللهعلیهوآلهوسلّم،لعلمه ان الرسول یرید تاکید الامر لعلی علیهالسّلام، ولو علم ان الامر له او لصاحبه لبادر بالدواة والصحیفة.»
🔸 آیا این رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم نبود که در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود فرمود: برایم صحیفه و دواتی بیاورید تا برایتان مطلبی بنویسم که بعد از من گمراه نشوید؟ و این جا بود که دوّمی[عُمَر] گفت: رسول خدا هذیان میگوید. و سپس گفت: کتاب خدا برای ما کافی است. و او در این گفتارش به خداوند بزرگ کفر ورزید. چرا که خداوند متعال میفرماید: آنچه را که رسول برایتان آورده اخذ کرده و قبول نمائید و آنچه از آنچه که شما را نهی نموده دوری ورزید.اما عمر به گمانش رسید که به آنجه که رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم فرموده نیازی نیست چون به خوبی میدانست که آن حضرت قصد نموده تا بر خلافت علی علیهالسّلام تاکید ورزد لذا از این عمل ممانعت به عمل آورد و الا اگر احتمال میداد که آن حضرت قصد دارد تا برای او و دوستش[ابوبکر] مطلبی بنویسد حتماً به آوردن دوات و قلم مبادرت میورزید.
📗📔 نام کتاب : المسترشد في إمامة أمير المؤمنين علي بن أبي طالب نویسنده : أبي جعفر محمد بن جرير بن رستم الطبري جلد : 1 صفحه : 681
▫️اسکن کیفیت اصلی :
🌐 https://bit.ly/2JgMBRt
#حدیث_قرطاس [3]
🔍کانال علمیتحقیقاتی منهاج البدعة الاموية
🗞 https://t.me/menhajol_beda