💠 حدیث قرطاس در کُتُب شیعه[1]
🔻حدیث قرطاس یکی از اشکالات مهم و اساسی است که بر عمر بن خطاب وارد است، این روایت ثابت میکند که او رسول خدارامتهم به هذیانگویی کرده و اجازه نداده است که وصیت خود را مکتوب نماید. این حدیث در منابع اهلسنت ذکر شده است در این پست قصد داریم از منابع شیعه این قضیه را نقل کنیم؛سلیم بن قیس که از تابعین رسول خداصلیاللهعلیهوآلهوسلّم بوده نقل میکند::
✍ ابن عباس يحكى قضية الكتف أبان بن أبي عياش عن سليم، قال: إني كنت عند عبد الله بن عباس في بيته وعنده رهط من الشيعة. قال: فذكروا رسول الله صلى الله عليه وآله وموته، فبكى ابن عباس، وقال: قال رسول الله صلى الله عليه وآله يوم الاثنين - وهو اليوم الذي قبض فيه - وحوله أهل بيته وثلاثون رجلا من أصحابه: ايتوني بكتف أكتب لكم فيه كتابا لن تضلوا بعدي ولن تختلفوا بعدي. فمنعهم فرعون هذه الامة فقال: (إن رسول الله يهجر) فغضب رسول الله صلى الله عليه وآله وقال: (إني أراكم تخالفوني وأنا حي، فكيف بعد موتي) ؟ فترك الكتف. قال سليم: ثم أقبل علي ابن عباس فقال: يا سليم، لو لا ما قال ذلك الرجل لكتب لنا كتابا لا يضل أحد ولا يختلف. فقال رجل من القوم: ومن ذلك الرجل ؟ فقال: ليس إلى ذلك سبيل. فخلوت بابن عباس بعد ما قام القوم، فقال: هو عمر. فقلت: صدقت، قد سمعت عليا عليه السلام وسلمان وأبا ذر والمقداد يقولون: (إنه عمر). فقال: يا سليم، اكتم إلا ممن تثق بهم من إخوانك، فإن قلوب هذه الامة أشربت حب هذين الرجلين كما أشربت قلوب بني إسرائيل حب العجل والسامري.
🔸 ابان بن ابیعیاش از سلیم نقل میکند: به اتفاق جمعی از شیعیان در خانه عبدالله بن عبّاس بودیم که یادی از رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم و هنگام وفات آن حضرت شد که به این جهت ابنعبّاس به گریه افتاد و گفت: رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم در روز دوشنبهای که جان به جانم آفرین تسلیم کرد در حالی که اهل بیتش و سی نفر از اصحابش نزد او حاضر بودند فرمود: برایم کتف [گوسفندی] بیاورید تا برایتان چیزی بنویسم که بعد از آن گمراه نشده و با هم اختلاف نکنید.در این حال بود که فرعون این امّت آنها را از این کار بازداشت و گفت: رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم هذیان میگوید.این جا بود که حضرت غضبناک گردید و فرمود: شما را میبینم که در حالی که من هنوز زنده هستم و در میان شمایم با من مخالفت میکنید معلوم است که بعد از من چگونه خواهید بود. این بود که آوردن کتف به فراموشی سپرده شد. سلیم گفت: ابنعبّاس به من روی کرد و گفت: ای سلیم! اگراین سخن از آن شخص صادر نشده بود آن حضرت برای ما مطلبی نوشته بود که هیچ کس گمراه نمیشد و به اختلاف نمیافتاد.شخصی از حاضران گفت: شخصی که از این اقدام رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم ممانعت نمود چه کسی بود؟ ابنعبّاس گفت: راهی برای افشاء این سرّ وجود ندارد.اما چون بعد از رفتن دیگران با ابنعباس خلوت نمودم و از او در باره آن شخص سوال نمودم گفت: آن شخص عمر بود. ومن به او گفتم: راست میگوئی چون از علی علیهالسّلام و سلمان و اباذر و مقداد شنیدم که آنها نیز میگفتند: آن شخص عمر بود. آنگاه ابنعباس گفت: ای سلیم! این راز را نزد کسی باز گو نکن مگر ابنکه به او اطمینان داشته باشی، چون دلهای مردم از محبت این دو نفر[ابوبکر و عمر] سیراب گشته همان طور که قلوب بنیاسرائیل از محبت گوساله و سامری سیراب گشته.
📗📔 نام کتاب : بحار الأنوار - ط دارالاحیاء التراث نویسنده : العلامة المجلسي جلد : 36 صفحه : 277
▫️اسکن کیفیت اصلی:
🌐 https://bit.ly/341epkL
📗📔نام کتاب : كتاب سليم بن قيس الهلالي نویسنده : سليم بن قيس الهلالي جلد : 2 صفحه : 794
▫️اسکن کیفیت اصلی:
🌐 https://bit.ly/2JisnXJ
📗📔 نام کتاب : بحار الأنوار - ط مؤسسةالوفاء نویسنده : العلامة المجلسي جلد : 22 صفحه : 498
▫️اسکن کیفیت اصلی:
🌐 https://bit.ly/2W7meTo
#حدیث_قرطاس[2]
🔍کانال علمیتحقیقاتی منهاج البدعة الاموية
🗞 https://t.me/menhajol_beda
🔻حدیث قرطاس یکی از اشکالات مهم و اساسی است که بر عمر بن خطاب وارد است، این روایت ثابت میکند که او رسول خدارامتهم به هذیانگویی کرده و اجازه نداده است که وصیت خود را مکتوب نماید. این حدیث در منابع اهلسنت ذکر شده است در این پست قصد داریم از منابع شیعه این قضیه را نقل کنیم؛سلیم بن قیس که از تابعین رسول خداصلیاللهعلیهوآلهوسلّم بوده نقل میکند::
✍ ابن عباس يحكى قضية الكتف أبان بن أبي عياش عن سليم، قال: إني كنت عند عبد الله بن عباس في بيته وعنده رهط من الشيعة. قال: فذكروا رسول الله صلى الله عليه وآله وموته، فبكى ابن عباس، وقال: قال رسول الله صلى الله عليه وآله يوم الاثنين - وهو اليوم الذي قبض فيه - وحوله أهل بيته وثلاثون رجلا من أصحابه: ايتوني بكتف أكتب لكم فيه كتابا لن تضلوا بعدي ولن تختلفوا بعدي. فمنعهم فرعون هذه الامة فقال: (إن رسول الله يهجر) فغضب رسول الله صلى الله عليه وآله وقال: (إني أراكم تخالفوني وأنا حي، فكيف بعد موتي) ؟ فترك الكتف. قال سليم: ثم أقبل علي ابن عباس فقال: يا سليم، لو لا ما قال ذلك الرجل لكتب لنا كتابا لا يضل أحد ولا يختلف. فقال رجل من القوم: ومن ذلك الرجل ؟ فقال: ليس إلى ذلك سبيل. فخلوت بابن عباس بعد ما قام القوم، فقال: هو عمر. فقلت: صدقت، قد سمعت عليا عليه السلام وسلمان وأبا ذر والمقداد يقولون: (إنه عمر). فقال: يا سليم، اكتم إلا ممن تثق بهم من إخوانك، فإن قلوب هذه الامة أشربت حب هذين الرجلين كما أشربت قلوب بني إسرائيل حب العجل والسامري.
🔸 ابان بن ابیعیاش از سلیم نقل میکند: به اتفاق جمعی از شیعیان در خانه عبدالله بن عبّاس بودیم که یادی از رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم و هنگام وفات آن حضرت شد که به این جهت ابنعبّاس به گریه افتاد و گفت: رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم در روز دوشنبهای که جان به جانم آفرین تسلیم کرد در حالی که اهل بیتش و سی نفر از اصحابش نزد او حاضر بودند فرمود: برایم کتف [گوسفندی] بیاورید تا برایتان چیزی بنویسم که بعد از آن گمراه نشده و با هم اختلاف نکنید.در این حال بود که فرعون این امّت آنها را از این کار بازداشت و گفت: رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم هذیان میگوید.این جا بود که حضرت غضبناک گردید و فرمود: شما را میبینم که در حالی که من هنوز زنده هستم و در میان شمایم با من مخالفت میکنید معلوم است که بعد از من چگونه خواهید بود. این بود که آوردن کتف به فراموشی سپرده شد. سلیم گفت: ابنعبّاس به من روی کرد و گفت: ای سلیم! اگراین سخن از آن شخص صادر نشده بود آن حضرت برای ما مطلبی نوشته بود که هیچ کس گمراه نمیشد و به اختلاف نمیافتاد.شخصی از حاضران گفت: شخصی که از این اقدام رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم ممانعت نمود چه کسی بود؟ ابنعبّاس گفت: راهی برای افشاء این سرّ وجود ندارد.اما چون بعد از رفتن دیگران با ابنعباس خلوت نمودم و از او در باره آن شخص سوال نمودم گفت: آن شخص عمر بود. ومن به او گفتم: راست میگوئی چون از علی علیهالسّلام و سلمان و اباذر و مقداد شنیدم که آنها نیز میگفتند: آن شخص عمر بود. آنگاه ابنعباس گفت: ای سلیم! این راز را نزد کسی باز گو نکن مگر ابنکه به او اطمینان داشته باشی، چون دلهای مردم از محبت این دو نفر[ابوبکر و عمر] سیراب گشته همان طور که قلوب بنیاسرائیل از محبت گوساله و سامری سیراب گشته.
📗📔 نام کتاب : بحار الأنوار - ط دارالاحیاء التراث نویسنده : العلامة المجلسي جلد : 36 صفحه : 277
▫️اسکن کیفیت اصلی:
🌐 https://bit.ly/341epkL
📗📔نام کتاب : كتاب سليم بن قيس الهلالي نویسنده : سليم بن قيس الهلالي جلد : 2 صفحه : 794
▫️اسکن کیفیت اصلی:
🌐 https://bit.ly/2JisnXJ
📗📔 نام کتاب : بحار الأنوار - ط مؤسسةالوفاء نویسنده : العلامة المجلسي جلد : 22 صفحه : 498
▫️اسکن کیفیت اصلی:
🌐 https://bit.ly/2W7meTo
#حدیث_قرطاس[2]
🔍کانال علمیتحقیقاتی منهاج البدعة الاموية
🗞 https://t.me/menhajol_beda