مكتب اقتصادي "زالو وار"
| اميربهادر فولادوند
اقتصادهاي ليبرال و كمونيستي، هريك داراي مزايا و معايبي هستند.
از جمله مزاياي اقتصاد ليبرال اين است كه؛
با توجه به اينكه متخصصين و صاحبان كالاها و ارائه دهندگان خدمات، كالا و خدمات خود را به "قيمت" نزدیک و متناسب با "ارزش" آن كالا يا خدمات عرضه می كنند، اولا از عنصر اساسي "رضايتمندی" در زندگي بهره مندند و ثانيأ باكيفيت ترين و مرغوب ترين و بهترين خدمات و كالاها را توليد و ارائه ميكنند.
از معايب اقتصاد ليبرال نيز اين است كه ;
خريداران و بهره گيرندگان كالاها و خدمات، مجبور به پرداخت حداكثر قيمت براي تأمین مايحتاج باكيفيت خود هستند كه البته براي ايشان بدلیل بهره مندی از کیفیت عالی،قابل توجيه است.
از مزاياي اقتصاد كمونيستي(البته بیشتر روی کاغذ) نيز اين است كه;
خريداران و بهره گيرندگان كالاها و خدمات، با پرداخت حداقل قيمت، مايحتاج نه چندان باكيفيت ولی ارزان خود را تامين مي كنند كه البته براي ايشان نيز بدلیل ارزانی، قابل توجيه است.
از جمله معايب اقتصاد كمونيستي نيز اين است كه؛
با توجه به اينكه متخصصين و صاحبان كالاها و ارائه دهندگان خدمات، مجبورند محصولات و خدمات خود را به "قيمت دستوري و مصوب دولت" و نامتناسب با "ارزش" واقعي آن كالا يا خدمات عرضه كنند، اولا از فقدان عنصر اساسي "رضايتمندی" در زندگي رنج ميبرند و ثانيأ خريداران و مصرف كنندگان اين كالاها و خدمات، بي كيفيت ترين و نامرغوب ترين و قلابي ترين خدمات و كالاها را دريافت و مصرف ميكنند و ثالثأ، بازار همواره با مشکلاتی نظیر کمبود و عدم تنوع کالا ها و خدمات مواجه است.
اما آنچه كه ما در ايران شاهد هستيم، "اقتصاد زالو وار"ي است كه از عصاره رذائل و تركيبي از معايب هردو اين مكاتب اقتصادي شكل گرفته است، بي آنكه خبري از مزاياي اين دو مكتب در آن باشد، كه همين محروميت حداكثري، ايران را به جهنمي براي ايراني تبديل نموده است.
ويژگي عملكرد پيچيده "اقتصاد زالو وار" ايران به اين نحو است كه؛
در ايران، دولت، به عنوان واسطه اي(زالو) ميان خريدار و مصرف كننده از يك سو و توليدكننده و ارائه دهنده از سوي ديگر، عمل نموده و با قيمتگذاري دستوري، كالا و خدمات را با نازلترين قيمت مصوب دولتی(كمونيستي) از توليدكنندگان و ارائه دهندگان خدمات و كالاها خريداري نموده و همان كالا و خدمات را با بالاترين قيمت آزاد(ليبرالي) به مردم مصرف كننده مي فروشد. نهادها، نوچه ها و دلالان رانتخوار وابسته به ايشان نيز با دريافت انواع رانت و مجوزهاي انحصاري به عنوان واسطه ها و عاملين توزيع و پخش دولت، بر اين خوان خون میان تولیدکنندگان و مصرف کنندگان جولان ميدهند و با اين روش زالو وار، بالاترين مابه التفاوت را به عنوان سود نسيب خود مي كند!!!!!
سودي كه نه در اقتصاد كمونيستي امكان حصول آن وجود دارد و نه در اقتصاد ليبرالي، امکان وصول آن.
نتيجه اين مكتب "اقتصادي زالووار" نيز اين مي شود كه برخلاف دو مکتب مادر خويش(كمونيستي و ليبرال)، نه توليدكننده كالا و ارائه دهنده خدمات از قيمت كالا و خدمات خويش "رضايت" داشته باشند (و به همين دليل نيز كالا و خدمات بي كيفيت توليد مي كنند) و نه مردم خريدار و مصرف كننده اين كالاها و خدمات بي كيفيت و نامرغوب، از آنها "رضايت" داشته باشند!!!
در جهنمي كه "اقتصاد زالو وار" براي ايراني در ايران مهيا ساخته، ايراني مجبور است براي بي كيفيت ترين كالاها و خدمات، بالاترين قيمت را بپردازد.
در اين جهنم اقتصادی زالو وار، مردم بازندگان اصلی و زالوها نیز برندگان اصلی هستند.
✅ @karkhone
| اميربهادر فولادوند
اقتصادهاي ليبرال و كمونيستي، هريك داراي مزايا و معايبي هستند.
از جمله مزاياي اقتصاد ليبرال اين است كه؛
با توجه به اينكه متخصصين و صاحبان كالاها و ارائه دهندگان خدمات، كالا و خدمات خود را به "قيمت" نزدیک و متناسب با "ارزش" آن كالا يا خدمات عرضه می كنند، اولا از عنصر اساسي "رضايتمندی" در زندگي بهره مندند و ثانيأ باكيفيت ترين و مرغوب ترين و بهترين خدمات و كالاها را توليد و ارائه ميكنند.
از معايب اقتصاد ليبرال نيز اين است كه ;
خريداران و بهره گيرندگان كالاها و خدمات، مجبور به پرداخت حداكثر قيمت براي تأمین مايحتاج باكيفيت خود هستند كه البته براي ايشان بدلیل بهره مندی از کیفیت عالی،قابل توجيه است.
از مزاياي اقتصاد كمونيستي(البته بیشتر روی کاغذ) نيز اين است كه;
خريداران و بهره گيرندگان كالاها و خدمات، با پرداخت حداقل قيمت، مايحتاج نه چندان باكيفيت ولی ارزان خود را تامين مي كنند كه البته براي ايشان نيز بدلیل ارزانی، قابل توجيه است.
از جمله معايب اقتصاد كمونيستي نيز اين است كه؛
با توجه به اينكه متخصصين و صاحبان كالاها و ارائه دهندگان خدمات، مجبورند محصولات و خدمات خود را به "قيمت دستوري و مصوب دولت" و نامتناسب با "ارزش" واقعي آن كالا يا خدمات عرضه كنند، اولا از فقدان عنصر اساسي "رضايتمندی" در زندگي رنج ميبرند و ثانيأ خريداران و مصرف كنندگان اين كالاها و خدمات، بي كيفيت ترين و نامرغوب ترين و قلابي ترين خدمات و كالاها را دريافت و مصرف ميكنند و ثالثأ، بازار همواره با مشکلاتی نظیر کمبود و عدم تنوع کالا ها و خدمات مواجه است.
اما آنچه كه ما در ايران شاهد هستيم، "اقتصاد زالو وار"ي است كه از عصاره رذائل و تركيبي از معايب هردو اين مكاتب اقتصادي شكل گرفته است، بي آنكه خبري از مزاياي اين دو مكتب در آن باشد، كه همين محروميت حداكثري، ايران را به جهنمي براي ايراني تبديل نموده است.
ويژگي عملكرد پيچيده "اقتصاد زالو وار" ايران به اين نحو است كه؛
در ايران، دولت، به عنوان واسطه اي(زالو) ميان خريدار و مصرف كننده از يك سو و توليدكننده و ارائه دهنده از سوي ديگر، عمل نموده و با قيمتگذاري دستوري، كالا و خدمات را با نازلترين قيمت مصوب دولتی(كمونيستي) از توليدكنندگان و ارائه دهندگان خدمات و كالاها خريداري نموده و همان كالا و خدمات را با بالاترين قيمت آزاد(ليبرالي) به مردم مصرف كننده مي فروشد. نهادها، نوچه ها و دلالان رانتخوار وابسته به ايشان نيز با دريافت انواع رانت و مجوزهاي انحصاري به عنوان واسطه ها و عاملين توزيع و پخش دولت، بر اين خوان خون میان تولیدکنندگان و مصرف کنندگان جولان ميدهند و با اين روش زالو وار، بالاترين مابه التفاوت را به عنوان سود نسيب خود مي كند!!!!!
سودي كه نه در اقتصاد كمونيستي امكان حصول آن وجود دارد و نه در اقتصاد ليبرالي، امکان وصول آن.
نتيجه اين مكتب "اقتصادي زالووار" نيز اين مي شود كه برخلاف دو مکتب مادر خويش(كمونيستي و ليبرال)، نه توليدكننده كالا و ارائه دهنده خدمات از قيمت كالا و خدمات خويش "رضايت" داشته باشند (و به همين دليل نيز كالا و خدمات بي كيفيت توليد مي كنند) و نه مردم خريدار و مصرف كننده اين كالاها و خدمات بي كيفيت و نامرغوب، از آنها "رضايت" داشته باشند!!!
در جهنمي كه "اقتصاد زالو وار" براي ايراني در ايران مهيا ساخته، ايراني مجبور است براي بي كيفيت ترين كالاها و خدمات، بالاترين قيمت را بپردازد.
در اين جهنم اقتصادی زالو وار، مردم بازندگان اصلی و زالوها نیز برندگان اصلی هستند.
✅ @karkhone