چون صید به دام تو
به هر لحظه شکارم ,
ای طرفه نگارم
از دوری صیاد دگر تاب ندارم ,
رفته ست قرارم
چون آهوی گمگشته
به هر گوشه دوانم!
تا دام در آغوش نگیرم نگرانم
از ناوک مژگان چو دو صد تیر پرانی،
بر دل بنشانی
چون پرتو خورشید
اگر رو بکشانی
وای از شب تارم!
در بند و گرفتار
بر آن سلسله مویم
از دیده ره کوی تو
با اشک بشویم،
با حال نزارم...
❤️
به هر لحظه شکارم ,
ای طرفه نگارم
از دوری صیاد دگر تاب ندارم ,
رفته ست قرارم
چون آهوی گمگشته
به هر گوشه دوانم!
تا دام در آغوش نگیرم نگرانم
از ناوک مژگان چو دو صد تیر پرانی،
بر دل بنشانی
چون پرتو خورشید
اگر رو بکشانی
وای از شب تارم!
در بند و گرفتار
بر آن سلسله مویم
از دیده ره کوی تو
با اشک بشویم،
با حال نزارم...
علیرضا افتخاری /صیاد
❤️