دموکراسی آن زمانی برای شهروندان، حیاتی است و حکم مرگ و زندگی پیدا میکند که تفکر سوسیالیستی بر جامعه، حاکم باشد؛ زیرا فقط در چنین شرایطی است که همه شئونات معیشتی و فرهنگی شهروند در وابستگی مستقیم به دولت قرار میگیرد.
@kafshhaye_aahani
اما اگر نظام اجتماعی سیاسی واقعا مبتنی بر آزادیهای فردی در همه شئونات اقتصادی و فرهنگی باشد، بطوری که چارچوب وظایف حاکمیت تنها محدود به امور ذاتا حکومتی (امنیت، قضاوت، خشونت و استقلال) باشد؛ آنگاه تا زمانی که این نظام سیاسی پاسخگو است و وظایف ذاتیاش را درست انجام میدهد، برای یک شهروند عادی چه اهمیتی دارد نظام سیاسی در اختیار چه کسی قرار دارد یا ندارد؟!
بطور مثال، ماهیت نارضایتی امروز در جامعه ما را نگاه کنید که اصلا ماهیت سیاسی ندارد و به همین دلیل هم بازار اپوزوسیون سیاسی حتی در اوج نارضایتیها همیشه کساد است.
نارضایتیهای امروز بیشتر از جنس فرهنگی و اقتصادی است که دلیلش هم به غلبه تفکر سوسیالیستی بازمیگردد که دخالت و تصدیگری مستقیم حکومت در امور اقتصادی و فرهنگی را تجویز میکند و اینگونه نظام سیاسی را در معرض اعتراضات قرار میدهد.
با این تفاسیر، شما بگویید آیا ترجیح میدهید تحت یک نظام سوسیال دموکراسی، اختیارات اقتصادی و فرهنگی خود را به نهاد دولت واگذارید و بعد ارادهتان را در این امور از طریق انتخاب دولت با ساز و کار دموکراتیک جاری سازید؟
یا اینکه ترجیح میدهید امور اقتصادی و فرهنگی صاحب اختیار مستقیم باشید و دولت (انتخابی یا غیرانتخابی) تنها وظیفه حفظ امنیت و تضمین آزادیها و اختیارات شما را بر عهده بگیرد؟
به بیان دیگر شما به دنبال حق مستقیم خودتان برای تعیین سرنوشت هستید یا میخواهید بطور غیرمستقیم و از طریق صندوق رای بر سرنوشتتان تاثیر بگذارید؟
آخر کدام آدم عاقلی «زور را میدهد به التماس»؟!
پینوشت:
همانطور که قبلا نوشتم؛ وظایف ذاتا حکومتی با ساز و کار دموکراسی همخوان نیست و دچار ابتذال و انحراف و انفعال میشود و یک نظام سیاسی مبتنی بر قدرت مطلق در راس ساختار [تحت شرایط و قانون اساسی خاص] بهتر عمل میکند.
🆔 @kafshhaye_aahani
@kafshhaye_aahani
اما اگر نظام اجتماعی سیاسی واقعا مبتنی بر آزادیهای فردی در همه شئونات اقتصادی و فرهنگی باشد، بطوری که چارچوب وظایف حاکمیت تنها محدود به امور ذاتا حکومتی (امنیت، قضاوت، خشونت و استقلال) باشد؛ آنگاه تا زمانی که این نظام سیاسی پاسخگو است و وظایف ذاتیاش را درست انجام میدهد، برای یک شهروند عادی چه اهمیتی دارد نظام سیاسی در اختیار چه کسی قرار دارد یا ندارد؟!
بطور مثال، ماهیت نارضایتی امروز در جامعه ما را نگاه کنید که اصلا ماهیت سیاسی ندارد و به همین دلیل هم بازار اپوزوسیون سیاسی حتی در اوج نارضایتیها همیشه کساد است.
نارضایتیهای امروز بیشتر از جنس فرهنگی و اقتصادی است که دلیلش هم به غلبه تفکر سوسیالیستی بازمیگردد که دخالت و تصدیگری مستقیم حکومت در امور اقتصادی و فرهنگی را تجویز میکند و اینگونه نظام سیاسی را در معرض اعتراضات قرار میدهد.
با این تفاسیر، شما بگویید آیا ترجیح میدهید تحت یک نظام سوسیال دموکراسی، اختیارات اقتصادی و فرهنگی خود را به نهاد دولت واگذارید و بعد ارادهتان را در این امور از طریق انتخاب دولت با ساز و کار دموکراتیک جاری سازید؟
یا اینکه ترجیح میدهید امور اقتصادی و فرهنگی صاحب اختیار مستقیم باشید و دولت (انتخابی یا غیرانتخابی) تنها وظیفه حفظ امنیت و تضمین آزادیها و اختیارات شما را بر عهده بگیرد؟
به بیان دیگر شما به دنبال حق مستقیم خودتان برای تعیین سرنوشت هستید یا میخواهید بطور غیرمستقیم و از طریق صندوق رای بر سرنوشتتان تاثیر بگذارید؟
آخر کدام آدم عاقلی «زور را میدهد به التماس»؟!
پینوشت:
همانطور که قبلا نوشتم؛ وظایف ذاتا حکومتی با ساز و کار دموکراسی همخوان نیست و دچار ابتذال و انحراف و انفعال میشود و یک نظام سیاسی مبتنی بر قدرت مطلق در راس ساختار [تحت شرایط و قانون اساسی خاص] بهتر عمل میکند.
🆔 @kafshhaye_aahani