♡
@kafe_tanhaii20 ✍
ابولحسن خرقانی میگوید:
جواب دو نفر مرا سخت تکان داد
اول؛ مرد فاسدی از کنارم گذشت و من
گوشهی لباسم را جمع کردم تا به او نخورد!
او گفت: ای شیخ! خدا میداند که
فردا حال ما چه خواهد شد!
دوم؛ مستی دیدم که افتان و خیزان
در جادهاى گل آلود میرفت.
به او گفتم : قدم ثابت بردار تا نلغزی!
گفت : من بلغزم باکی نیست...
بهوش باش تو نلغزی شیخ!
که جماعتی از پی تو خواهند لغزید.
هر"پرهیزکاری"گذشتهای دارد
و هر "گناه کاری"آیندهای!