یارو به بچش گفت:
من دارم میرم مسافرت
هر وقت مادرتو با مرد غریبه دیدی
یه زیتون بنداز تو سبد...
یارو میره مسافرت بعد ۶ ماه زنگ میزنه
بچش گوشیو برمیداره میگه:
انبار مرکزی زیتون استان، بفرمایید...؟!😂😂
.
من دارم میرم مسافرت
هر وقت مادرتو با مرد غریبه دیدی
یه زیتون بنداز تو سبد...
یارو میره مسافرت بعد ۶ ماه زنگ میزنه
بچش گوشیو برمیداره میگه:
انبار مرکزی زیتون استان، بفرمایید...؟!😂😂
.