▫️آموزشِ پژوهش: سهل و ممتنع
بیش از 10 سال قبل، در یک کارگاه سه روزه متاآنالیز شرکت کرده بودم. مدرس آن کارگاه، به تازگی دوره دکتری خود را تمام کرده بود. از همان اول، تدریس خود را با اصطلاحات پیچیده و به اصطلاح سطح بالا شروع کرد. طبیعی بود که برای شرکت کنندگان تازه کار، فهم صحبتهای ایشان دشوار بود. دو سه ساعتی گذشت و بالاخره یکی از خانمهای شرکت کننده جرئت کرد و گفت که: "بیشتر مطالبی که بیان میکنید، ما درک نمیکنیم."
مدرس محترم جملهای گفت که هنوز هم بخوبی خاطرم است:
این مدرس محترم وظیفه اصلی خود را تدریسِ (Teaching) مطالب میدانست نه کمک به شرکت کنندگان برای یادگیریِ (Learning) محتوای مورد نظر.
اگر تدریس را متغیر مستقل در نظر بگیریم، در حقیقت یادگیری، متغیر وابسته (پیامد) است. اگر در نتیجۀ تدریسِ ما، هیچ گونه یادگیری در فراگیران اتفاق نیفتد، انگار هیچ کاری انجام ندادهایم. بنابراین تدریسی اثربخش است که منجر به یادگیریِ بهتر دانشجویان شود و گرنه هیچ ارزشی ندارد.
البته یادگیری پدیده پیچیدهای است و عوامل زیادی ممکن است بر آن اثر بگذارد، با این حال همچنان استاد یا مدرس، نقش برجستهای در یادگیری فراگیران دارد.
چند وقتی است به آموزشِ پژوهش فکر میکنم. دورههای زیادی شرکت کردم ولی بعد از اتمام آن دوره، احساس کردم چیزی یاد نگرفتم. قطعاً این احساس در بین شرکت کنندگان محترمی هم وجود دارد که در دورهها و کارگاههای من شرکت میکنند.
اگر قصد برگزاری دورهای را داریم باید به اینگونه سؤالات پاسخ دهیم:
1️⃣ چه اهداف یا پیامدهای یادگیری را باید در نظر بگیریم؟
2️⃣ شرکتکنندگان دورهها چه ویژگیهایی باید داشته باشند؟
3️⃣ چه محتوا و مطالبی را تدریس کنیم؟
4️⃣ محتوا را چگونه سازماندهی کنیم؟ (از جز به کل، از کل به جزء، از ساده به پیچیده و ...)
5️⃣ از چه روشها و استراتژیهای آموزشی استفاده کنیم؟ (سخنرانی، مسئله محور، پروژه محور، منتورشیپ، آنلاین، آفلاین و ...)
6️⃣چگونه مطمئن شویم که به اهدافمان رسیدهایم؟ (روشهای ارزیابی دانشجو)
فرض کنید من قصد برگزاری دورهای را دارم. در پوستر دوره مینویسم: مناسب برای همه!
ثبت نام تمام میشود و من لیست ثبتنام کنندگان را بررسی میکنم. میبینم که تنوع بسیار زیادی از لحاظ سطح دانش، تجربه، سن و رشته آنها وجود دارد. از دانشجوی سال اول کارشناسی تا دانشجویان ارشد و دکتری و حتی اساتید محترم دانشگاه در این دوره شرکت کردهاند. رشتهها بسیار متنوع است: پزشکی عمومی، پرستاری، دندانپزشکی، داروسازی، دستیاران تخصصی، رشتههای بهداشت، رشتههای علوم توانبخشی و رشتههای علوم انسانی و مهندسی!
واقعاً چطور میتوان تدریس کرد که مناسبِ همه این عزیزان باشد؟
از چه مثالهایی باید استفاده کرد که همه درکشان کنند و آنها را نامرتبط تلقی نکنند؟
به چه میزان و در چه سطحی باید تدریس کرد؟
یا فرض کنید قصد داشته باشم برای دانشجویانی که برای اولین بار میخواهند مقدمات پژوهش را یاد بگیرند، تدریس کنم:
دقیقاً از کجا شروع کنم؟ از تعریف پژوهش؟ متغیرها، دیزاینهای پژوهش؟!
چه مطالبی را تدریس کنم و چه مطالبی را تدریس نکنم؟
و مسائلی از این قبیل.
ملاحظه میفرمایید که اینها سؤالات بسیار مهمی هستند که اگر بدرستی به آنها پاسخ دهیم، به احتمال زیاد دانشجویان و شرکتکنندگان ما یادگیری بهتری خواهند داشت.
ولی آنچه در عمل اتفاق می افتد این است که در بیشتر اوقات به نیازهای یادگیری فراگیران توجهی نمیکنیم و فقط دوست داریم اسلاید درست کنیم و آن را تند تند بصورت آنلاین یا حضوری به شرکتکنندگان منتقل کنیم.
شاید با بررسی بهترین شواهد و best practiceهای موجود، بتوانیم چندین برنامه درسی (Curriculum) را تدوین کنیم که ما را به اهداف خودمان برساند که همان افزایش دانش، نگرش و مهارت دانشجویان یا بطور کلی توانمندی یا صلاحیت آنها در حوزه پژوهش است. یا شاید هم هیچگاه به چنین برنامهای نرسیم!
❔شما چه فکر میکنید؟
#research
#education
🆔 @irevidence
بیش از 10 سال قبل، در یک کارگاه سه روزه متاآنالیز شرکت کرده بودم. مدرس آن کارگاه، به تازگی دوره دکتری خود را تمام کرده بود. از همان اول، تدریس خود را با اصطلاحات پیچیده و به اصطلاح سطح بالا شروع کرد. طبیعی بود که برای شرکت کنندگان تازه کار، فهم صحبتهای ایشان دشوار بود. دو سه ساعتی گذشت و بالاخره یکی از خانمهای شرکت کننده جرئت کرد و گفت که: "بیشتر مطالبی که بیان میکنید، ما درک نمیکنیم."
مدرس محترم جملهای گفت که هنوز هم بخوبی خاطرم است:
من وظیفهام درس دادن است و این مطالب را باید ارائه کنم. این که شما یاد بگیرید یا نه، به من اصلاً ربطی ندارد!
این مدرس محترم وظیفه اصلی خود را تدریسِ (Teaching) مطالب میدانست نه کمک به شرکت کنندگان برای یادگیریِ (Learning) محتوای مورد نظر.
اگر تدریس را متغیر مستقل در نظر بگیریم، در حقیقت یادگیری، متغیر وابسته (پیامد) است. اگر در نتیجۀ تدریسِ ما، هیچ گونه یادگیری در فراگیران اتفاق نیفتد، انگار هیچ کاری انجام ندادهایم. بنابراین تدریسی اثربخش است که منجر به یادگیریِ بهتر دانشجویان شود و گرنه هیچ ارزشی ندارد.
البته یادگیری پدیده پیچیدهای است و عوامل زیادی ممکن است بر آن اثر بگذارد، با این حال همچنان استاد یا مدرس، نقش برجستهای در یادگیری فراگیران دارد.
چند وقتی است به آموزشِ پژوهش فکر میکنم. دورههای زیادی شرکت کردم ولی بعد از اتمام آن دوره، احساس کردم چیزی یاد نگرفتم. قطعاً این احساس در بین شرکت کنندگان محترمی هم وجود دارد که در دورهها و کارگاههای من شرکت میکنند.
اگر قصد برگزاری دورهای را داریم باید به اینگونه سؤالات پاسخ دهیم:
1️⃣ چه اهداف یا پیامدهای یادگیری را باید در نظر بگیریم؟
2️⃣ شرکتکنندگان دورهها چه ویژگیهایی باید داشته باشند؟
3️⃣ چه محتوا و مطالبی را تدریس کنیم؟
4️⃣ محتوا را چگونه سازماندهی کنیم؟ (از جز به کل، از کل به جزء، از ساده به پیچیده و ...)
5️⃣ از چه روشها و استراتژیهای آموزشی استفاده کنیم؟ (سخنرانی، مسئله محور، پروژه محور، منتورشیپ، آنلاین، آفلاین و ...)
6️⃣چگونه مطمئن شویم که به اهدافمان رسیدهایم؟ (روشهای ارزیابی دانشجو)
فرض کنید من قصد برگزاری دورهای را دارم. در پوستر دوره مینویسم: مناسب برای همه!
ثبت نام تمام میشود و من لیست ثبتنام کنندگان را بررسی میکنم. میبینم که تنوع بسیار زیادی از لحاظ سطح دانش، تجربه، سن و رشته آنها وجود دارد. از دانشجوی سال اول کارشناسی تا دانشجویان ارشد و دکتری و حتی اساتید محترم دانشگاه در این دوره شرکت کردهاند. رشتهها بسیار متنوع است: پزشکی عمومی، پرستاری، دندانپزشکی، داروسازی، دستیاران تخصصی، رشتههای بهداشت، رشتههای علوم توانبخشی و رشتههای علوم انسانی و مهندسی!
واقعاً چطور میتوان تدریس کرد که مناسبِ همه این عزیزان باشد؟
از چه مثالهایی باید استفاده کرد که همه درکشان کنند و آنها را نامرتبط تلقی نکنند؟
به چه میزان و در چه سطحی باید تدریس کرد؟
یا فرض کنید قصد داشته باشم برای دانشجویانی که برای اولین بار میخواهند مقدمات پژوهش را یاد بگیرند، تدریس کنم:
دقیقاً از کجا شروع کنم؟ از تعریف پژوهش؟ متغیرها، دیزاینهای پژوهش؟!
چه مطالبی را تدریس کنم و چه مطالبی را تدریس نکنم؟
و مسائلی از این قبیل.
ملاحظه میفرمایید که اینها سؤالات بسیار مهمی هستند که اگر بدرستی به آنها پاسخ دهیم، به احتمال زیاد دانشجویان و شرکتکنندگان ما یادگیری بهتری خواهند داشت.
ولی آنچه در عمل اتفاق می افتد این است که در بیشتر اوقات به نیازهای یادگیری فراگیران توجهی نمیکنیم و فقط دوست داریم اسلاید درست کنیم و آن را تند تند بصورت آنلاین یا حضوری به شرکتکنندگان منتقل کنیم.
شاید با بررسی بهترین شواهد و best practiceهای موجود، بتوانیم چندین برنامه درسی (Curriculum) را تدوین کنیم که ما را به اهداف خودمان برساند که همان افزایش دانش، نگرش و مهارت دانشجویان یا بطور کلی توانمندی یا صلاحیت آنها در حوزه پژوهش است. یا شاید هم هیچگاه به چنین برنامهای نرسیم!
❔شما چه فکر میکنید؟
#research
#education
🆔 @irevidence