تفاوت عمل معلمان در تدریس براساس آموزه های روانشناسی شناخت گرا و رفتار گرا:
تفاوتهای اصلی بین عمل مبتنی بر روانشناسی شناختی و روانشناسی رفتارگرا در تدریس به نوع رویکردها، اهداف و روشهای آموزشی مربوط میشود. در زیر به برخی از این تفاوتها اشاره میشود:
۱. مفروضات نظری
• روانشناسی شناختی: این رویکرد بر فرآیندهای ذهنی مانند تفکر، یادگیری، حافظه و حل مسئله تأکید دارد. بر اساس این نظریه، یادگیری نتیجه پردازش اطلاعات در ذهن است و دانشآموزان فعالانه اطلاعات را پردازش میکنند.
• روانشناسی رفتارگرا: این رویکرد بر رفتار قابل مشاهده تأکید دارد و معتقد است که یادگیری از طریق تغییر در رفتار ناشی از تحریکات محیطی و پاسخها به آنها صورت میگیرد.
۲. روشهای تدریس
• روانشناسی شناختی: معلمان ممکن است از روشهایی مانند حل مسئله، بحثهای گروهی و فعالیتهای تحلیلی استفاده کنند. هدف این است که دانشآموزان خود را در فرآیند یادگیری درگیر کنند و به آنها کمک کنند تا ارتباطات بین مفاهیم را درک کنند.
• روانشناسی رفتارگرا: معلمان بیشتر بر استفاده از تقویت مثبت و منفی برای شکلدهی به رفتارها تمرکز میکنند. روشهایی مانند آموزش مستقیم و تمرینهای تکراری برای تقویت یادگیری مورد استفاده قرار میگیرد.
۳. هدف یادگیری
• روانشناسی شناختی: هدف اصلی این رویکرد توسعه تفکر انتقادی، حل مسئله و تواناییهای شناختی است. یادگیری به عنوان یک فرآیند فعال و ساختاریافته در نظر گرفته میشود.
• روانشناسی رفتارگرا: هدف اصلی تغییر رفتارهای خاص و قابل مشاهده است. یادگیری به عنوان یک تغییر در رفتار در نتیجه تقویت یا تنبیه در نظر گرفته میشود.
۴. ارزیابی یادگیری
• روانشناسی شناختی: ارزیابی معمولاً شامل آزمونهای فکری، پروژههای عملی و فعالیتهای تحلیلی است که تواناییهای شناختی را اندازهگیری میکند.
• روانشناسی رفتارگرا: ارزیابی بیشتر بر اساس مشاهده رفتار و نتایج آزمونهای استاندارد شده است که نشاندهنده تغییرات رفتاری است.
۵. نقش معلم و دانشآموز
• روانشناسی شناختی: معلم به عنوان تسهیلگر عمل میکند که به دانشآموزان کمک میکند تا اطلاعات را کشف کنند و یاد بگیرند. دانشآموزان فعالانه در فرآیند یادگیری شرکت میکنند.
• روانشناسی رفتارگرا: معلم به عنوان منبع اطلاعات و راهنمایی عمل میکند که رفتارهای خاص را تقویت یا تعدیل میکند. دانشآموزان بیشتر به عنوان دریافتکنندگان اطلاعات دیده میشوند.
این تفاوتها باعث میشود که هر دو رویکرد در موقعیتهای مختلف آموزشی مزایا و معایب خاص خود را داشته باشند. انتخاب بهترین روش بستگی به اهداف آموزشی، نوع محتوا و نیازهای دانشآموزان دارد.
برای مطالب بیشتر کانال ما را را دنبال کنید
👇👇
@intrnship
کانال معلم پژوهند
تفاوتهای اصلی بین عمل مبتنی بر روانشناسی شناختی و روانشناسی رفتارگرا در تدریس به نوع رویکردها، اهداف و روشهای آموزشی مربوط میشود. در زیر به برخی از این تفاوتها اشاره میشود:
۱. مفروضات نظری
• روانشناسی شناختی: این رویکرد بر فرآیندهای ذهنی مانند تفکر، یادگیری، حافظه و حل مسئله تأکید دارد. بر اساس این نظریه، یادگیری نتیجه پردازش اطلاعات در ذهن است و دانشآموزان فعالانه اطلاعات را پردازش میکنند.
• روانشناسی رفتارگرا: این رویکرد بر رفتار قابل مشاهده تأکید دارد و معتقد است که یادگیری از طریق تغییر در رفتار ناشی از تحریکات محیطی و پاسخها به آنها صورت میگیرد.
۲. روشهای تدریس
• روانشناسی شناختی: معلمان ممکن است از روشهایی مانند حل مسئله، بحثهای گروهی و فعالیتهای تحلیلی استفاده کنند. هدف این است که دانشآموزان خود را در فرآیند یادگیری درگیر کنند و به آنها کمک کنند تا ارتباطات بین مفاهیم را درک کنند.
• روانشناسی رفتارگرا: معلمان بیشتر بر استفاده از تقویت مثبت و منفی برای شکلدهی به رفتارها تمرکز میکنند. روشهایی مانند آموزش مستقیم و تمرینهای تکراری برای تقویت یادگیری مورد استفاده قرار میگیرد.
۳. هدف یادگیری
• روانشناسی شناختی: هدف اصلی این رویکرد توسعه تفکر انتقادی، حل مسئله و تواناییهای شناختی است. یادگیری به عنوان یک فرآیند فعال و ساختاریافته در نظر گرفته میشود.
• روانشناسی رفتارگرا: هدف اصلی تغییر رفتارهای خاص و قابل مشاهده است. یادگیری به عنوان یک تغییر در رفتار در نتیجه تقویت یا تنبیه در نظر گرفته میشود.
۴. ارزیابی یادگیری
• روانشناسی شناختی: ارزیابی معمولاً شامل آزمونهای فکری، پروژههای عملی و فعالیتهای تحلیلی است که تواناییهای شناختی را اندازهگیری میکند.
• روانشناسی رفتارگرا: ارزیابی بیشتر بر اساس مشاهده رفتار و نتایج آزمونهای استاندارد شده است که نشاندهنده تغییرات رفتاری است.
۵. نقش معلم و دانشآموز
• روانشناسی شناختی: معلم به عنوان تسهیلگر عمل میکند که به دانشآموزان کمک میکند تا اطلاعات را کشف کنند و یاد بگیرند. دانشآموزان فعالانه در فرآیند یادگیری شرکت میکنند.
• روانشناسی رفتارگرا: معلم به عنوان منبع اطلاعات و راهنمایی عمل میکند که رفتارهای خاص را تقویت یا تعدیل میکند. دانشآموزان بیشتر به عنوان دریافتکنندگان اطلاعات دیده میشوند.
این تفاوتها باعث میشود که هر دو رویکرد در موقعیتهای مختلف آموزشی مزایا و معایب خاص خود را داشته باشند. انتخاب بهترین روش بستگی به اهداف آموزشی، نوع محتوا و نیازهای دانشآموزان دارد.
برای مطالب بیشتر کانال ما را را دنبال کنید
👇👇
@intrnship
کانال معلم پژوهند