خانه (oikos) نیز دیگر واسط طبیعی/اقتصادی فرد با امر عمومی (نظام سیاسی) نیست. خانواده برای هگل، اولاً از مرتبهٔ طبیعی به مرتبهٔ روحانی استعلاء پیدا میکند و خانواده در معنای قرن هجدهمی کلمه با مفهوم عشق توضیح داده میشود و به عنوان «جوهریّت بیواسطهٔ روح» (die unmittelbare Substantialität des Geistes) به فرد امکان میدهد که فقط «شخص» حقوقی نباشد، بلکه «عضو خانواده» باشد. این لحظهای اساسی در مدنی شدن انسان است و به همین دلیل هگل بر خلاف قُدماء -و نظریهپردازان مدرن حقوق طبیعی حتی کانت- خانواده را نه ذیل وحدتِ جوهری یونانی و نه ذیل قراردادِ حوزهٔ حق خصوصی عصر جدید، بلکه ذیل زندگی اخلاقی (اجتماعی-سیاسی) توضیح میدهد.