Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
این تصویر “من” است. زمستان است. امروز درست هشت کار نیمه تمام را، به انجام رساندهام. کارهای خودم و کارهای یارم. آنها را به من سپرده است. آخرین ایمیل را ساعت ۴ صبح چک کردهام. برای علاج تنهایی، متنی از کامو را که در نامهاش به ماریا نوشته بود میخوانم:
“ منتظرم بمان، همانطور که منتظرت میمانم. پا پس نکش. چنانکه میدانم جز این هم نمیکنی. زندگی کن. بدرخش. مشتاق و در پی زیبایی باش. هر چه دوست داری بخوان. موقع فراغتت بخوان. سوی من برگرد که سر به سوی تو دارم. الان دربارهی تو و دربارهی خودم بسیار بیشتر از آنچه میدانستم میدانم. باید این راه را که منتظر ماست، هرچقدر سخت و هرچقدر دهشتناک، در پیش بگیرم.”
زمستان است. تا مغز استخوان احساس تنهایی میکنم. کارهای زیادی روی دوش دارم. پاهایم همیشه دویدن را ترجیح داده است.
🌸 @hoshang_ebtehaaj 🌸
“ منتظرم بمان، همانطور که منتظرت میمانم. پا پس نکش. چنانکه میدانم جز این هم نمیکنی. زندگی کن. بدرخش. مشتاق و در پی زیبایی باش. هر چه دوست داری بخوان. موقع فراغتت بخوان. سوی من برگرد که سر به سوی تو دارم. الان دربارهی تو و دربارهی خودم بسیار بیشتر از آنچه میدانستم میدانم. باید این راه را که منتظر ماست، هرچقدر سخت و هرچقدر دهشتناک، در پیش بگیرم.”
زمستان است. تا مغز استخوان احساس تنهایی میکنم. کارهای زیادی روی دوش دارم. پاهایم همیشه دویدن را ترجیح داده است.
🌸 @hoshang_ebtehaaj 🌸