Postlar filtri


خانه عنکبوت هم انقدر سست نیست که وجود حشرات تبلیغ علیه‌اش باشد!



@hoseinrazzagh


🔴 ۸ ماه حبس برای افشای ساس در اوین!

✍️‏ مهدی محمودیان

توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب و قاضی ایمان افشاری بطوری غیابی به اتهام فعالیت تبلیغ علیه نظام به ۸ ماه زندان، دو سال منع عضویت در احزاب و دسته‌جات، دو سال منع استفاده از تلفن هوشمند و دو سال ممنوعیت خروج از کشور محکوم شده‌ام.
تمام این مجازات صرفا بخاطر این است که در واکنش به دروغ ق.ق در مورد انقراض ساس در زندان نوشته بودم "به دروغ معتاد شده‌اند"
قاضی کینه‌ورز دادگاه صرفا به استناد همین یک جمله و همینطور اعتراف من در حضور بازپرس که گفته‌ام رفتارهای جمهوری اسلامی بهترین تبلیغ علیه نظام است این حکم رارونویسی و ابلاغ کرده است.
واقعا دروغ‌گو گفتن من در یک توییت و یا اعتراف من نزد بازپرس، تبلیغ علیه نظام است یادروغ‌گویی خبرگزاری رسمی قوه قضاییه درانکار بدیهیات و یا متن حکم صادرشده توسط قاضی بیسواد شعبه ۲۶؟
لازم است یادآوری کنم همانطور که قبلا گفته بودم با آنکه در دفتر شعبه ۲۶ حضور داشتم اما از حضور در نزد این قاضی بیسواد امتناع کردم لذا حکم غیابی صادر شد و با آنکه از حق واخواهی استفاده کردم اما بازهم در جلسه دادگاه دوم شرکت نکردم.


@hoseinrazzagh


هر وقت مرثیه‌ سرائی‌هایتان با معدن و سنگ و نان و بابا برای ⁧#معدن_طبس⁩ تمام شد یادتان بیاید…



@hoseinrazzagh


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
اقتدار یعنی همین چند وقت پیش اسرائیل در قلب ایران کماندو بفرستد، چند عضو سپاه را بکشد و مجروح کند و کلی اسناد با خودش ببرد و نظام در حال تقویت فاطی کماندوها باشد تا در خیابان‌ها لچک سر دختران بکشند!


این ماجرای یک فیلم تخیلی نیست!

این حرفها را کارشناس امنیتی سپاه‌ گفته که خبر آن نیز با عنوان انفجار در تاسیسات سپاه اصفهان بدلیل نشت گاز در زمان وقوع اعلام شده بود و طبق اعلام سپاه دو نفر کشته و ۱۰ نفر مجروح نیز داشته است که در رسانه‌های وابسته به سپاه از کشته‌ها به عنوان «شهید نشت گاز» یاد شد!



@hoseinrazzagh


روی آغا محمدخان قجر سفید!



@hoseinrazzagh


حتی شهامت ندارد نام او را که یک پیرمرد نقاش است ته بن‌بست اختر به زبان بیاورد و میگوید آن‌یکی!


@hoseinrazzagh


کسی باور کند یا نه؛ این وطن وطن خواهد شد، آزادِ آزاد.


@hoseinrazzagh


دو سال پیش همین ساعات بود که خواب از سر پریده، همدیگر را در چراغ‌خانه یا گوشه‌ای از کوریدور یا جایی از اتاقی می‌یافتیم و میپرسیدیم چه میشود؟!
بیست و چند روز پیشتر بازداشت و برای اجرای حکم به اوین منتقل شده بودم و دیگر دوستان‌ هم از اردیبهشت به تناوب همین ماجرا را داشتند.
حالا جمع ما جمع بود اما اینبار پشت دیوارهای بلند حبس و جمع مردم هم جمع شده بود اما آنسوی دیوارها برای آزادی.
اینبار صد روز گذشت و خیابان در تسخیر مردم ماند، بنام زن، زندگی، آزادی.

#مهسا_امینی
#زن_زندگی_آزادی


@hoseinrazzagh


📝 دربند
خاطرات زندان ۲


▫️دروغ برای آزادی!



فردای شب آتش‌سوزی زندان اوین، با علی نوری جلوی دریچه‌ی کوچک در هواخوری سیگار میکشیدیم که امیرسالار سریع آمد! از دیشب که یگان ویژه ریخته بود و از بالای بام چند اشک‌آور شلیک کرده بود در حیاط و بچه‌ها برای دفع و رفع عوارض اشک‌آور، آنجا آتش روشن کرده بودند تا جلوی خفگی خودمان و خصوصا افراد مسن را بگیرند، در هواخوری را باز نکرده بودند.

آخرین پک‌های ما به بهمن باریک‌های مشکی (سیگار محبوب زندان) بود که امیرسالار از پیچ کوریدور اتاق‌ها بسرعت پیچید و همینطور که سمت ما می‌آمد یکدستش را روی شانه‌اش خم کرد تا با ایما و اشاره به ما شکل دوربین فیلمبرداری را نشان دهد و با دست دیگرش هم پله‌ها را نشان داد که بفهماند اتفاقی در طبقه بالا دارد رخ میدهد. حدس ما درست بود و یک تیم فیلمبرداری وارد سالن شده بود!

دیشب هم که ما بعداز کلی کشمکش و وقایعی که میتوانست منجر به فاجعه شود از زور خستگی خوابیدیم، و التهاب آتش‌سوزی بند ۷ و سرکوب خونین بند ۸ هم خوابید و دنیا از دود آتشی که اوین و زندانیانی مظلوم را سوزاند خبر شد و خانواده‌ زندانیان با وصل تلفن‌های شبانه کمی از وحشتشان رفت، زندانبان‌ها با گوشی موبایل آمده بودند در سالن ۴ بند ۴ که آنموقع همه زندانیان مالی بودند و فیلمی مخفیانه از اتاق‌ها گرفته بودند و صداوسیما هم پخش کرده بود که آی مردم؛ ببینید اوضاع امن و امان است و این ضد انقلاب دروغ میگوید!

پله‌ها را دو تا یکی کردیم و با علی و امیرسالار بالا رفتیم و همان اولین صحنه با تیم فیلمبرداری صداوسیما روبرو شدیم که اینبار نه با موبایل که با دوربین و تجهیزات تهیه گزارش وارد سالن شده‌ بودند و داشتند به سمت اتاق‌های طبقه بالا میرفتند. جلوی اتاق ۸ بود که بهم رسیدیم اما از بیرون مشخص بود یکی از زندانیان هم از داخل اتاق جلوی ورود آنها را گرفته!

جعفر پناهی که با محمد رسول‌اف در آن اتاق زندانی بودند تا دوربین فیلمبرداری را دیده بود که دارد مخفیانه از او فیلم میگیرد، دویده بود جلوی در اتاق و شدیدا اعتراض کرده بود که به چه حقی از من فیلم گرفتید؟! تیم صداوسیما و همراهانشان از حفاظت و دیگر زندانبانان هم با پاچه‌خواری سعی داشتند او را آرام کنند و از دلش در بیاورند تا فیلمبردار هم یواشکی کارش را ادامه دهد.

راهی نمانده بود جز دعوا تا شلوغ شود و آنها بترسند و فرار کنند. داد اول را زدم و علی و سالار ادامه دادند و جو بهم ریخت اما وسط کشمکش متوجه شدم فیلمبردار در حال رکورد است. راهی نداشتم جز کشیدن دوربین و او هم از ترس آسیب به دوربین مجبور شد فرار کند. علی یقه رییس تیمشان‌ را از پشت گرفت و پرتش کرد و سالار هم چنان فریاد کشید “حق ندارید از ما فیلم بگیرید” که سالن ناگهان بهم ریخت و کل تیم مجبور شدند دو پا قرض بگیرند و در بروند.

وسط تمام دغدغه‌ها، خشم ما از وقاحت ج‌ا هم چند برابر شده بود که ما هنوز در تب و تاب فجایع شب قبلیم و نگران از آنچه بر سر دوستانمان در بندهای دیگر آمده و اتفاقاتی که برای مردمی که شبانه پشت درهای اوین آمدند افتاده، و اصلا تعداد کشته‌های شب قبل چند نفر است اما مجرم اصلی دنبال عادی‌سازی آتش‌سوزی است و بیخیال فاجعه‌ای که رخ داده و مستخدمینش را هم فرستاده برای نرمال‌سازی جنایت!

اما فردای آنروز دوباره تیم صداوسیما برای تمام کردن کار نیمه‌تمامشان آمد. ولی اینبار مخفیانه و بی سر و صدا! درهای سالن‌های امنیتی را بستند تا ما خبر نشویم و تیم خبری را به سالن ۴ بردند تا از سالن لاکچری زندانیان مالی فیلم بگیرند. با یکی از چهره‌های سرشناس و مشهور هم مصاحبه کردند تا او هم بفرموده دیالوگ‌ نهادهای امنیتی را بگوید و زندان را آرام جلوه دهد و خوراک تبلیغی برای نظام دروغگو تامین کند.

ما خبر ۲۰:۳۰ آنشب بود که متوجه شدیم آنها دوباره آمده‌اند و گزارشی که لازم بوده را گرفته‌اند و فلنگ را بسته‌اند. گرچه چهره آن فرد مشهور را شطرنجی کرده بودند اما وقتی دروغ‌های شاخدار نهادهای امنیتی را قرقره میکرد معلوم بود ذوق مرگ از معامله‌ایست که برای تخریب زندانیان سیاسی انجام داده! چند هفته هم بیشتر طول نکشید که مزد آن دروغگویی‌ها را گرفت و آزاد شد.




@hoseinrazzagh


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
مصطفی تاج زاده، فعال سیاسی منتقد حکومت ایران که زندانیست در نامه‌ای سرگشاده از زندان اوین خطاب به رهبر ایران گفته سازمان اطلاعات سپاه به دستور خامنه‌ای پرونده تازه‌ای را علیه او ساخته و به جریان انداخته.

حسین رزاق، فعال سیاسی می‌گوید رفع هر مشکلی به تصمیم‌های شخص رهبر بستگی دارد


BBC NEWS فارسی (@bbcpersian)



@hoseinrazzagh


به نام خدا

📝📝📝جناب آقای خامنه‌ای

رهبر جمهوری اسلامی ایران

باسلام


✅پیرو دستور/تایید شما، سازمان موازی اطلاعات سپاه هفتمین پرونده را علیه اینجانب ساخته و به جریان انداخته است. برآن‌اساس آقای محمدجواد رستمی، بازپرس شعبه ۱ بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب ناحیه ۳۳ تهران، با ارسال نامه شماره  ۱۴۰۳۶۸۹۹۰۰۲۸۶۸۰۲۴ مورخ ۱۰/۰۶/۱۴۰۳ اینجانب را به اتهام "اجتماع و تبانی به منظور ارتکاب جرم علیه امنیت کشور" و "فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی ایران" به دادگاه فراخوانده است.

✅جناب‌عالی آگاهید که من به روال سابق و در اعتراض به بی‌عدالتی حاکم بر دستگاه قضا، در دادگاه حاضر نمی‌شوم و از خود دفاع نمی‌کنم. بنابراین یکی از دو-سه قاضی مشهور و بدنام می‌تواند مرا به دو اتهام بالا به ۶ سال زندان جدید محکوم کند که ۵ سال آن قابلیت اجرایی‌شدن خواهد داشت.

✅سال ۹۲ که آقای روحانی رای آورد، ۶ سال زندانم به ۷ سال افزایش یافت. این‌بار ظاهراً قرار است ۵ سال زندانم به ۱۰ سال برسد.

✅مستحضرید تا همین لحظه و بدون احتساب حدود سه‌سال باقیمانده حبسم و بدون درنظرگرفتن محکومیت جدید احتمالی، من فقط به جرم انتقاد از شما که کشور را به وضعیت اسف‌بار کنونی کشانده‌اید، ۹ سال و ۲ ماه حبس کشیده‌ام.

✅تاآنجاکه می‌دانم طول مدت زندان مؤسسان حزب جمهوری اسلامی یعنی آقایان بهشتی، موسوی اردبیلی، هاشمی رفسنجانی، باهنر و خامنه‌ای به ۹ سال نرسید. کسانی‌که نزدیکترین یاران و شاگردان آیت‌الله خمینی بودند و هدف‌شان براندازی رژیم شاه بود. باوجوداین محمدرضا پهلوی را دیکتاتور می‌خوانید و خود را مبارز راه آزادی می‌نامید؟ سلطنت مطلقه شاه را فسادآفرین و ولایت مطلقه فقیه را رهایی‌بخش لقب می‌دهید؟

✅می‌دانم که در نشست‌های خصوصی می‌گویید ما اشتباه شاه را مرتکب نمی‌شویم. یعنی مجازات انتقاد از خطاهای ایران‌سوز و مردم‌گداز خود را ۱۲-۱۷ سال زندان تعیین می‌کنید (باتوجه به سن و سال من یعنی حبس ابد)، تا کسی جرأت نکند به نقد رفتار و گفتار رهبر و سپاهی بپردازد که قرار بود پاسدار انقلابی باشد که یکی از اصلی‌ترین شعارهایش آزادی بود، ولی به پلیس پرونده‌سازی تبدیل شده که سوژه‌هایش، آزادی‌خواهان این سرزمین‌اند.

✅اما آنچه نمی‌دانید این است که باوجود این‌همه بگیروببند، ترس مردم ریخته و نقد و بلکه اعتراض به رهبر، رایج‌ترین سکه جامعه شده است. متاسفم که نمی‌بینید با این پرونده‌سازی‌ها مردم را آگاه‌تر و خود را منزوی‌تر می‌کنید.

✅رهبر محترم!
حیات و ممات همه ما دست خداست. ظاهراً نظر مبارک این است که تا خامنه‌ای زنده است، تاجزاده باید در زندان بماند. اگر قضای الهی چنین مقدر کرده باشد، راضی‌ام و اعتراضی ندارم.

✅دعا می‌کنم اوین کفاره گناهان و خطاهایم باشد. برای شما نیز دعا می‌کنم خداوند مهربان توفیق توبه و جبران خطاها و جفاهایتان را بدهد، پیش از آنکه در دادگاه عدل الهی حاضر شویم.

✅می‌دانید که آنجا با دیگران برابر خواهید بود. مطلقاً قدرت ندارید و قدرت مطلقه هم ندارید و باید جواب‌گوی تک‌تک رفتار و گفتارتان باشید.

بنده کوچک خدا
#سیدمصطفی_تاجزاده
زندان اوین
۱۰شهریور ۱۴۰۳


🆔@MostafaTajzadeh


📝 دربَند!
خاطرات زندان


▫️ زندونی بی‌ملاقاتی!


روزهای ملاقات در زندان، روزهای پر هیاهو و جذاب برای زندانیان است. بهترین لباس‌ها، بهترین عطرها (بعضا قرضی) بهترین خوراکی‌ها، همراه با دوش صبح و آرایش. بند نسوان که ساعتها آنهایی که ملاقات ندارند، ملاقات دارها را آرایش میکنند، انگار میخواهند به عروسی بروند.
آرایشگر ما هم رضا شهابی بود. همان راننده اتوبوسی که مشهورترین کارگر ایرانی‌ست و ما هم صدایش میکردیم «کارگر» و خودش کیفور میشد از اطلاق این لفظ. کارگر آنقدر سرپا ایستاد و سر تراشید که دیسک کمرش زد بیرون و ولو شد!

منکه مثل همیشه آرایشگاه نمیرفتم و کل آرایشم یک ماشین موزر بود و علی برکت‌الله، موهای دکتر مدنی را هم برای ملاقات با همان موزر میزدم و دکتر مدنی هم موهای آقا مصطفی را. اما ریش‌های آقا مصطفی با من بود. گرچه کم کم یاد گرفت خودش با تیغ بزند. میگفت تو برای اولین بار در عمرم تیغ انداختی به صورتم:) اما انقدر صورتش لطیف شده بود که دیگر کیف میکرد حداقل به هوای ملاقات شش تیغه کند. با شلوار جین و تیشرت و موهایی که هنوز پرکلاغی مانده، میشد آقا مصطفای ۴۰ ساله‌ی مشارکت که تمام مملکت را بهم میریختند:) بزنم به تخته با تمام مریضی‌هایی که داشت اما روزهای ملاقات از ذوق دیدن خانم محتشمی و دخترها سر از پا نمیشناخت. از همان اول که سوار مینی‌بوس میشد با همه خوش و بش میکرد تا خود سالن ملاقات که یکی یکی سر میز باقی زندانیان سیاسی میرفت و چند دقیقه‌ای حال و احوال و شوخی میکرد. دکتر مدنی هم همین بود. البته درونگراتر از آقا مصطفی و ذوقش از دیدار خانواده را پنهان میکرد ولی خوشتیپ و خوش‌بو و با لبخند همیشگی‌اش به ملاقات همسر و دخترانش میرسید. تازه دوشنبه‌ها شب‌ برایمان کیک میپخت که روز ملاقات ببریم و با خانواده بخوریم. من هم از وقتی خانواده‌ام جلای وطن کردند و شدم زندانی بی‌ملاقاتی برای اینکه از کیک‌های دکتر بی نصیب نمانم میگفتم فردا ملاقات دارم تا تکه‌ای بگیرم اما بعد از آنکه کیک را میگرفتم میخندیدم که حالا تا فردا ببینیم از بهزیستی کسی برای ملاقات با من بی کس و کار می‌آید یا نه:)))

نصف شب هم که بیشتر اوقات بیدار بودم و به کارهایم میرسیدم بهترین خوردنی برای رفع ضعف همان کیک بود. البته با یک مهمان! نمیدانم چطور آقا مصطفی همیشه وقت کیک خوردن من که میشد از خواب میپرید! انگار ساعت ذهنش با من میزان بود که کی گشنه شود یا حتی کی قضای حاجت رود!
مثل هرشب که تا میرفتم سرویس بهداشتی امکان نداشت آقا مصطفی هم بیدار نشود و نگوید حسین باز تو زودتر رفتی دستشویی؟! اغلب اوقات هم بی‌صدا پشت در می‌ایستاد تا وقتی در آن ظلمات بیرون می‌آیم من را بترساند و من هم هرشب در تصور اینکه چه عجب امشب دیگر نیامده، باز زهره بترکانم و یکساعت بلند بلند آنقدر بخندیم که چشم‌هایمان خیس شود:))

حالا در این چندماه که نه دکتر هست و نه من و رضا هم از کمر افتاده، نمیدانم کی سر و صورت آقا مصطفی را اصلاح میکند! آیا چنان مهارت پیدا کرده که خودش دست به تیغ ببرد؟!




@hoseinrazzagh


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
‏آیت‌اله ⁧#خامنه‌ای⁩:
‏«در رژیم گذشته تمام قدرتهای کشور در یک جا جمع شده بود. قوه مقننه و مجلس شورا حرف مفتی بیش نبود. به هر کاری که قدرت مطلقه میخواست عمل میکردند!»


@hoseinrazzagh


📝 نذارید بگم…!

🖋️ حسین رزاق


امروز مسعود پزشکیان از روی سادگی و سبک اندیشی و البته بی‌حوصلگی خاص خودش در نطاقی،‌ پرده از نمایش بی اعتبار جمهوریت نظام انداخت. آخرین جمله او در دفاع از کابینه‌ی معرفی شده به مجلس را باید کلیدی‌ترین نکته‌ی یک دهه اخیر در بی‌معنا و بی اعتبار کردن مناسک انتخاباتی در جمهوری اسلامی دانست؛
“خود آقا گفتند. نگذارید جزییات را بگویم. رأی بدهید به ما برویم دولت را تشکیل بدهیم”

این بزرگترین اعتراف دومین مقام رسمی جمهوری اسلامی به تهی بودن این نظام از رکن جمهوریت بود و خالی از معنا بودن انتخابات‌هایش. حتما به یاد دارید هر دوره‌ای که دولتی میخواست خودش را منصوب به رهبر نظام کند، بلافاصله از بیت و نزدیکان ولی فقیه در رد هر نصب و نسبتی تکذیبیه صادر میشد اما اینبار گویی هیچ نفی و نهی‌ای در اعلام علنی نظر و حکم مستقیم آقا وجود نداشته باشد که حتی حب و علاقه نیز به این بیان علنی نظرات وجود داشته تا بر همه فاش و پیدا شود که یک ‌نفر اصل و اساس این نظام است ولاغیر و حتی از جناح موسوم به اصلاحات هم اگر کسی به قدرت برسد باز باید مطیع و فرمانبردار معظم له باشد و هیچ اراده و توانی در استقلال هیچ قوه‌ای وجود ندارد.

اما چه به اراده‌ی بیت، چه بی برنامه ریزی، بیان این جملات از سوی پزشکیان، مهر تاییدی از سوی خود حکومت به تمام ادعاهای منتقدین و مخالفین نظام حکمرانی بود که بارها تاکید میکردند رییس جمهور فقط «تدارکات‌چی»، «مدیر اجرایی» و «مدیر دفتر» آقاست و دیگر در گام دوم انقلاب مقام عظمای ولایت اجازه نمیدهد احدی با اندکی زاویه با وی روی کار بیاید و انتخابات در جمهوری اسلامی کاملا امری علی‌السویه شده که اگر عادت رهبر نظام به تکرار این بازی نبود و اگر به اراده‌ی خود برای مهندسی کامل این مناسک باور نداشت، از اساس بساط این خیمه شب بازی را هم برمیچید.

شاید اینبار هم راه‌سازان روزنه‌گشا با افتخار بگویند یک گام بلند در راستای «توافق سازی» (بخوانید تمنای اعتماد) با قدرت برداشته‌اند که مجلس سوپر انقلابی به اشارتی از آقا تمام وزرای پیشنهادی را تایید کرده! اما حقیقت ماجرا را نمیتوانند کتمان کنند که ماجراهای امروز مجلس به سخره گرفتن مبارزه ۱۲۰ ساله مردم ایران برای مشروطیت و ابتذال جمهوریت بود. حالا دیگر آش چنان شور شده که رییس مثلا جمهور هیچ ابایی ندارد تا جار بزند مدیر جدید هیأت دولت است و هیچ کاری نمیکند مگر آنکه آقا خوشش بیاید!



@hoseinrazzagh


این مقام بی‌معنای ریاست جمهوری را جمع کنید، نخست‌وزیر بگذارید.


@hoseinrazzagh


تصویری جدید از ‏دو همراه مردم که به استبداد گفتند «نه»


همین امروز که برخی از نطق‌ بعضی توابین ذوق مرگ شده‌اند و برائت جماعت سفله‌ها از اندک سابقه‌ی همراهی‌شان با مردم را برای شندر غاز رأی مستخدمین استبداد، محض دو روز مسند نشینی به اعتبار چاکری دربست برای آستان خودکامه، درخشان میخوانند، ناگهان این تصویر دو محصور از زندان خانگی بیرون می‌آید تا کیفوران از بی‌مایگی را به تماشای عزت حقیقی بنشاند!
آی آدم‌هایی که بنام خدمت خلق، تمنای خادمی استبداد میکنید تا اندک روزنه‌ای برای اندک ایامی در قدرت بودن برایتان گشوده شود؛ عزت اینجاست! در ایستادگی کنار مردم و «نه» گفتن به استبداد. در مقاومت مدنی تا رهایی از این تباهی مطلقه. نه در کرنش برابر خودکامگی و خرم از باد سفاهتی که بر وطن میوزد.

#میرحسین_موسوی
#زهرا_رهنورد



@hoseinrazzagh


📝 مقاومت مدنی در بند!

🖋️ حسین رزاق


امروز جوانک بازپرسی مجددا سیدمصطفی تاجزاده را به شعبه زیر نظر خود احضار کرده و آقا مصطفی هم طبق روال همیشه‌اش گفته نمیرود و هرچه از آن نو سبیل فشار و از رییس زندان و رییس بند اصرار، از وی انکار و پاسخش هم یک کلام بوده «نه». به مثابه نظر قاطع اکثریت مطلقی که سالهاست پاسخشان به این نظام مطلقه یک کلام شده «نه».

گرچه این احضارها و آزارها و فشارها و محدودیت‌ها به یکی از رویه‌های دائمی و غیرقابل اصلاح این ساختار بدل شده که گویی توان و اراده‌ی درونی هم برای اصلاحشان وجود نداشته و ندارد اما کنش‌های تقابلی و مقاومت فرد فرد جامعه‌ ثابت کرده که توانایی بیرونی برای بی‌معنا کردن مناسبات لایتغیر نظام مسلط وجود دارد و هر اصلاح درون ساختاری طی ادوار گذشته نیز برکت از این مقاومت‌ها یافته. رویه‌ها و مناسبات سرکوبگرانه‌ای که با سویه‌ی مشروعیت‌زایی برای «زور» حکومتی نهادینه شده که هر دوره‌ای از سرکوب‌ها به فقدان بیشتر اعتبارش‌ بین اکثریت دامن زده و حکومت تهی از قدرت واقعی در جامعه برای تهی کردن فرد فرد شهروندان از قدرت و عاملیت برای تغییر، تلاش میکند. غافل از آنکه هر ایستادگی و «نه» گفتن به هر سرکوبی، به مثابه مقاومت مدنی و قدرت‌نمایی برابر حکومتی‌ست که به زور سرنیزه به زورآزمایی با مردم میپردازد.

بی علقه‌ی شخصی به آقا مصطفی و بی پرده بخواهم از این فقره‌ی احضار قضایی و عدم تبعیت او بگویم (که نخستین بار هم نیست و فارغ از هر انگیزه‌ی دیگری که شاید تاجزاده داشته باشد) کنش او را میتوان در راستای #مقاومت_مدنی برابر زورگویانی تعبیر کرد که با بند و حبس و حصر و انواع تهدید و تحدیدها، تلاش مذبوحانه‌ای برای نادم کردن معترضان میکنند. غافل از آنکه هر «نه» که از نفیر معترضی برمیخیزد، بی‌اعتباری این ساختار و تهی بودنش از قدرت واقعی را فریاد میزند و به احیای «مای جمعی» جامعه‌ی معترض و به ستوه آمده از استبداد می‌انجامد. قطعا آقا مصطفی را هیچ قدرتی نمیتواند‌ راضی به تبعیت از اوامر و احکام ناصواب این دستگاه حاکمه کند مگر آنکه آنها از زور استفاده کنند. اگر شهامت داشته باشند!



@hoseinrazzagh


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
#مقاومت_مدنی

روزی نیست که باز هم فیلمی از برخورد با زنان به بهانه حجاب اجباری از یک گوشه‌ی این کشور منتشر نشود. تصاویری که شاید بیشتر احساس تاثر و خشم بسازد. اما از این نمونه فیلمها مثل این دختری که در پاساژ هادی قائمشهر برابر سرکوبکران حجاب اجباری ایستاده را باید مدام منتشر کرد؛ برای تکثیر شجاعت، برای ترویج فرهنگ مقاومت، برای غالب شدن گفتمان مقاومت مدنی در جامعه.


@hoseinrazzagh


پزشکیان مدیر جدید هیأت دولت آقاست…


@hoseinrazzagh


📝 برد تاکتیکی در بالا، اختلال استراتژیک در میانه، پیروزی قطعی در پایین!

🖋️ حسین رزاق


📌روزیکه شرط اصلاح‌طلبان برای حضور در مناسک انتخاباتی نظام و منوط کردن مشارکت به تایید یکی از سه گزینه‌ی اعلامی جبهه اصلاحات، با تایید یکی از گزینه‌ها پذیرفته شد، اصلاح‌طلبان چنان رویای پیروزی در زورآزمایی مشارکت‌محور با نظام را در مخیله می‌پروراندند گویی اعتبار اصلی سقوط سطح مشارکت به زیر ۵۰ درصد در انتخابات‌های پیشین در جیب آنهاست و ولی فقیه را وادار به عقب‌نشینی کرده‌اند. غافل از آنکه خرق عادت مقام عظمای ولایت در پذیرش شرط رقیب و بر خلاف تمام رویه‌های سی و چند ساله‌ی زعامتش، سناریوی دقیقی در پیش‌زمینه دارد که اتخاذ چنین تاکتیکی را وفق همان باید دید و نه از موضع ضعف و نه مرعوب رقیب!

📌تحلیل دم‌دستی از روند زعامت ‌وی نیز در وهله‌ی اول این نتیجه را متبادر میکند که در پس هر نرمش قهرمانانه (چه خارجی چه داخلی) باز هم زمین بازی تحت مدیریت او مانده و علی‌الاغلب محصول را نیز بنفع خود تحصیل کرده، بی هیچ شریکی! چه آنکه حاصل ماجرایی بین‌المللی چون برجام را نیز از ابتدا با حصول فرجام پسندیده‌ی خویش صورتبندی کرده بود تا حتی با بسیج تمام توان نظامی/امنیتی نظام، علی‌النهایه پیش‌گویی «بی‌اعتمادی به غرب» را به کرسی واقعیت بنشاند.

📌با وجود آنکه در مناسک اخیر انتخاباتی نیز هیچ مولفه‌ای مبنی بر تغییر در این رویه‌ی مرسوم به چشم‌ نمی‌آمد اما همان تایید شرط مشارکت اصلاحطلبان، ذوق زدگی کاذبی با عنوان «بن‌بست کامل پروژه خالص‌سازی» ساخت تا بسیاری شورمندانه مشغول چسباندن پوستر شده و تنور مناسک دیگری را در رویای خام «انتخابات رقابتی» گرم کنند به امید ظفر! با این خطای فاحش که مسئله‌ی رهبر ج‌ا را «بن‌بست» میدیدند نه «مانعی» که عبور از آن با تزریق دو دوز امید کاذب به فتح پاستور، ممکن است.

📌این دوره آقای خامنه‌ای با نیاز به ارتفاع سطح مشارکت، بی هیچ دغدغه‌ای راه حضور اصلاحطلبان‌ را مرتفع کرد. چه آنکه چنان طی سالهای اخیر قدرت خود را رفیع و دست‌نیافتی ساخته است که حداقل اصلاحطلبان دیگر قدرتی برای اختلال ندارند. البته چه چیزی مطلوب‌تر از آنکه بار تمام مصائب و ابتلائات کشور را بر دوش جریانی دیگر بیندازد که برای بازگشت به قدرت حاضرند فدای بقای نظام شوند؟! گرچه این محاسبه و مهندسی با این پیش فرض غلط همراه شده بود که اصلاحطلبان همچنان دارای جایگاه مرتفعی در جامعه هستند و هنوز یارای به ارتفاعات بردن سطح مشارکت را دارند.

📌اما چشم‌پوشی گاه آگاهانه‌ی بسیاری از این پروژه‌ی مهندسی شده‌ و اختلال استراتژیک برخی از اهالی سیاست از همان شنبه‌ی پس از مناسک با کنار رفتن روتوش دوران تبلیغ و نمایش بی‌واسطه‌ی عیوب منتخب و فقدان مقاومت برابر هر تحمیل معیوبی (چه رسد به تحکم‌) بسیار زود هنگام و حتی پیش از موعودهای پیش‌بینی شده، به برائت‌جویی از منتخب جدید نظام انجامید. چنانکه بی آغاز به کار رسمی دولت جدید، هر روز به خیل توابین افزون میشود که میتوان آنرا آغاز موج «پشیمانم»ها دانست و سر درازی که این ماجرا دارد.

📌حالا پس از قریب به ۳ ماه بی رییس دولتی و تصور زایش امیدی جدید در کنجی از جامعه برای امیدواری جدیدی، تقلای عمومی در خوف و رجا برای فردایی شاید با ثبات، دوباره به سد سدیدی برخورد کرده و اعلام اسامی کابینه نیز به مثابه آواری آن جنین نارس امید را سقط کرده و کشته است.

📌ولی بی هیچ مجامله و مجادله‌ای با آنها که از سر دلنگرانی و با تحلیلی دغدغه‌مندانه دیروز رای دادند و امروز پشیمانند باید گفت شخص ولی‌فقیه برنده‌ی این بازی انتخاباتی شد که جزء به جزء آنرا محاسبه و مهندسی کرده بود. نمیتوان کتمان کرد که وی پس از تجربه تمام دولتهای وقت، دیگر خیالی از این مناسک (حتی با برگزاری ماهانه) ناآسوده نمیکند و با تثبیت رویه‌ها و مناسبات ساخته‌ بر پسند خود، چنان این ساختار را پرداخته که دژ نفوذ ناپذیری شود تا هر مناسکی برایش علی‌السویه باشد و هیچ توفیری نکند چه سعید خواجه‌باشی چه خواجه‌باشی مسعود!

📌امروز دیگر باید به صراحت گفت که جایگاه ریاست جمهوری در جمهوری اسلامی فقط مدیر هیأت دولت آقاست ولاغیر! آنهم مدیری که سر بزنگاه بیخ ریش کسی نچسبد و برای تبعات تصمیمات پرده نشینان و احکام از بالا کتک خورش ملس باشد، و باید یکی از عوامل موثر در تهی کردن انتخابات از معنا را در تهی کردن همین جایگاه‌های قانونی از معنای واقعی‌شان دید. با تمام این تفاسیر از پیشامدها و پیامدهای انتخابات اخیر و برد تاکتیکی بالا در عین اختلال استراتژیک در میانه، حالا با قاطعیت بیشتر میتوان گفت پیروز قطعی این بازی، پایین (اکثریت مردم) بود که تسلیم این صحنه‌آرایی نشد. مردمی که آگاهند هر لحظه اراده کنند بازی قدرت را با مقاومت مدنی برهم میزنند.




@hoseinrazzagh

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.