سلام و شب بخیر
بعد از خواندن مطلب هوومندی در کانال زیر سقف آسمان خاطره ای به یادم آمد که شاید گفتنش خالی از لطف نباشد.
در سال ۸۶ در جریان یکتحقیق دانشگاهی در باب موسیقی نواحی یک ماهی در شهرستان ایرانشهر استان سیستان و بلوچستان بودم.
با پیرمرد ۶۱ ساله ای آشنا شدم که مشغول باز سازی یک منزل جهت استقرار تازه عروس ۱۶ ساله اش بود؛وقتی چشمان گرد شده از تعجب مرا دید خاطره ای از زندگی اش تعریف کرد: در ایام جوانی عاشق دختر عمویم بودم ولی آن را به من ندادند و من با دختر دیگری ازدواج کردم. بعد از مدتی از طرف خانواده عمویم پیغام آمد که اگر همچنان خواهان دختر عمویت هستی نظر ما مثبت است. خلاصه عروسی من با معشوق قدیمی سر گرفت و زندگی خوبی داشتیم. بعد از گذشت یک سال کم کم روابط دختر عمو با من سرد شد و بعد از سوال و پرسش فروان دلیل را اینگونه برایم بازگو کرد: تو آبروی مرا در میان خانواده ام بردی، مادر و خواهرانم میگویند شوهرت مرد نیست! زیرا دو زن بیشتر ندارد. بعد از اخذ موافقت من خودش زن سوم و چهارمرا برایم گرفت و دوباره زندگی و روابط به روال اول بازگشت
♦️حال چند نکته:
1️⃣به نظر میرسد در مساله هوومندی مسایل فرهنگی مقدم بر دین است و اساسا هوومندی جزو قوانین امضایی اسلام است. یعنی پیش از اسلام وجود داشته و بعد از آن نیز مورد تایید اسلام قرار گرفته است.
2️⃣در مناطقی نظیر استان سیستان و بلوچستان و بعضی مناطق عرب نشین جنوب ایران که هوومندی بسیار دیده می شود، سلسله مراتبی بین زنهای یک خانه وجود دارد که نه تنها منفور نیست بلکه از آن نیز استقبال می نمایند.
3️⃣بنده بر این باورم که در نهاد خانواده و جامعه، مادر (زن) اولین و تاثیر گذار ترین مربی هر انسان است. حال عقیده دارم اگر این زن که خود در جامعه ای با فرهنگ هوومندی زیسته، از این فرهنگ نا راضی میبود، در آموزه هایی که برای فرزندان دختر و پسر خود داشت، این ناخشنودی بروز مینمود و در طی سالیان فرهنگ هوومندی کم رنگ و کم رنگتر میشد؛ ولی بر عکس در لالایی ها، قصه ها، آرزوهای مادران برای فرزندانشان خصوصا پسر ها نشانه های پر رنگی از رضایتمندی از فرنگ هوومندی دیده میشود. مثلا مادران بلوچ برای پسرانشان لالای ای با این مضمون میخوانند که زود تر بزرگ شو تا سه یا چهار عروس برایت بگیرم.
4️⃣نکته اساسی از نظر بنده زمینه مند بودن دین است. احکام فرهنگی موجود در اقلیم جغرافیای ای که یک دین در آن ظهور میکند ، در آن دین نقش پر رنگی دارد. شاید اگر اسلام در منطقه فلات مرکزی ایران ظهور مینمود اکنون قانون تک همسری داشت
5️⃣به نظر میرسد علمای اسلام میبایست برای جهان شمول شدن این دین، فکری به حال احکام این چنینی می نمودند؛ زیرا شکاف عمیقی بین باور های فرهنگی سایر مناطقی که اسلام در آن گسترش یافته و احکام بنیادینی از این دست، به وضوح دیده میشود
اسماعیل احمدپور
دانشجویارشد جامعه شناسی
هشتم خرداد نود و هفت
@HasanMohaddesi
بعد از خواندن مطلب هوومندی در کانال زیر سقف آسمان خاطره ای به یادم آمد که شاید گفتنش خالی از لطف نباشد.
در سال ۸۶ در جریان یکتحقیق دانشگاهی در باب موسیقی نواحی یک ماهی در شهرستان ایرانشهر استان سیستان و بلوچستان بودم.
با پیرمرد ۶۱ ساله ای آشنا شدم که مشغول باز سازی یک منزل جهت استقرار تازه عروس ۱۶ ساله اش بود؛وقتی چشمان گرد شده از تعجب مرا دید خاطره ای از زندگی اش تعریف کرد: در ایام جوانی عاشق دختر عمویم بودم ولی آن را به من ندادند و من با دختر دیگری ازدواج کردم. بعد از مدتی از طرف خانواده عمویم پیغام آمد که اگر همچنان خواهان دختر عمویت هستی نظر ما مثبت است. خلاصه عروسی من با معشوق قدیمی سر گرفت و زندگی خوبی داشتیم. بعد از گذشت یک سال کم کم روابط دختر عمو با من سرد شد و بعد از سوال و پرسش فروان دلیل را اینگونه برایم بازگو کرد: تو آبروی مرا در میان خانواده ام بردی، مادر و خواهرانم میگویند شوهرت مرد نیست! زیرا دو زن بیشتر ندارد. بعد از اخذ موافقت من خودش زن سوم و چهارمرا برایم گرفت و دوباره زندگی و روابط به روال اول بازگشت
♦️حال چند نکته:
1️⃣به نظر میرسد در مساله هوومندی مسایل فرهنگی مقدم بر دین است و اساسا هوومندی جزو قوانین امضایی اسلام است. یعنی پیش از اسلام وجود داشته و بعد از آن نیز مورد تایید اسلام قرار گرفته است.
2️⃣در مناطقی نظیر استان سیستان و بلوچستان و بعضی مناطق عرب نشین جنوب ایران که هوومندی بسیار دیده می شود، سلسله مراتبی بین زنهای یک خانه وجود دارد که نه تنها منفور نیست بلکه از آن نیز استقبال می نمایند.
3️⃣بنده بر این باورم که در نهاد خانواده و جامعه، مادر (زن) اولین و تاثیر گذار ترین مربی هر انسان است. حال عقیده دارم اگر این زن که خود در جامعه ای با فرهنگ هوومندی زیسته، از این فرهنگ نا راضی میبود، در آموزه هایی که برای فرزندان دختر و پسر خود داشت، این ناخشنودی بروز مینمود و در طی سالیان فرهنگ هوومندی کم رنگ و کم رنگتر میشد؛ ولی بر عکس در لالایی ها، قصه ها، آرزوهای مادران برای فرزندانشان خصوصا پسر ها نشانه های پر رنگی از رضایتمندی از فرنگ هوومندی دیده میشود. مثلا مادران بلوچ برای پسرانشان لالای ای با این مضمون میخوانند که زود تر بزرگ شو تا سه یا چهار عروس برایت بگیرم.
4️⃣نکته اساسی از نظر بنده زمینه مند بودن دین است. احکام فرهنگی موجود در اقلیم جغرافیای ای که یک دین در آن ظهور میکند ، در آن دین نقش پر رنگی دارد. شاید اگر اسلام در منطقه فلات مرکزی ایران ظهور مینمود اکنون قانون تک همسری داشت
5️⃣به نظر میرسد علمای اسلام میبایست برای جهان شمول شدن این دین، فکری به حال احکام این چنینی می نمودند؛ زیرا شکاف عمیقی بین باور های فرهنگی سایر مناطقی که اسلام در آن گسترش یافته و احکام بنیادینی از این دست، به وضوح دیده میشود
اسماعیل احمدپور
دانشجویارشد جامعه شناسی
هشتم خرداد نود و هفت
@HasanMohaddesi