فلسفه سیاسی افغانستان dan repost
✍🏻 از تنها چیزی که انسان می باید دایم دوری کند ضعف است. ضعف از حرف زدن، ضعف از راه رفتن، ضعف از فکر کردن و ضعف در گفتن حقیقت. از همه اینها باید دوری کرد. 🟢 چنان با اراده باید بود که تن و روح و روانش همه خواست باشد. خواست حرکت، خواست حقیقت و خواست شادمانی و خرسندی. 🟢 شاید تمام هستی دایم منتظر اراده انسان است تا از ضعف بسوی اراده ای برود که سرانجامش نه قدرت است بلکه نفی ضعف است، نفی در نفی تا اوج خرسندی. یعنی ما اراده نمی کنیم که قدرتمند باشیم بلکه اراده می کنیم که ضعیف نباشیم و حی و حاضر باشیم. همانی باشیم که بودیم و همانی باشیم که اصلا هستیم. 🟢 ضعف چیزیست که هرچه بیشتر پیش او زانو بزنی بیشتر سرت را خم می کند تا جایی که بینی انسان را به خاک مالیده و آرزوی مرگ را هر لحظه در وجود او ایجاد می کند. مرگ در برابر ضعف. 🟢 بدترین نوع ضعف ها همان ضعف های روزمره هستند. تن دادن به کاری که همه می کنند ولی نمی دانند چرا. بیست وچهار ساعت یک کاری را انجام دادن، تکرار دیگران بواسطه جسم و جان خود. فقط از این جهت که همه این کار را می کنند. آدم ضعیف خیلی راحت مطیع خواستی می شود که اصلا مال خود او نیست بلکه مال دیگران است. 🟢 آدم ضعیف خیلی راحت سر تسلیم نه به خواست دل و خرد می دهد بلکه تسلیم شهوت می شود. زندگی اما ارزشی بیش از این دارد که انسان ضعیف باشد. انسان می باید با اراده باشد تا هستی کمال خود را بیابد. هستی چیزی را کم خواهد داشت اگر انسان تسلیم ضعف شود. پس زندگی همان نفی هر لحظ و آن به آنِ ضعف است تا اوج خرسندی✅ https://t.me/Afghanistanpolit