هوش برتر dan repost
🔞 رمان جذاب و نفسگیر #حاملگی_ناخواسته
خواستم برم تو #اتاق که صدای امیرسام در حالی که لاله رو چسبونده بود به #دیوار منو سرجام میخ کرد...امیرسام- یادت نره عاشق چشم و ابروت نیستم که دارم باهات #ازدواج میکنم اگه به خاطر اون برادرت و این بچه تو شکمت نبود یه لحظه هم نمیموندم! دهنم باز موند لاله... #حامله بود؟!...تو همین فکر بودم که دیدم امیرسام لاله رو بلند کرد و انداخت رو #تخت و ...
.
🔞 برای خواندن ادامه داستان کلیک کنید 👉
❌🔱 فقط افراد +18 سال کلیک کنن 🔱❌
خواستم برم تو #اتاق که صدای امیرسام در حالی که لاله رو چسبونده بود به #دیوار منو سرجام میخ کرد...امیرسام- یادت نره عاشق چشم و ابروت نیستم که دارم باهات #ازدواج میکنم اگه به خاطر اون برادرت و این بچه تو شکمت نبود یه لحظه هم نمیموندم! دهنم باز موند لاله... #حامله بود؟!...تو همین فکر بودم که دیدم امیرسام لاله رو بلند کرد و انداخت رو #تخت و ...
.
🔞 برای خواندن ادامه داستان کلیک کنید 👉
❌🔱 فقط افراد +18 سال کلیک کنن 🔱❌