نئولیبرالهای وطنی: عقلکاژِ بدسگالِ تاریکجان؛ وینیتر از هایک، شیکاگوییتر از فریدمن
نه در مسجد گذارندم که رند است،
نه در میخانه کین خمار خام است.
✍️علیرضا رعنائی
ادبیات اقتصادی مدتهاست نزاع «یا بازار یا دولت» را پشتسر گذاشته است. اقتصاددانان متعارفی نظیر برنانکی، بلانچارد و عجماوغلو بر ضرورت بازنگری در بنیانهای اقتصاد تأکید کردهاند. مجموعهای از بحرانهای مالی، افزایش نابرابریها، و ناکارآمدی در تأمین کالاهای عمومی باعث شده است که اقتصاددانان و سیاستگذاران در سراسر جهان -حتی آنان که زمانی مدافع سرسخت بازار کاملاً آزاد بودند- دست به بازاندیشی بزنند.
پرسش اصلی دیگر «بازار یا دولت» نیست، بلکه «بازار و دولت» و چگونگی رسیدن به توازنی کارا میان این دو است. جوزف استیگلیتز در کتاب جدید خود تلاش کرده است نوعی «سرمایهداری ترقیخواهانه» را صورتبندی کند که به باور او میتواند هم پویایی و خلاقیت بازار را حفظ کند و هم نقش فعالی برای دولت در جهت نظارت، توزیع عادلانهتر فرصتها، و جلوگیری از شکستهای مکرر بازار قائل شود.
درواقع استیگلیتز بهدنبال نجات و حفظ سرمایهداری است؛ نکتهای که نه هواخواهان نئولیبرالیسم و نه منتقدان آن، غالباً بدان توجه کافی نداشتهاند. استیگلیتز منکر دستاوردهای بازار نیست؛ درواقع او میخواهد راهکاری ارائه دهد تا این دستاوردها «بهتر» توزیع شوند و از «شکست بازار» در حوزههای کلیدی جلوگیری شود. دیدگاه او بازتاب جریانی بزرگتر در اقتصاد جهانی است که کینزیهای جدید، نهادگرایان، و حتی برخی اقتصاددانان جریان اصلی را دربرمیگیرد.
متأسفانه جماعت ایدئولوژیک بنیادگرایی بازار در ایران، بیآنکه وارد گفتوگوی علمی با محتوای کتاب استیگلیتز شوند، بهسرعت برچسبهایی از قبیل «یاوهنامه»، «خودکشی حرفهای»، و «بیآبرویی علمی» به وی و آثارش میزنند. آنان در واکنشهای احساسی خود، گاه مدعی میشوند که استیگلیتز اصلاً هایک را نخوانده!، یا دست به «تحریف و جعل» زده است. اما چنین حملاتی از جنبهٔ علمی، هرگز قابلاعتنا نیست.
🔎چرا نئولیبرالیسم افراطی به بایگانی تاریخ میرود؟
بحران مالی ۲۰۰۸ نقطهعطفی بود که حتی لیبرالترین نهادهای بینالمللی را وادار کرد به شکستهای بازار و نیاز به نهادهای نظارتی قدرتمندتر اذعان کنند. دولتهای اروپایی کموبیش پذیرفتهاند که کنارکشیدن کامل دولت از عرصهٔ اقتصاد، با موجی از نابرابریها، کاهش کیفیت خدمات عمومی و حتی افت رشد در بلندمدت همراه است. رواج سیاستهایی چون حداقل دستمزد بالاتر، نظام تأمین اجتماعی فراگیر، خدمات درمانی گسترده، و سرمایهگذاری دولت در زیرساختها شاهدی بر این ادعاست. سیاستهای مالی دوران کرونا نیز نشان داد که حتی دولتهایی با گرایش بازارمحور، در شرایط بحران حاضرند به یاری اقتصاد بیایند و از تعطیلی کامل بنگاهها و شکستن زنجیرههای عرضه جلوگیری کنند.
🏆نوبلیست اقتصادی ۲۰۰۱ یاوهگو نیست!
استیگلیتز نهتنها برندهٔ جایزهٔ نوبل اقتصاد در سال ۲۰۰۱ است، بلکه طی دههها آثار علمیاش در حوزهٔ «اطلاعات نامتقارن» و «تحلیل شکستهای بازار» از مهمترین دستاوردهای تئوریک اقتصاد مدرن به شمار میرود. البته این جایگاه و اعتبار، او را از تیغ نقد علمی مبرا نمیکند؛ اما عباراتی نظیر «احمقانه» یا «یاوهنامه» بیش از آنکه نقد باشد، نشانهٔ پیشداوری ایدئولوژیک و غیردقیق و نوعی تصفیه حساب است. این ادعا که استیگلیتز با نظریات هایک آشنا نیست یا آنها را عامدانه تحریف کرده، بسیار بعید مینماید.
⚖️«هم دولت، هم بازار» و نه «یا دولت یا بازار»
حامیان وطنی نئولیبرالیسم از کتاب جدید استیگلیتز به خشم آمدهاند، زیرا احساس میکنند مدینۀ فاضلۀ آنها ویران شده است. ازآنجاکه تجربهٔ تاریخی ایران در دهههای اخیر نشان داده یا به افراط در دولتیسازی افتادهایم یا به خصوصیسازی افسارگسیخته، عدهای هر نوع پیشنهاد برای بازطراحی نقش دولت را بهمنزلهٔ «کمونیسم» یا «پوپولیسم» محکوم میکنند.
باید اندکی از کلیشههای دههٔ ۱۹۸۰ فاصله گرفت و به وضعیت اقتصاد جهانی در دو دههٔ اخیر نگریست، آنگاه درخواهیم یافت که افراطِ «راهِ نجاتی جز انحصارگرایی بازار نیست» دیگر نه در هیچ کجای جهان طرفدار جدی ندارد.
توهین به استیگلیتز یا بیارزشخواندن کتابش، دردی از اقتصاد ایران دوا نمیکند. تجربهٔ زیستهٔ اقتصادی ایران نیز نشان داده که نه دولت سالاریِ افراطی و توزیع رانتی، و نه واگذاریهای بیضابطه بازاری و حذف کامل نقش نظارتی دولت، هیچکدام نتوانستهاند ما را به «توسعه پایدار» و «رفاه» نزدیک کنند. باید به توازن بهینهای بین دولت و بازار دست یابیم.
نه در مسجد گذارندم که رند است،
نه در میخانه کین خمار خام است.
چپها مرا نئولیبرال، و راستها مرا مارکسیست میخوانند
✍️علیرضا رعنائی
ادبیات اقتصادی مدتهاست نزاع «یا بازار یا دولت» را پشتسر گذاشته است. اقتصاددانان متعارفی نظیر برنانکی، بلانچارد و عجماوغلو بر ضرورت بازنگری در بنیانهای اقتصاد تأکید کردهاند. مجموعهای از بحرانهای مالی، افزایش نابرابریها، و ناکارآمدی در تأمین کالاهای عمومی باعث شده است که اقتصاددانان و سیاستگذاران در سراسر جهان -حتی آنان که زمانی مدافع سرسخت بازار کاملاً آزاد بودند- دست به بازاندیشی بزنند.
پرسش اصلی دیگر «بازار یا دولت» نیست، بلکه «بازار و دولت» و چگونگی رسیدن به توازنی کارا میان این دو است. جوزف استیگلیتز در کتاب جدید خود تلاش کرده است نوعی «سرمایهداری ترقیخواهانه» را صورتبندی کند که به باور او میتواند هم پویایی و خلاقیت بازار را حفظ کند و هم نقش فعالی برای دولت در جهت نظارت، توزیع عادلانهتر فرصتها، و جلوگیری از شکستهای مکرر بازار قائل شود.
درواقع استیگلیتز بهدنبال نجات و حفظ سرمایهداری است؛ نکتهای که نه هواخواهان نئولیبرالیسم و نه منتقدان آن، غالباً بدان توجه کافی نداشتهاند. استیگلیتز منکر دستاوردهای بازار نیست؛ درواقع او میخواهد راهکاری ارائه دهد تا این دستاوردها «بهتر» توزیع شوند و از «شکست بازار» در حوزههای کلیدی جلوگیری شود. دیدگاه او بازتاب جریانی بزرگتر در اقتصاد جهانی است که کینزیهای جدید، نهادگرایان، و حتی برخی اقتصاددانان جریان اصلی را دربرمیگیرد.
متأسفانه جماعت ایدئولوژیک بنیادگرایی بازار در ایران، بیآنکه وارد گفتوگوی علمی با محتوای کتاب استیگلیتز شوند، بهسرعت برچسبهایی از قبیل «یاوهنامه»، «خودکشی حرفهای»، و «بیآبرویی علمی» به وی و آثارش میزنند. آنان در واکنشهای احساسی خود، گاه مدعی میشوند که استیگلیتز اصلاً هایک را نخوانده!، یا دست به «تحریف و جعل» زده است. اما چنین حملاتی از جنبهٔ علمی، هرگز قابلاعتنا نیست.
🔎چرا نئولیبرالیسم افراطی به بایگانی تاریخ میرود؟
بحران مالی ۲۰۰۸ نقطهعطفی بود که حتی لیبرالترین نهادهای بینالمللی را وادار کرد به شکستهای بازار و نیاز به نهادهای نظارتی قدرتمندتر اذعان کنند. دولتهای اروپایی کموبیش پذیرفتهاند که کنارکشیدن کامل دولت از عرصهٔ اقتصاد، با موجی از نابرابریها، کاهش کیفیت خدمات عمومی و حتی افت رشد در بلندمدت همراه است. رواج سیاستهایی چون حداقل دستمزد بالاتر، نظام تأمین اجتماعی فراگیر، خدمات درمانی گسترده، و سرمایهگذاری دولت در زیرساختها شاهدی بر این ادعاست. سیاستهای مالی دوران کرونا نیز نشان داد که حتی دولتهایی با گرایش بازارمحور، در شرایط بحران حاضرند به یاری اقتصاد بیایند و از تعطیلی کامل بنگاهها و شکستن زنجیرههای عرضه جلوگیری کنند.
🏆نوبلیست اقتصادی ۲۰۰۱ یاوهگو نیست!
استیگلیتز نهتنها برندهٔ جایزهٔ نوبل اقتصاد در سال ۲۰۰۱ است، بلکه طی دههها آثار علمیاش در حوزهٔ «اطلاعات نامتقارن» و «تحلیل شکستهای بازار» از مهمترین دستاوردهای تئوریک اقتصاد مدرن به شمار میرود. البته این جایگاه و اعتبار، او را از تیغ نقد علمی مبرا نمیکند؛ اما عباراتی نظیر «احمقانه» یا «یاوهنامه» بیش از آنکه نقد باشد، نشانهٔ پیشداوری ایدئولوژیک و غیردقیق و نوعی تصفیه حساب است. این ادعا که استیگلیتز با نظریات هایک آشنا نیست یا آنها را عامدانه تحریف کرده، بسیار بعید مینماید.
⚖️«هم دولت، هم بازار» و نه «یا دولت یا بازار»
حامیان وطنی نئولیبرالیسم از کتاب جدید استیگلیتز به خشم آمدهاند، زیرا احساس میکنند مدینۀ فاضلۀ آنها ویران شده است. ازآنجاکه تجربهٔ تاریخی ایران در دهههای اخیر نشان داده یا به افراط در دولتیسازی افتادهایم یا به خصوصیسازی افسارگسیخته، عدهای هر نوع پیشنهاد برای بازطراحی نقش دولت را بهمنزلهٔ «کمونیسم» یا «پوپولیسم» محکوم میکنند.
باید اندکی از کلیشههای دههٔ ۱۹۸۰ فاصله گرفت و به وضعیت اقتصاد جهانی در دو دههٔ اخیر نگریست، آنگاه درخواهیم یافت که افراطِ «راهِ نجاتی جز انحصارگرایی بازار نیست» دیگر نه در هیچ کجای جهان طرفدار جدی ندارد.
توهین به استیگلیتز یا بیارزشخواندن کتابش، دردی از اقتصاد ایران دوا نمیکند. تجربهٔ زیستهٔ اقتصادی ایران نیز نشان داده که نه دولت سالاریِ افراطی و توزیع رانتی، و نه واگذاریهای بیضابطه بازاری و حذف کامل نقش نظارتی دولت، هیچکدام نتوانستهاند ما را به «توسعه پایدار» و «رفاه» نزدیک کنند. باید به توازن بهینهای بین دولت و بازار دست یابیم.