نگاهی به کتاب «سِفر خروج؛ گزارشی شخصی از واقعه سقوط افغانستان و خروج از کابل» از علی امیری
✍🏻#علی_تقیپور
♦️“من همواره فکر میکردم که اگر نمی توان راهی گشود، دستکم میتوان سنگهایی را به عنوان علامت و نشانی برجای گذاشت تا مسیر رنج و دهشتی که پیمودهایم،برای همیشه محو و نابود نشود»
♦️اسم کتاب را از یکی از دوستان در فضای مجازی شنیدم، در گوشهای یادداشت کرده بودم تا بعد از پایان کتابهای که در دست دارم آنرا تهیه کنم. کتاب را نشر ناسوت از ناشران تازه تاسیس افغانستان منتشر کرده بود و من هرچه سرچ میکردم سایتی از این انتشارات برای تهیه کتاب پیدا نکردم. ناگذیر نام کتاب را سرچ کردم و آن را در سایت lulu یافتم. در مقدمه کتاب امده بود که این انتشارات هم مانند نویسنده این کتاب بعد از سقوط کابل به غربت پناه آورده و اکنون جزو ناشران در تبعید است.
♦️راستش انتظار نداشتم با قلمی به این اندازه گیرا و دلچسب مواجه شوم و از خواندن کتاب تا این اندازه لذت ببرم، گرچه لذتی همراه با غم و اندوه بود. نویسنده کتاب، علی امیری یک استاد دانشگاه و عاشق فرهنگ و ادب است که دستی هم در سیاست دارد و با زبانی تند و بی پروا در صفحه فیسبوکش دولتمردان فاسد را به چالش میکشید.او از مردمان هزاره است که مانند بسیاری از مردم افغانستان با رفتن طالبان در سال ۲۰۰۱ امیدهای بزرگی در دلش شکوفا شد و با عشق به میهن به کشورش بازگشته بود.
♦️عشق به کتاب و مطالعه، و یادداشت برداریها و روزمره نویسیهای این استاد دانشگاه شیوای و جذابیت و عمقی به روایتهایش میدهد که مرا بیشتر از همه به یاد آثار سوتلانا آلکساندرونا آلکسیویچ میاندازد. روایتهای شخصی که خود تاریخ احساستی هستند درسآموز و خواندنی. علی امیری نیز با اذعان به اینکه اینها تنها روایت شخصی و قضاوتهای فردی خود اوست، خواننده را با خود همراه و همدل میکند و صادقانه از احساسات خشم و نفرت و امید خود میگوید.
♦️گرچه کتاب سراسر روایت رنج و دهشت است اما نویسنده امید دارد این روایت انگیزهای برای تامل نیز باشد:
“اگر امروز شهامت بیان دردها و شکستهای خود را به عنوان حقایق مسلم زمانه نداشته باشیم، به طور قطع فردا توان تامل در مورد این شکستها را نیز نخواهیم داشت.بنابراین درست به همان اندازه ایجاد امید، سخن گفتن از درد و نومیدی، اگر به نیت فراهم کردن موادی برای تامل در سرشت سوگناک زندگی کنونی باشد، اخلاقی و موجه است. از شوربختیها سخن گفتن به این معناست که اگر آنها را به عنوان واقعیت تحمل کنیم هرگز به عنوان تقدیر قبول نمیکنیم.”
♦️کتاب با ذکر افسانهای ایکاروس یونانی آغاز میشود،زندانیای که به مدد دیدالوس بالهای از پر برای خود میسازد و از زندان رها میشود ولی شوربختانه چنان اوج میگیرد و به آسمان میرود که با نزدیک شدن به خورشید و تابش گرمای آن پرهایش میسوزد و به زمین میافتد. به مدد این افسانه نویسنده نشان میدهد که امید او و بسیاری مانند او به آینده میهن پس از رهایی از دست طالبان در سال ۲۰۰۱ تا چه میزان بلندپروازانه و خوشبینانه بود و به همین میزان سقوط کابل برایشان غافلگیر کنند و سخت و دهشناک:
« آمریکا در مقام دیدالوس صنعتگر، پری از جنس موم ساخته بود که در گرما آب میشد…کلیت نظام سیاسی که از سال ۲۰۰۱ به بعد در افغانستان به وجود آمد، برآیند اراده ملی و واقعیتهای اجتماعی و فرهنگی و تنوع قومی افغانستان نبود، بلکه حاصل مناسبات و توافقات بین المللی بود. در این شرکت سهامی، سهامدار اعظم ایالات متحده آمریکا بود و اصرار آمریکا بر تشکیل دولت از مهرههایی وفادار به خودش، دموکراسی و مشارکت را به نوعی مناسک و نمایش تبدیل نموده بود و گوهر نظم سیاسی جدید چیزی جز انحصار قدرت و فساد تشکیل نمیداد”
📌ادامه مطلب
🆔 @dourneveshtha
✍🏻#علی_تقیپور
♦️“من همواره فکر میکردم که اگر نمی توان راهی گشود، دستکم میتوان سنگهایی را به عنوان علامت و نشانی برجای گذاشت تا مسیر رنج و دهشتی که پیمودهایم،برای همیشه محو و نابود نشود»
♦️اسم کتاب را از یکی از دوستان در فضای مجازی شنیدم، در گوشهای یادداشت کرده بودم تا بعد از پایان کتابهای که در دست دارم آنرا تهیه کنم. کتاب را نشر ناسوت از ناشران تازه تاسیس افغانستان منتشر کرده بود و من هرچه سرچ میکردم سایتی از این انتشارات برای تهیه کتاب پیدا نکردم. ناگذیر نام کتاب را سرچ کردم و آن را در سایت lulu یافتم. در مقدمه کتاب امده بود که این انتشارات هم مانند نویسنده این کتاب بعد از سقوط کابل به غربت پناه آورده و اکنون جزو ناشران در تبعید است.
♦️راستش انتظار نداشتم با قلمی به این اندازه گیرا و دلچسب مواجه شوم و از خواندن کتاب تا این اندازه لذت ببرم، گرچه لذتی همراه با غم و اندوه بود. نویسنده کتاب، علی امیری یک استاد دانشگاه و عاشق فرهنگ و ادب است که دستی هم در سیاست دارد و با زبانی تند و بی پروا در صفحه فیسبوکش دولتمردان فاسد را به چالش میکشید.او از مردمان هزاره است که مانند بسیاری از مردم افغانستان با رفتن طالبان در سال ۲۰۰۱ امیدهای بزرگی در دلش شکوفا شد و با عشق به میهن به کشورش بازگشته بود.
♦️عشق به کتاب و مطالعه، و یادداشت برداریها و روزمره نویسیهای این استاد دانشگاه شیوای و جذابیت و عمقی به روایتهایش میدهد که مرا بیشتر از همه به یاد آثار سوتلانا آلکساندرونا آلکسیویچ میاندازد. روایتهای شخصی که خود تاریخ احساستی هستند درسآموز و خواندنی. علی امیری نیز با اذعان به اینکه اینها تنها روایت شخصی و قضاوتهای فردی خود اوست، خواننده را با خود همراه و همدل میکند و صادقانه از احساسات خشم و نفرت و امید خود میگوید.
♦️گرچه کتاب سراسر روایت رنج و دهشت است اما نویسنده امید دارد این روایت انگیزهای برای تامل نیز باشد:
“اگر امروز شهامت بیان دردها و شکستهای خود را به عنوان حقایق مسلم زمانه نداشته باشیم، به طور قطع فردا توان تامل در مورد این شکستها را نیز نخواهیم داشت.بنابراین درست به همان اندازه ایجاد امید، سخن گفتن از درد و نومیدی، اگر به نیت فراهم کردن موادی برای تامل در سرشت سوگناک زندگی کنونی باشد، اخلاقی و موجه است. از شوربختیها سخن گفتن به این معناست که اگر آنها را به عنوان واقعیت تحمل کنیم هرگز به عنوان تقدیر قبول نمیکنیم.”
♦️کتاب با ذکر افسانهای ایکاروس یونانی آغاز میشود،زندانیای که به مدد دیدالوس بالهای از پر برای خود میسازد و از زندان رها میشود ولی شوربختانه چنان اوج میگیرد و به آسمان میرود که با نزدیک شدن به خورشید و تابش گرمای آن پرهایش میسوزد و به زمین میافتد. به مدد این افسانه نویسنده نشان میدهد که امید او و بسیاری مانند او به آینده میهن پس از رهایی از دست طالبان در سال ۲۰۰۱ تا چه میزان بلندپروازانه و خوشبینانه بود و به همین میزان سقوط کابل برایشان غافلگیر کنند و سخت و دهشناک:
« آمریکا در مقام دیدالوس صنعتگر، پری از جنس موم ساخته بود که در گرما آب میشد…کلیت نظام سیاسی که از سال ۲۰۰۱ به بعد در افغانستان به وجود آمد، برآیند اراده ملی و واقعیتهای اجتماعی و فرهنگی و تنوع قومی افغانستان نبود، بلکه حاصل مناسبات و توافقات بین المللی بود. در این شرکت سهامی، سهامدار اعظم ایالات متحده آمریکا بود و اصرار آمریکا بر تشکیل دولت از مهرههایی وفادار به خودش، دموکراسی و مشارکت را به نوعی مناسک و نمایش تبدیل نموده بود و گوهر نظم سیاسی جدید چیزی جز انحصار قدرت و فساد تشکیل نمیداد”
📌ادامه مطلب
🆔 @dourneveshtha