🔴
مصدق بدون نفت (۱۵)🔸
دکتر رسول رئیس جعفری@iranfardamagقسمت پانزدهم: شروع سلطنت نو🔹در جلسه قبل به تغییر سلطنت رسیدیم. تا سال ۱۳۲۰ بهخاطر شرایط سیاسی، حضور مصدق کمتر است که به آن میپردازیم.چند اتفاق در اینجا افتاد که از منظر اهمیت تاریخی آنها را ذکر میکنم. اولین اتفاق این بود که بلافاصله بعد از اینکه رأیگیری انجام شد، تدین یک ابلاغی به سردار سپه زد که متن آن بدین صورت بود:
«قانون مصوبه انقراض سلطنت قاجاریه و اعطای حکومت موقتی مملکت ایران تقدیم حضور والاحضرت اقدس میگردد و نمایندگان با یک قلب امیدوار انتظار دارند که سعادت ایران و ایرانیان در ظلّ عطوفت والاحضرت تأمین و این اقدام بزرگی که در حیات جدید این مملکت برداشته شده برای عامه ملت میمون و مبارک باشد.»
🔸یعنی ماده واحده را به نخستوزیر و سردار سپه اعلام کردند و به ایشان گفتند که شما هم حکومت موقت را باید تشکیل بدهید. دو کار باید در اینجا انجام میشد. یک اینکه مجلس مؤسسان باید تشکیل میشد و یکی هم اینکه تکلیف باقیمانده قاجار مشخص میشد.
🔹سردار سپه همان لحظه در پاسخ ابلاغیهای که رئیس مجلس برایش فرستاد پاسخ داد و گفت:
«از این قدم مهم و تاریخی که در دوره پنجم مجلس شورای ملی در راه سعادت ایران و انقراض سلطنت قاجاریه برداشته و به حیات سیاسی این مملکت یک روح جدیدی بخشیده است فوقالعاده مسرور هستم و از این حسن توجهی که در اعطای ریاست حکومت و سرپرستی ایران به بنده نمودهاند بیاندازه ممنون هستم و امیدوارم مجلس پنجم که قدمهای بزرگی برای آبادی و ترقی ایران برداشته است در آتیه نیز بتواند موفق باشد و من همیشه از حسننیت این مجلس تشکر میکنم.»
🔸تدین در اینجا دو تا خواسته از رضاشاه دارد. یکی اینکه کسانی که در دربار کار میکردند عموماً بیبضاعت هستند و شما به آنها یک مرحمتی داشته باشید و آنها را اخراج نکنید تا بتوانند امرار معاش کنند و دیگر این که محبوسین سیاسی که از جمهوریت تا حالا درگیر زندان بودهاند را ببخشید و عفو کنید.
🔹رضاشاه در مورد اولی کاملاً میپذیرد و میگوید آدم خوشقلبی هستم و نمیخواهم نان کسی را قطع کنم و در مورد دومی میگوید اینها شش نفرشان به علت کارهایی که کردند به اعدام محکوم شدند ولی در نهایت، من بهخاطر نظری که نمایندهها داشتند اینها را میبخشم و نمایندهها را به شربت و شیرینی دعوت میکند.
🔸در همان لحظه یک اتفاق دیگر هم میافتد و باید تکلیف باقیمانده قاجار هم مشخص شود.حالا باقیمانده قاجار منظور کسانی است که در سلسله پادشاهی نقش دارند. احمدشاه که ایران نیست و محمدحسن میرزا هم که ولیعهد است. بعد از این اتفاق بلافاصله دو سه نفر به نمایندگی از سردار سپه میروند در دربار و محمدحسن میرزا را با وضع زنندهای احضار میکنند و به او میگویند که باید فوری کشور را ترک کنی.
🔹محمدحسن میرزا میگوید که یک مقدار مهلت بدهید من با سردار سپه صحبت کنم، کار شما غیرقانونی است. میگویند خیر! این مصوبه مجلس است و زودتر باید ایران را ترک کنی. میگوید پس اجازه دهید من با سردار سپه صحبت کنم. صحبت دوستانه است ولی به او اجازه نمیدهند و میگویند اگر خواستهای داری بگو ما به اطلاع سردار سپه میرسانیم.
🔸میگوید: من چهل هزار تومان از دولت طلب دارم لااقل طلبم را بدهید که برای خروج از کشور پول و وسیله داشته باشم. میروند و برمیگردند و میگویند سردار سپه برای اینکه بخواهی از کشور خارج شوی تا لب مرز امکانات و اتومبیل و وسایل برایت فراهم کرده. انتخاب کن که چه کسانی را میخواهی با خودت ببری. همچنین میتوانی چهار نفر از ملازمانت را هم با خودت ببری. چهل هزار تومان طلبش را هم، پنج هزار تومان آن را بهصورت کیسههای بزرگ سکه در چهار پنج کیسه به او میدهند و میگویند با این پول میتوانی از کشور خارج شوی. در حالت خیلی بدی او را در ساعت ده شب با کامیون و ماشین حرکت میدهند.
🔻متن کامل:https://B2n.ir/eh1140