زن زیبای درشت (۲)
#دوست_دختر
...قسمت قبل
جعبه دستمال کاغذی رو برداشتم و سه چهار تا ازش کشیدم،
اومدم که از روی بدنش آبمو پاک کنم که دیدم داره با جفت دستاش میماله رو شکم و سینه های درشتش،،،،،
بدجورحشریم کرد این کارش،،
دستم رو گذاشتم زیر چونه اش و دوباره ازش لب گرفتم،
نوک سینه هاش رو بین انگشتهای شست و اشاره ام مالیدم،
باز دوباره یه چیزی زیر لبش زمزمه کرد،
لباش رو ول کردم و گفتم ،چی میگی،،،
گفت ضعف کردم، و تشنمه،،
یه شکلات و یه لیوان آب واسش آوردم
شکلات رو گذاشتم بین دندونام و بردم سمت دهنش،
با تعجب نگاهم کرد ، شکلات رو فشار دادم رو لبهاش،
دهنش رو باز کرد و با دندونام شکلات رو نصف کردم و فشار دادم تو دهنش،
و باز هم لب تو لب شدیم ،
شیرینی شکلات و هوس و شهوت لبهامون باعث شد باز هم لبهای همو بمکیم ،،،،
سرم رو آوردم عقب و پرسیدم، ارگاسم شدی؟؟
یه لبخند بیحال زد و گفت ،
وقتی وایساده بودیم شدم، بعدش رو نشمردم، دو سه بار ،،،،
نذاشتم حرفش تموم بشه،
موهاش رو زدم کنار و زیر گوشش و لاله گوشش رو مکیدم،
بریده بریده یه چیزی میگفت و ناله میکرد،،
اومدم زیر گردنش،
گردن و زیر چونه اش رو مکیدم،،،
دوتا انگشتم رو کردم تو کسش،
و با اون دستم شروع کردم وحشیانه چلوندن سینه های فوق درشتش،،،
انگشتام رو درآوردم و کسش رو از پایین تا بالا لمسش کردم و خیسی کسش رو مالوندم روی تپه ونوسش،،،،
چوچولش مثل یه مروارید درشت برافروخته شده بود و زیر انگشتام می لغزید،،،
با هر فشاری که به چوچولش میآوردم، ناله هاش کشدار تر میشد،،،
بوی آبم که ریخته بودم رو سینه هاش ، اذیتم میکرد و رغبت نمیکردم که سینه هایش رو بخورم،،،،
اما جوری می چلوندمشون که از دردش کلافه شده بود و
ناله هاش، ناله درد بود،،،،
ولی مکیدن همزمان لاله گوش و گردنش ،
و هم ،
بازی کردن با چوچولش ،
درد و لذت رو با هم مخلوط کرده بود،
حس کردم داره ارگاسم میشه،
تند تند چوچول و لبه های کسش رو مالیدم و لبهاش رو شروع کردم مکیدن،،،
باز ناله هاش رو توی دهنم احساس کردم،
و کشیده شدن ناخونهاش روی کمرم که داشت پوستم رو میخراشید رو با تمام سلولهای حسی کمرم من رو هم وادار به ناله کردن کرد،،،،
گفتم ارگاسم شدی؟
سرشو تکون داد که،آره،،،
همونجا روی مبل داگیش کردم،،،
گفت ،صبر کن ،هنوز دارم میلرزم،،،
بدون هیچ حرفی چرخوندمش روی زانوش،
و از پشت فرو کردم تو کسش،
راست میگفت ،،
هم توی کسش ضربان داشت و هم داخل رون هاش میلرزیدن،
ولی وقت رحم کردن و احساسی بازی نبود،،،،
شروع کردم تلمبه زدن ،،،
اونم تاج مبل رو گرفته بود و باز هم بریده بریده ناله میکرد و
یه سری حرفهای نامفهوم میزد،،،،
یه لحظه نگاهم افتاد به سوراخ خوش رنگ و چیندار
و بکر کونش،،،،
آب دهنم رو ریختم روی انحنای قشنگ کون گرد و بزرگش،،
با انگشت شستم، آب دهنم رو آوردم روی سوراخش،،
و شروع کردم ماساژ دادنش،،،،
سرش رو برگردوند و گفت،
الان فقط کسمو بکن
دارم لذت میبرم،،،،
بغل رون هاش رو گرفتم و محکم تر شروع کردم گاییدن کسش،
هر سه چهار تا که میکوبیدم توش ، یه دونه محکم اسپنکش میکردم ،،،،
و حس کردم اسپنکها بیشتر حشریش میکنه،،،
با یه ضرب آهنگ منظم اسپنک و تلمبه زدن،
باز شروع کرد به لرزیدن،،،،،
و ارگاسم شد،،،
خسته شده بودم ،
برش گردوندم و دوباره شروع کردم به لب گرفتن ،،،،
گفتم پاشو بریم رو تخت،،،،
رو مبل ولو شد و گفت اصلا حال ندارم، آب میخوام،،،
باز یه لیوان آب بهش دادم
خودم هم حسابی خسته شده بودم
رفتم دوتا پتو آوردم و انداختم کف هال،،
بالش ها رو هم انداختم رو زمین و ولو شدم
اونم اومد بغل دستم و سرش رو گذاشت رو بازوم،،،
یه لب ازش گرفتم و گفتم ، خسته نباشید،،،،
یه لبخند زد و در گوشم گفت ، تو خسته نباشی،،،،
یه نیم چرخ زد و دستش رو گذاشت روی سینم،،،
دستش رو آوردم بالا و توی مفصل آرنجش رو شروع کردم مکیدن،،،
یه پاش رو گذاشت روی پام و با مکیدن بیشتر توی آرنجش ،
شروع کرد فشار دادن پام،
و نفسهاش دوباره تند شد،،،،
دونه دونه انگشتهاشو مکیدم،،
کف دستهاش شروع کردن عرق کردن و مرطوب شدن ،،
چرخیدم روش و لب تو لب شدیم ،،،،
یکی از بالشها رو گذاشتم زیر باسنش،،،
و کف پاهاش رو گذاشتم رو سینه ام،
و کیرم رو میزون کردم روی سوراخ کسش و با یه فشار فرو کردم توش،،،،
یه ناله کرد و من رو به ادامه دادن تشویق کرد،،،،
نگام افتاد رو صورتش و چشماش که فقط سفیدیش مشخص بود،،،
با هر ضربه ای که میزدم یه موج میافتاد تو تنش و
سینه هاش موج برمیداشتن و من که با دیدن این صحنه،
حشری تر از قبل میشدم،،،،
این دختر مجسمه شهوت بود،،،
باز لرزشها و نبض زدن های دیواره های کسش ،
شروع شدن،،،
اینبار مقدار ترشحات کسش خیلی بیشتر بود،،،
و لرزشهای تنش شدیدتر شدن،
خوابیدم روش و محکم بغلم کرد،،،
در گوشم زمزمه کرد، میشه خواهش کنم منو ببری خونه،
میدونم که ارضا نشدی، اما من دیرم شده
#دوست_دختر
...قسمت قبل
جعبه دستمال کاغذی رو برداشتم و سه چهار تا ازش کشیدم،
اومدم که از روی بدنش آبمو پاک کنم که دیدم داره با جفت دستاش میماله رو شکم و سینه های درشتش،،،،،
بدجورحشریم کرد این کارش،،
دستم رو گذاشتم زیر چونه اش و دوباره ازش لب گرفتم،
نوک سینه هاش رو بین انگشتهای شست و اشاره ام مالیدم،
باز دوباره یه چیزی زیر لبش زمزمه کرد،
لباش رو ول کردم و گفتم ،چی میگی،،،
گفت ضعف کردم، و تشنمه،،
یه شکلات و یه لیوان آب واسش آوردم
شکلات رو گذاشتم بین دندونام و بردم سمت دهنش،
با تعجب نگاهم کرد ، شکلات رو فشار دادم رو لبهاش،
دهنش رو باز کرد و با دندونام شکلات رو نصف کردم و فشار دادم تو دهنش،
و باز هم لب تو لب شدیم ،
شیرینی شکلات و هوس و شهوت لبهامون باعث شد باز هم لبهای همو بمکیم ،،،،
سرم رو آوردم عقب و پرسیدم، ارگاسم شدی؟؟
یه لبخند بیحال زد و گفت ،
وقتی وایساده بودیم شدم، بعدش رو نشمردم، دو سه بار ،،،،
نذاشتم حرفش تموم بشه،
موهاش رو زدم کنار و زیر گوشش و لاله گوشش رو مکیدم،
بریده بریده یه چیزی میگفت و ناله میکرد،،
اومدم زیر گردنش،
گردن و زیر چونه اش رو مکیدم،،،
دوتا انگشتم رو کردم تو کسش،
و با اون دستم شروع کردم وحشیانه چلوندن سینه های فوق درشتش،،،
انگشتام رو درآوردم و کسش رو از پایین تا بالا لمسش کردم و خیسی کسش رو مالوندم روی تپه ونوسش،،،،
چوچولش مثل یه مروارید درشت برافروخته شده بود و زیر انگشتام می لغزید،،،
با هر فشاری که به چوچولش میآوردم، ناله هاش کشدار تر میشد،،،
بوی آبم که ریخته بودم رو سینه هاش ، اذیتم میکرد و رغبت نمیکردم که سینه هایش رو بخورم،،،،
اما جوری می چلوندمشون که از دردش کلافه شده بود و
ناله هاش، ناله درد بود،،،،
ولی مکیدن همزمان لاله گوش و گردنش ،
و هم ،
بازی کردن با چوچولش ،
درد و لذت رو با هم مخلوط کرده بود،
حس کردم داره ارگاسم میشه،
تند تند چوچول و لبه های کسش رو مالیدم و لبهاش رو شروع کردم مکیدن،،،
باز ناله هاش رو توی دهنم احساس کردم،
و کشیده شدن ناخونهاش روی کمرم که داشت پوستم رو میخراشید رو با تمام سلولهای حسی کمرم من رو هم وادار به ناله کردن کرد،،،،
گفتم ارگاسم شدی؟
سرشو تکون داد که،آره،،،
همونجا روی مبل داگیش کردم،،،
گفت ،صبر کن ،هنوز دارم میلرزم،،،
بدون هیچ حرفی چرخوندمش روی زانوش،
و از پشت فرو کردم تو کسش،
راست میگفت ،،
هم توی کسش ضربان داشت و هم داخل رون هاش میلرزیدن،
ولی وقت رحم کردن و احساسی بازی نبود،،،،
شروع کردم تلمبه زدن ،،،
اونم تاج مبل رو گرفته بود و باز هم بریده بریده ناله میکرد و
یه سری حرفهای نامفهوم میزد،،،،
یه لحظه نگاهم افتاد به سوراخ خوش رنگ و چیندار
و بکر کونش،،،،
آب دهنم رو ریختم روی انحنای قشنگ کون گرد و بزرگش،،
با انگشت شستم، آب دهنم رو آوردم روی سوراخش،،
و شروع کردم ماساژ دادنش،،،،
سرش رو برگردوند و گفت،
الان فقط کسمو بکن
دارم لذت میبرم،،،،
بغل رون هاش رو گرفتم و محکم تر شروع کردم گاییدن کسش،
هر سه چهار تا که میکوبیدم توش ، یه دونه محکم اسپنکش میکردم ،،،،
و حس کردم اسپنکها بیشتر حشریش میکنه،،،
با یه ضرب آهنگ منظم اسپنک و تلمبه زدن،
باز شروع کرد به لرزیدن،،،،،
و ارگاسم شد،،،
خسته شده بودم ،
برش گردوندم و دوباره شروع کردم به لب گرفتن ،،،،
گفتم پاشو بریم رو تخت،،،،
رو مبل ولو شد و گفت اصلا حال ندارم، آب میخوام،،،
باز یه لیوان آب بهش دادم
خودم هم حسابی خسته شده بودم
رفتم دوتا پتو آوردم و انداختم کف هال،،
بالش ها رو هم انداختم رو زمین و ولو شدم
اونم اومد بغل دستم و سرش رو گذاشت رو بازوم،،،
یه لب ازش گرفتم و گفتم ، خسته نباشید،،،،
یه لبخند زد و در گوشم گفت ، تو خسته نباشی،،،،
یه نیم چرخ زد و دستش رو گذاشت روی سینم،،،
دستش رو آوردم بالا و توی مفصل آرنجش رو شروع کردم مکیدن،،،
یه پاش رو گذاشت روی پام و با مکیدن بیشتر توی آرنجش ،
شروع کرد فشار دادن پام،
و نفسهاش دوباره تند شد،،،،
دونه دونه انگشتهاشو مکیدم،،
کف دستهاش شروع کردن عرق کردن و مرطوب شدن ،،
چرخیدم روش و لب تو لب شدیم ،،،،
یکی از بالشها رو گذاشتم زیر باسنش،،،
و کف پاهاش رو گذاشتم رو سینه ام،
و کیرم رو میزون کردم روی سوراخ کسش و با یه فشار فرو کردم توش،،،،
یه ناله کرد و من رو به ادامه دادن تشویق کرد،،،،
نگام افتاد رو صورتش و چشماش که فقط سفیدیش مشخص بود،،،
با هر ضربه ای که میزدم یه موج میافتاد تو تنش و
سینه هاش موج برمیداشتن و من که با دیدن این صحنه،
حشری تر از قبل میشدم،،،،
این دختر مجسمه شهوت بود،،،
باز لرزشها و نبض زدن های دیواره های کسش ،
شروع شدن،،،
اینبار مقدار ترشحات کسش خیلی بیشتر بود،،،
و لرزشهای تنش شدیدتر شدن،
خوابیدم روش و محکم بغلم کرد،،،
در گوشم زمزمه کرد، میشه خواهش کنم منو ببری خونه،
میدونم که ارضا نشدی، اما من دیرم شده