کنجکاوی سکسی دوران کودکی
1400/06/03
خاطرات کودکی
با درود خدمت همه افرادی که عضو شهوانی هستند.
من خاطرات زیادی از دنیای سکس دارم که از بچگی و نوجوانی شروع شده تا حالا که بمرور واستون تعریف میکنم😉😊👍
من تک پسرم و از بچگی و بدون اینکه فیلم، صحنه و یا تصویر خاصی دیده باشم نسبت به بدن زن کنجکاو و علاقمند بودم.
البته اوایل نمیدونستم اسم آلت زنانه چیه یا چه شکلیه. خیلی خیلی دلم میخواست ببینمش یا لمسش کنم.
دور و ورم هم اینقد که دختر بود پسر نبود. از اقوام بگیر تا در و همسایه و بچه های دوستان بابام.
از اونجایی هم که بابا از افراد متمول و سرشناس شهر بود و مهمان نواز، تقریبا همیشه تو باغ یا خونه ما مهمون داشتیم.
منم که تو حال و هوای بچگی دنبال همبازی و بیشتر البته دکتر بازی 😜😜😜😜😉😉
البته فکر میکنم اکثر افراد تو بچگی دکتر بازی رو تجربه کردن. 😂😂
اما من همیشه میخواستم خود دکتره باشم. ذره ذره تن و بدن دخترا رو وارسی میکردم، نوازش میکردم، اونها هم جو بازی میگرفتشون و خودشون رو به مریضی میزدن😂😂
منم که پزشک و سوگند خورده 😜
ناگفته نمونه که بارها هم توسط مامان خودم یا مامان اونها در حین ويزيت و چکاپ دستگیر میشدم و د فرار. اونم با کون برهنه 😂😜
به همسایه داشتیم که یه پسر همسن خودم داشت که حدود 9 سالش بود و دو تا خواهر که هر کدوم بفاصله یکسال کوچیکتر بودن.
یکروز که در حال بازی تو حیاط خونه اونها بودیم دکتر بازی من گل کرد و جونم واستون بگه که از بچه ها درخواست کردم که شما مریض و من دکتر، بیاین دکتر بازی.
اونها هم قبول کردن. 🤣از اونجایی که من به دختر بزرگتره که الهام اسمش بود بیشتر علاقمند بودم اونو تو اولویت گذاشتم و روی یه تخت زیر درختای حیاطشون واسه ویزیت خوابوندمش.
داداش و خواهرش هم نظاره گر این خدمت انسان دوستانه شدن.
🤣😜
خلاصه شروع کردم الهام رو یواش یواش لختش کردم و تو هر مرحله سوالاتی مث دکترا میپرسیدم ازش.
بدنش ظریف و کوچولو و سفید بود. همینطور پیش رفتم تا بالاخره لخت لخت جلوم خوابیده بود و دوتا تماشاچی هم داشتم 😂😂
نمیدونم چطوری اما الان که فکر میکنم از همون بچگی حرکات سکسیم خوب بود. 😂لباشو میبوسیدم، روی سینه هاش که هنوز چیزی نداشت نوازش میکردم و زبون میزدم. با نوک انگشتام روی بدن و روی پاها و کشاله رونش میکشیدم.
اونم صداش در نمیاومد و فقط دل به درمان دکترش داده بود.
تا رسیدم به کوس کوچولو و چاک ناز ظریفش. یواش صورتمو بردم جلو و با یه بوس کوچولو شروع کردم. آروم آروم زبون زدن رو شروع کردم و از نافش تا روی کوس و لای پاهاش لیس زدم.
پاهاشو از هم باز کردم و سرمو بردم لای پاهاش و شروع به لیس زدن عمیقتر کردم و کوس و کونشو میلیسیدم.
جالبترین قسمتش اینجا بود که تماشاچیها که داداش و خواهرش بودن از دو طرف من داشتن کنجکاوانه و مشتاقانه به عمل جراحی من نگاه میکردن و لذت میبردن.
نمیدونم چقد طول کشید که داشتم کوس کوچولو و ناز الهام رو لیس میزدم که احساس سنگینی جو و جیغ تماشاچی های مشتاق منو از لای پاهای الهام بیرون کشید 🤣🤣🤣🤣
بله. مامان الهام جون سری بزنگاه سر رسید و دکتر رو در حال لیسیدن کوس دخترش دستگیر کرد. 😜😜🤣🤣
از اونجاییکه از بچگی خیلی تخس بودم و تر و فرز تو یه چشم بهم زدن فبل از اینکه دستگیر شم فرار رو بر قرار ترجیح دادم و مث گربه با توان هرچه تمامتر بسمت خونمون جیم زدم. 😂😂🤣
البته این تنها باری نبود که توسط مامان الهام و بقیه دستگیر شدم که بمرور واستون تعریف میکنم.
🤣🤣🤣
نوشته: رامین
1400/06/03
خاطرات کودکی
با درود خدمت همه افرادی که عضو شهوانی هستند.
من خاطرات زیادی از دنیای سکس دارم که از بچگی و نوجوانی شروع شده تا حالا که بمرور واستون تعریف میکنم😉😊👍
من تک پسرم و از بچگی و بدون اینکه فیلم، صحنه و یا تصویر خاصی دیده باشم نسبت به بدن زن کنجکاو و علاقمند بودم.
البته اوایل نمیدونستم اسم آلت زنانه چیه یا چه شکلیه. خیلی خیلی دلم میخواست ببینمش یا لمسش کنم.
دور و ورم هم اینقد که دختر بود پسر نبود. از اقوام بگیر تا در و همسایه و بچه های دوستان بابام.
از اونجایی هم که بابا از افراد متمول و سرشناس شهر بود و مهمان نواز، تقریبا همیشه تو باغ یا خونه ما مهمون داشتیم.
منم که تو حال و هوای بچگی دنبال همبازی و بیشتر البته دکتر بازی 😜😜😜😜😉😉
البته فکر میکنم اکثر افراد تو بچگی دکتر بازی رو تجربه کردن. 😂😂
اما من همیشه میخواستم خود دکتره باشم. ذره ذره تن و بدن دخترا رو وارسی میکردم، نوازش میکردم، اونها هم جو بازی میگرفتشون و خودشون رو به مریضی میزدن😂😂
منم که پزشک و سوگند خورده 😜
ناگفته نمونه که بارها هم توسط مامان خودم یا مامان اونها در حین ويزيت و چکاپ دستگیر میشدم و د فرار. اونم با کون برهنه 😂😜
به همسایه داشتیم که یه پسر همسن خودم داشت که حدود 9 سالش بود و دو تا خواهر که هر کدوم بفاصله یکسال کوچیکتر بودن.
یکروز که در حال بازی تو حیاط خونه اونها بودیم دکتر بازی من گل کرد و جونم واستون بگه که از بچه ها درخواست کردم که شما مریض و من دکتر، بیاین دکتر بازی.
اونها هم قبول کردن. 🤣از اونجایی که من به دختر بزرگتره که الهام اسمش بود بیشتر علاقمند بودم اونو تو اولویت گذاشتم و روی یه تخت زیر درختای حیاطشون واسه ویزیت خوابوندمش.
داداش و خواهرش هم نظاره گر این خدمت انسان دوستانه شدن.
🤣😜
خلاصه شروع کردم الهام رو یواش یواش لختش کردم و تو هر مرحله سوالاتی مث دکترا میپرسیدم ازش.
بدنش ظریف و کوچولو و سفید بود. همینطور پیش رفتم تا بالاخره لخت لخت جلوم خوابیده بود و دوتا تماشاچی هم داشتم 😂😂
نمیدونم چطوری اما الان که فکر میکنم از همون بچگی حرکات سکسیم خوب بود. 😂لباشو میبوسیدم، روی سینه هاش که هنوز چیزی نداشت نوازش میکردم و زبون میزدم. با نوک انگشتام روی بدن و روی پاها و کشاله رونش میکشیدم.
اونم صداش در نمیاومد و فقط دل به درمان دکترش داده بود.
تا رسیدم به کوس کوچولو و چاک ناز ظریفش. یواش صورتمو بردم جلو و با یه بوس کوچولو شروع کردم. آروم آروم زبون زدن رو شروع کردم و از نافش تا روی کوس و لای پاهاش لیس زدم.
پاهاشو از هم باز کردم و سرمو بردم لای پاهاش و شروع به لیس زدن عمیقتر کردم و کوس و کونشو میلیسیدم.
جالبترین قسمتش اینجا بود که تماشاچیها که داداش و خواهرش بودن از دو طرف من داشتن کنجکاوانه و مشتاقانه به عمل جراحی من نگاه میکردن و لذت میبردن.
نمیدونم چقد طول کشید که داشتم کوس کوچولو و ناز الهام رو لیس میزدم که احساس سنگینی جو و جیغ تماشاچی های مشتاق منو از لای پاهای الهام بیرون کشید 🤣🤣🤣🤣
بله. مامان الهام جون سری بزنگاه سر رسید و دکتر رو در حال لیسیدن کوس دخترش دستگیر کرد. 😜😜🤣🤣
از اونجاییکه از بچگی خیلی تخس بودم و تر و فرز تو یه چشم بهم زدن فبل از اینکه دستگیر شم فرار رو بر قرار ترجیح دادم و مث گربه با توان هرچه تمامتر بسمت خونمون جیم زدم. 😂😂🤣
البته این تنها باری نبود که توسط مامان الهام و بقیه دستگیر شدم که بمرور واستون تعریف میکنم.
🤣🤣🤣
نوشته: رامین