#تک_برگ
🔷 با حل مشکل سرویس دانشگاهمان شروع کردیم ۱
روایت یک شرکت دانشبنیان جوان در حوزه حملونقل
🔸 «اینوباس» یک سامانه رزرواسیون حملونقل اختصاصی و اشتراکی است که توسط یک استارتاپ جوان یزدی طراحی شده است. آنچه تجربیات این شرکت را خواندنی میکند، نه سود هنگفت یا حضور در بازارهای بزرگ یا برافراشتن نام ایران در جهان، بلکه مسیر الهامبخشی است که پیمودهاند. جوانان بیستسالهای که برای حل مشکل سرویسی که در بسیاری از مراکز و دانشگاهها وجود دارد گام متفاوتی برداشتند، اکنون نهتنها در 25 سالگی شرکت خودشان را دارند بلکه توانستهاند به اثرگذاری در حوزه شهر و استانشان برسند.
🔸 داستان تیم ما از سال 95 شروع شد: چند تا دانشجوی ورودی کامپیوتر در پردیس مهریز دانشگاه یزد بودیم. دانشگاهمان تازهتأسیس بود و مقداری با شهر یزد فاصله داشت. دانشگاه سه رشته داشت و در مجموع حدود 80 نفر بودیم. ساعات رفتوآمد هم خیلی متفاوت بود و چون تعدادمان کم بود، نمیشد برایمان سرویس بگذارند. شهرداری مهریز یکسری خط واحد داشت که میگفتند با همانها بروید و بیایید که برای بچهها سخت بود. ما یک گروه در انجمن علمی کامپیوتر بودیم و با بچههای بسیج هم همکاری میکردیم. آمدیم یک اتاق فکر راه انداختیم و گفتیم بچهها وقت اضافه بین کلاسهایتان را بیایید بنشینید اینجا، فکر کنیم و صحبت کنیم و مسائل و مشکلاتمان را بریزیم روی دایره و یکجوری با تخصصهایی که داریم حلش کنیم. بچهها آمدند و گفتند «آقا مشکل سرویسها را حل کنیم.»
🔸 میدانید که در بحث دانشگاهی، حتی دوتا همکلاسی یا دوتا همرشتهای هم برنامهشان شبیه به همدیگر نیست؛ در دانشگاه ما تعداد کم بود و کلاسهای یک روز هم اصلا ساعتهایش با هم جور نبود. آمدیم در تلگرام نظرسنجی کردیم که چه کسانی سرویس میخواهند این ساعت؟ ۱۰ نفر میگفتند ساعت ۸، ۱۰ نفر می گفتند مثلا ساعت ۹. بعد یک جورهایی میگفتیم آنهایی که ساعت ۱۰ باید بیایند، ساعت ۸ بیایند تا یک سرویس تشکیل بدهیم. با یک پیمانکار هم صحبت کردیم و گفتیم ما شب قبلش به شما میگوییم چه ساعتهایی سرویس تشکیل میشود. ترم دوم را با همین سیستم گذراندیم؛ اما نظرسنجی تلگرام هم مشکلات خودش را داشت؛ بچهها میگفتند ما میآییم این ساعت و بعد نمیآمدند یا اینکه هر روز در نظرسنجی شرکت نمیکردند. گفتیم یک سایتی درست میکنیم که آنجا رزرو کنند و هزینهاش را همان اول پرداخت کنند که این مشکلات پیش نیاید.
🔸 یک گروه سه-چهار نفره اصلی بودیم و برخی دوستان دیگر که کمکهایی میکردند. تازه سال اول را تمام کرده بودیم و سایت نوشتن بلد نبودیم. از آن طرف هم پولی نداشتیم که بدهیم برایمان سایت طراحی کنند. این بود که خودمان دستبهکار شدیم: تقسیم کردیم یکی برود مثلا کدنویسیهای پشت کار را یاد بگیرد، یکی برود کدنویسیهای جلوی کار و ظاهر سایت را یاد بگیرد، یکی مثلا وسیله نقلیه را پیگیری کند. همان وقتی که شروع به طراحی سایت کردیم، ساخت دستگاه سختافزاری احراز هویت را هم در برنامه داشتیم؛ ولی کار سختی بود و ما هم تخصصمان بیشتر در نرمافزار بود. برای همین هم بهجای آن، آمدیم یک تبلت گرفتیم؛ تبلت را در باکسهایی جاگذاری کردیم و دستگاه اسکنر هم گذاشتیم کنار دستگاه که به تبلت وصل شود. بعد هم با نوشتن نرمافزار، احراز هویت را از طریق اسکن کدهای QR و در تبلت انجام دادیم.
هشتگ راهنما: #بومی_سازی #توانمند_سازی #توسعه
شبکه دانش بنیان |
@daneshbonyan_isti