https://t.me/joinchat/Dx2DMxAC7f84ZThk 🔞💦
وی: فاک پسر لبات همیشه تحریکم میکنن.
زبونشو بیرون اورد و روی لبای کوکی کشید.
کوکی لباشو داخل دهنش برد و سفتشون کرد و نمیزاشت تا زبون کوکی لمسشون کنه.
وی با عصبانیت شصتشو داخل دهن کوکی فرو برد و دهنشو از هم باز کرد.
لباشو گذاشت رو لباش و وحشیانه بوسید.
کوکی گردن وی رو چنگ زد.
این یه بوسه واقعا درد آور بود.
وی تند تند لبای کوکی رو گاز میزد و زبونشو میمکید.
اونقدر بوسیدش که بلاخره مزه شوری خون رو چشید.
با خنده لباشو جدا کرد و خون کنار لب کوکی رو پاک کرد.
وی: پسر خیلی جذاب شدی.
دستشو برد سمت شلوار کوکی و بازش کرد.
آل/ت کوکی بدجور تحریک شده بود و درد میکشید.
کوکی نالید: وی تمومش کن...
وی پوزخند زد: تازه شروعش کردم.
🔞💦
https://t.me/joinchat/Dx2DMxAC7f84ZThk