درس نخوان بودن نسل جوان، نوید چه اتفاق مثبتی است....
40 درصد کودکان دچار فقر یادگیری هستند.
معدل نمرات پایان دوره دبیرستان10:98 است.
اجازه دهید به عنوان تحلیگر،این گزاره ها که از سوی آموزش و پرورش اعلام شده اند را نه یک تهدید ،بلکه تلالو افقی ببینم که نسل جدید در حال گشودن آن پیش روی ماست.
آنان همزمان با عصر خود، پایان دوره آموزش ناکارآمد را این گونه اعلام نموده اند.
ما ناترازی برق، گاز، سوخت و... را ملموس می بینیم و آن را در زمره فوریت برای حل می بینیم ولی گزاره های فرهنگی عموما از رصد ما آن قدر دور می مانند که تنها وقتی به شکل طوفانی و غیرقابل مدیریت فوران می کنند، به سراغش می آییم.
نسل جوان، قطب نما آینده است.
بنابراین دهه پنجاه، شصت و هفتاد باید در تعریف سنجه ها و مترها برای کارآمدی یا ناکارآمدی نسل جدید، تجدید نظر کند و چشم ها و گوش ها را نسبت به این نسل باز کنند تا درک بهتری از گفتمان آن ها و درک تحولاتی که تصاعدی در حوزه فناوری و تکنولوژی پیرامون آن ها رخ می دهد،پیدا کنند.
کلام و توصیه های نسل ما برای عصر حاضر گاها بوی کهنگی می دهند و عملا گفتگو را سد می کنند.
مدیران حاذق وقتی تحولات فرهنگی و زیستی نسل جوان را می بینند، خود را به امواج تحولی که آنان نوید می دهند، می سپارند و نسل گذشته را برای درک بهتر شرایط آینده مهیا می کنند.
می گویند چالش این نسل سیگارالکترونیک کشیدن است، حرکات جلف است و.... .نسل قبلی هم شلوار پاره می پوشید و مو بلند می کرد و قبل تر از آن هم پسرهایش سر کوچه می ایستادند و دخترانش آرایش می کردند..... ولی همه این ها هم فریادهایی بودند که به مرور زمان که در تحولات جا گرفتند، همه چیز آرام و قرار گرفت و بلااشکال شد یا تغییر رویه داد.
البته فراموش نکنیم که سد کردن مسیر هر نسلی، مدت زمانی آنان را برای حرکات ضداجتماعی برای دیده شدن تشویق می کند. دیده شدن نیاز و ضرورت این دوران است، بنابراین با تحلیل های دم دستی و باورهای گذشته، وقتی آنان را به سخره می گیریم و ناکارآمد و ضداجتماع توصیفشان می کنیم، باید موضع خود را هم معلوم کنیم. انتظار دارید با رفتارهای هیجانی، ناشی از عقده و نابخردانه ما، آن ها دقیقا برای دیده شدن چه کاری انجام دهند و چه واکنشی داشته باشند...
روزی که به دنیای آنان نزدیک شدیم و آن ها را دیدیم مطمئن باشید جز فتبارک الله احسن الخالقین، چیز دیگری نمی توانیم در مورد آن ها به زبان بیاوریم.
به همه هم نسلان خود توصیه می کنم، به اتفاق به استقبال نسل جوان برای ایجاد تحول آینده برویم.
کسانی که در حوزه یونگ مطالعات داشته اند، هر چه میزان خبرهای بد زیادتر می شود،می دانند که باید به آینده امیدوراتر بود. زیرا همه تحولات در زمانی رخ می دهد که همگان به ناکارآمدی یک منش و روش و ضرورت تغییر ایمان آورده و آماده پذیرش آن شده باشند یا همبستگی برای حل موضوعی در بشر بوجود آمده باشد.
بر خلاف تحلیل های غیرفرهنگی که افق کوتاه و دم دستی را می بیند و بر حسب منافع از آن تحلیل ارایه می دهد و کسب و کارشان از دادن امید واهی تا ترساندن از آینده است، از منظر فرهنگی، با پرچمداری نسل جدید بیش از هر زمان دیگری به آینده و به ایران امیدوارم ...
40 درصد کودکان دچار فقر یادگیری هستند.
معدل نمرات پایان دوره دبیرستان10:98 است.
اجازه دهید به عنوان تحلیگر،این گزاره ها که از سوی آموزش و پرورش اعلام شده اند را نه یک تهدید ،بلکه تلالو افقی ببینم که نسل جدید در حال گشودن آن پیش روی ماست.
آنان همزمان با عصر خود، پایان دوره آموزش ناکارآمد را این گونه اعلام نموده اند.
ما ناترازی برق، گاز، سوخت و... را ملموس می بینیم و آن را در زمره فوریت برای حل می بینیم ولی گزاره های فرهنگی عموما از رصد ما آن قدر دور می مانند که تنها وقتی به شکل طوفانی و غیرقابل مدیریت فوران می کنند، به سراغش می آییم.
نسل جوان، قطب نما آینده است.
بنابراین دهه پنجاه، شصت و هفتاد باید در تعریف سنجه ها و مترها برای کارآمدی یا ناکارآمدی نسل جدید، تجدید نظر کند و چشم ها و گوش ها را نسبت به این نسل باز کنند تا درک بهتری از گفتمان آن ها و درک تحولاتی که تصاعدی در حوزه فناوری و تکنولوژی پیرامون آن ها رخ می دهد،پیدا کنند.
کلام و توصیه های نسل ما برای عصر حاضر گاها بوی کهنگی می دهند و عملا گفتگو را سد می کنند.
مدیران حاذق وقتی تحولات فرهنگی و زیستی نسل جوان را می بینند، خود را به امواج تحولی که آنان نوید می دهند، می سپارند و نسل گذشته را برای درک بهتر شرایط آینده مهیا می کنند.
می گویند چالش این نسل سیگارالکترونیک کشیدن است، حرکات جلف است و.... .نسل قبلی هم شلوار پاره می پوشید و مو بلند می کرد و قبل تر از آن هم پسرهایش سر کوچه می ایستادند و دخترانش آرایش می کردند..... ولی همه این ها هم فریادهایی بودند که به مرور زمان که در تحولات جا گرفتند، همه چیز آرام و قرار گرفت و بلااشکال شد یا تغییر رویه داد.
البته فراموش نکنیم که سد کردن مسیر هر نسلی، مدت زمانی آنان را برای حرکات ضداجتماعی برای دیده شدن تشویق می کند. دیده شدن نیاز و ضرورت این دوران است، بنابراین با تحلیل های دم دستی و باورهای گذشته، وقتی آنان را به سخره می گیریم و ناکارآمد و ضداجتماع توصیفشان می کنیم، باید موضع خود را هم معلوم کنیم. انتظار دارید با رفتارهای هیجانی، ناشی از عقده و نابخردانه ما، آن ها دقیقا برای دیده شدن چه کاری انجام دهند و چه واکنشی داشته باشند...
روزی که به دنیای آنان نزدیک شدیم و آن ها را دیدیم مطمئن باشید جز فتبارک الله احسن الخالقین، چیز دیگری نمی توانیم در مورد آن ها به زبان بیاوریم.
به همه هم نسلان خود توصیه می کنم، به اتفاق به استقبال نسل جوان برای ایجاد تحول آینده برویم.
کسانی که در حوزه یونگ مطالعات داشته اند، هر چه میزان خبرهای بد زیادتر می شود،می دانند که باید به آینده امیدوراتر بود. زیرا همه تحولات در زمانی رخ می دهد که همگان به ناکارآمدی یک منش و روش و ضرورت تغییر ایمان آورده و آماده پذیرش آن شده باشند یا همبستگی برای حل موضوعی در بشر بوجود آمده باشد.
بر خلاف تحلیل های غیرفرهنگی که افق کوتاه و دم دستی را می بیند و بر حسب منافع از آن تحلیل ارایه می دهد و کسب و کارشان از دادن امید واهی تا ترساندن از آینده است، از منظر فرهنگی، با پرچمداری نسل جدید بیش از هر زمان دیگری به آینده و به ایران امیدوارم ...