ناصر الدین شاه در مورد تابلویی از یک خر که در نمایشگاهی آن را دیده بود می نویسد:
صورت خری دیده شد.پرسیدم قیمتش چند است؟رئیس اکسپوزیسیون که مرد فربه ریش سفیدی بود و قیمتهارا می خواند گفت: صد لیره انگلیسی که معادل دویست و پنجاه تومان ایران بود.گفتم قیمت خر زنده تنها پنج لیره است،چرا باید به این گرانی باشد؟
رئیس گفت:چون خرجی ندارد و جو و کاه هم نمی خواهد.
گفتم: اگر خرج ندارد بار هم نمی برد و سواری هم نمی دهد، بسیار خندیدیم.
@bidarirohani
صورت خری دیده شد.پرسیدم قیمتش چند است؟رئیس اکسپوزیسیون که مرد فربه ریش سفیدی بود و قیمتهارا می خواند گفت: صد لیره انگلیسی که معادل دویست و پنجاه تومان ایران بود.گفتم قیمت خر زنده تنها پنج لیره است،چرا باید به این گرانی باشد؟
رئیس گفت:چون خرجی ندارد و جو و کاه هم نمی خواهد.
گفتم: اگر خرج ندارد بار هم نمی برد و سواری هم نمی دهد، بسیار خندیدیم.
@bidarirohani