آیا مسلمان نبودن و عدم اسلام، مساوی با کفر و کافر بودن است؟
(میرزای قمی پاسخ میدهد)
امیر ترکاشوند، ۱۴۰۳/۱۱/۰۸
میرزا ابوالقاسم قمی از علمای بنام شیعه و از برترین اصولیون بوده و به صاحب قوانین نیز مشهور است او در سال ۱۱۵۰ (در لرستان، یکی از روستاهای ازنا) زاده شد و در سال ۱۲۳۱ قمری (حدود ۲۱۰ سال پیش) وفات یافت. چکیده سخن او از این قرار است که: به غیر مسلمانانی میتوان کافر گفت و کفر را به آنان نسبت داد که "اسلام کما هو حقّه و دقیقاً" به آنها برسد و باز با وجود پی بردن به حقانیّتش راه لجاج و انکار در پیش گیرند.
بخش مربوطه از سخنان وی چنین است:
الف- در کتاب جامع الشتات فی اجوبة السؤالات (ج ۴ ص ۶۰):
فالكفر عدم الاسلام ممن شأنه الاسلام من المتنبهين المتفطنين القابلين له بالفعل، لا عدمه ممن لم يبلغ هذه المرتبة ايضا (اینجا):
کفر به معنای عدم اسلام (و مسلمان نبودن) فقط برای کسی صحت دارد که بالفعل قابلیت فهم و درک و پی بردن به اسلام را داشته باشد و نه برای کسی که به چنین شأن و موقعیتی نرسیده است
ب- در کتاب القوانین المحکمة فی الاصول (ج ۴ ص ۳۶۳):
الظّاهر من الكافر هو من كفر و ستر الحقّ بعد ظهوره، و هذا أمر وجوديّ لا يمكن حصوله إلّا مع التّنبيه و التّقصير ... فغاية الأمر أنّهم ممّا لم يسلموا و لم يؤمنوا، و أمّا أنّهم ممّن كفروا، فيشكل انفهامهم عن الآيات و الأخبار (اینجا):
مراد از کافر در آنها این دسته از غیر مسلمانانِ مقلد نیستند؛ بلکه ظاهر آن است که مراد از کافر در آنها، کسی است که پس از ثابت و آشکار شدن حق بر او، آن را بپوشاند و کفر بورزد؛ و این امری وجودی است که تحقق آن ممکن نیست مگر نخست کسی از مذهب حق آگاه شود و سپس در قبول آن تقصیر نماید ... از آیات قرآن و از روایات نمیتوان کافر بودنِ مردم عادیِ غیر مسلمان و تودههای آنان را به دست آورد و فقط میتوان گفت اسلام نیاوردند و مؤمن و مسلمان نیستند.
https://t.me/baznegari/1570
نیز ر.ک:
عبور شگفتآور میرزای قمی از خطوط قرمز (معذور شناختن مجاهدان غیرمسلمان در حمله به بلاد اسلامی): اینجا.
(میرزای قمی پاسخ میدهد)
امیر ترکاشوند، ۱۴۰۳/۱۱/۰۸
میرزا ابوالقاسم قمی از علمای بنام شیعه و از برترین اصولیون بوده و به صاحب قوانین نیز مشهور است او در سال ۱۱۵۰ (در لرستان، یکی از روستاهای ازنا) زاده شد و در سال ۱۲۳۱ قمری (حدود ۲۱۰ سال پیش) وفات یافت. چکیده سخن او از این قرار است که: به غیر مسلمانانی میتوان کافر گفت و کفر را به آنان نسبت داد که "اسلام کما هو حقّه و دقیقاً" به آنها برسد و باز با وجود پی بردن به حقانیّتش راه لجاج و انکار در پیش گیرند.
بخش مربوطه از سخنان وی چنین است:
الف- در کتاب جامع الشتات فی اجوبة السؤالات (ج ۴ ص ۶۰):
فالكفر عدم الاسلام ممن شأنه الاسلام من المتنبهين المتفطنين القابلين له بالفعل، لا عدمه ممن لم يبلغ هذه المرتبة ايضا (اینجا):
کفر به معنای عدم اسلام (و مسلمان نبودن) فقط برای کسی صحت دارد که بالفعل قابلیت فهم و درک و پی بردن به اسلام را داشته باشد و نه برای کسی که به چنین شأن و موقعیتی نرسیده است
ب- در کتاب القوانین المحکمة فی الاصول (ج ۴ ص ۳۶۳):
الظّاهر من الكافر هو من كفر و ستر الحقّ بعد ظهوره، و هذا أمر وجوديّ لا يمكن حصوله إلّا مع التّنبيه و التّقصير ... فغاية الأمر أنّهم ممّا لم يسلموا و لم يؤمنوا، و أمّا أنّهم ممّن كفروا، فيشكل انفهامهم عن الآيات و الأخبار (اینجا):
مراد از کافر در آنها این دسته از غیر مسلمانانِ مقلد نیستند؛ بلکه ظاهر آن است که مراد از کافر در آنها، کسی است که پس از ثابت و آشکار شدن حق بر او، آن را بپوشاند و کفر بورزد؛ و این امری وجودی است که تحقق آن ممکن نیست مگر نخست کسی از مذهب حق آگاه شود و سپس در قبول آن تقصیر نماید ... از آیات قرآن و از روایات نمیتوان کافر بودنِ مردم عادیِ غیر مسلمان و تودههای آنان را به دست آورد و فقط میتوان گفت اسلام نیاوردند و مؤمن و مسلمان نیستند.
https://t.me/baznegari/1570
نیز ر.ک:
عبور شگفتآور میرزای قمی از خطوط قرمز (معذور شناختن مجاهدان غیرمسلمان در حمله به بلاد اسلامی): اینجا.