پدرم همیشه بهم میگفت: «وقتی ته داستان تلخ تموم میشه، فکر میکنیم تموم داستان تلخ بوده و لحظههای خوبش رو فراموش میکنیم.»
خب راست هم میگفت، گاهی اوقات اتفاقات تلخ و سخت اونم انتهای ماجرا، شیرینی لحظههای خوب رو از روی زبونت میبره. انگار تلخی مدت زمان بیشتری روی زبون میمونه و تجربه کردنش واسه ضائقهی ما آدمها سختتره. برای همین اکثر آدمها میتونن شکلات یا یک کیک رو راحت بخورن اما وقتی بهشون یه لیوان قهوهی تلخ یا یه پیک الکل میدی شاید نتونن راحت اون رو بنوشن. خیلیها هم همون لیوان قهوه رو با شکلات، شکر یا یه چیز شیرین کنارش میخورن. البته خیلیها هم مثل من نمیتونن بدون نوشیدن یک لیوانِ بزرگِ قهوهی تلخ و یه نخ سیگار روزشون رو شروع کنن! خیلیها که تلخی رو دوست دارن و دیگه براشون عادی شده. حالا این تلخی میتونه مربوط به داستان زندگیشون باشه یا مربوط به طهم قهوهشون.
#اچکان
خب راست هم میگفت، گاهی اوقات اتفاقات تلخ و سخت اونم انتهای ماجرا، شیرینی لحظههای خوب رو از روی زبونت میبره. انگار تلخی مدت زمان بیشتری روی زبون میمونه و تجربه کردنش واسه ضائقهی ما آدمها سختتره. برای همین اکثر آدمها میتونن شکلات یا یک کیک رو راحت بخورن اما وقتی بهشون یه لیوان قهوهی تلخ یا یه پیک الکل میدی شاید نتونن راحت اون رو بنوشن. خیلیها هم همون لیوان قهوه رو با شکلات، شکر یا یه چیز شیرین کنارش میخورن. البته خیلیها هم مثل من نمیتونن بدون نوشیدن یک لیوانِ بزرگِ قهوهی تلخ و یه نخ سیگار روزشون رو شروع کنن! خیلیها که تلخی رو دوست دارن و دیگه براشون عادی شده. حالا این تلخی میتونه مربوط به داستان زندگیشون باشه یا مربوط به طهم قهوهشون.
#اچکان