در اواخر سده نوزدهم میلادی در زبانهای آلمانی و فرانسوی و انگلیسی مفهومی جدید متولد شد بنام «ملت- دولت» nation-state. این مفهوم را نخستین بار یوهان بلونشلی، حقوقدان و اندیشمند سیاسی سوئیسی- آلمانی، به کار برد در کتابش بنام «نظریه دولت» (۱۸۷۵) به شکل nationalstaat در مقابل Volkstaat هگل. با ترجمه کتاب بلونشلی این مفهوم به زبان انگلیسی وارد شد و در سده بیستم غنای تئوریک یافت.
در مباحث تئوریک سیاسی ایران مفهوم فوق به شکل «دولت- ملت» رواج یافته است. تصور میکنم تفاوت تصادفی شکل اصلی آن (ملت- دولت) با شکل ایرانی آن (دولت- ملت) میتواند بیانگر تمایز واقعی این مفهوم در فرهنگهای ایرانی و غربی باشد.
ملت، به معنای مردمی که در یک جامعه و سرزمین و زیر نظارت یک دولت زندگی میکنند، صرفنظر از تنوع قومی و زبانی آنان، در کشورهایی چون ایران در پیامد استقرار «دولت»، به معنی حکومتهای قدرتمندی که این سرزمین و مردم آن را به زور شمشیر متحد کردند، شکل گرفته و در طول تاریخ به آنان هویت مشابه بخشیده است. هرقدر عوامل فرهنگی را در تکوین ملت مهم بشمریم، تردیدی نیست که تداوم طولانی دولت در سرزمین واحد مهمترین عامل در تکوین و بقاء هویت ایرانی بوده است.
ایالات متحده آمریکا نمونه منحصربفردی است که فرایند تکوین «ملت» را به شکل معکوس، از «ملت» به «دولت»، عرضه میکند. در این مدل جدید، مردم ساکن در یک سرزمین با زور شمشیر و اقتدار فرمانروایان مقتدر در یک واحد «ملی» متحد نشدند. چنین اقتدار مرکزی وجود نداشت. به عکس، این بزرگان و عقلاء خود مردم مهاجر بودند که به دلیل جبر محیط به این نتیجه رسیدند که باید با هم دولتی واحد تشکیل دهند و به میثاقی واحد برای سامان دادن به امور خود تمکین کنند. بدینسان، سران جوامع پراکنده مهاجر، که از نظر مذهبی و فرهنگی بسیار متکثر بودند، این میثاق را در ۴ مارس ۱۷۸۹، دو ماه قبل از جلوس لطفعلی خان زند، به قانون اساسی دولت جدید تبدیل کردند.
ملت- دولت در اروپای غربی مانند ایالات متحده پدید نیامده و سیر تحولی پیچیده داشته از «دولت- ملت» به «ملت- دولت» طی سدههای هیجدهم تا بیستم میلادی.
برای ملتهایی که در طول تاریخ بطور عمده بر بنیاد اقتدار دولت همگون شده و پدید آمدهاند، سازوکار تعامل دولت و ملت در جامعه آمریکا دشوار است که پیدایش دولت داوطلبانه و بر بنیاد توافق جوامع متکثر مردم آن بود.
عبدالله شهبازی
پنجشنبه، ۱۱ بهمن ۱۴۰۳/ ۳۰ ژانویه ۲۰۲۵
@abdollahshahbazi
در مباحث تئوریک سیاسی ایران مفهوم فوق به شکل «دولت- ملت» رواج یافته است. تصور میکنم تفاوت تصادفی شکل اصلی آن (ملت- دولت) با شکل ایرانی آن (دولت- ملت) میتواند بیانگر تمایز واقعی این مفهوم در فرهنگهای ایرانی و غربی باشد.
ملت، به معنای مردمی که در یک جامعه و سرزمین و زیر نظارت یک دولت زندگی میکنند، صرفنظر از تنوع قومی و زبانی آنان، در کشورهایی چون ایران در پیامد استقرار «دولت»، به معنی حکومتهای قدرتمندی که این سرزمین و مردم آن را به زور شمشیر متحد کردند، شکل گرفته و در طول تاریخ به آنان هویت مشابه بخشیده است. هرقدر عوامل فرهنگی را در تکوین ملت مهم بشمریم، تردیدی نیست که تداوم طولانی دولت در سرزمین واحد مهمترین عامل در تکوین و بقاء هویت ایرانی بوده است.
ایالات متحده آمریکا نمونه منحصربفردی است که فرایند تکوین «ملت» را به شکل معکوس، از «ملت» به «دولت»، عرضه میکند. در این مدل جدید، مردم ساکن در یک سرزمین با زور شمشیر و اقتدار فرمانروایان مقتدر در یک واحد «ملی» متحد نشدند. چنین اقتدار مرکزی وجود نداشت. به عکس، این بزرگان و عقلاء خود مردم مهاجر بودند که به دلیل جبر محیط به این نتیجه رسیدند که باید با هم دولتی واحد تشکیل دهند و به میثاقی واحد برای سامان دادن به امور خود تمکین کنند. بدینسان، سران جوامع پراکنده مهاجر، که از نظر مذهبی و فرهنگی بسیار متکثر بودند، این میثاق را در ۴ مارس ۱۷۸۹، دو ماه قبل از جلوس لطفعلی خان زند، به قانون اساسی دولت جدید تبدیل کردند.
ملت- دولت در اروپای غربی مانند ایالات متحده پدید نیامده و سیر تحولی پیچیده داشته از «دولت- ملت» به «ملت- دولت» طی سدههای هیجدهم تا بیستم میلادی.
برای ملتهایی که در طول تاریخ بطور عمده بر بنیاد اقتدار دولت همگون شده و پدید آمدهاند، سازوکار تعامل دولت و ملت در جامعه آمریکا دشوار است که پیدایش دولت داوطلبانه و بر بنیاد توافق جوامع متکثر مردم آن بود.
عبدالله شهبازی
پنجشنبه، ۱۱ بهمن ۱۴۰۳/ ۳۰ ژانویه ۲۰۲۵
@abdollahshahbazi