❇️
عبور ژنرال سرپرسی سایکس از گناباد در سال ۱۲۷۱ ⭕️ سایکس جمعا شش نوبت در ایران به سفر پرداخت که اولین سفر او در دیماه سال ۱۲۷۱ شمسی از باکو آغاز و در مسیر بندرگز، مشهد، گناباد، شهداد، کرمان، شیراز، بندر لنگه ... ادامه یافت و پس از ۵ ماه در کراچی به پایان رسید.
▪️ متن زیر از یادداشت های او هنگام عبور از گناباد در اواخر سال ۱۲۷۱ شمسی است.
🔸 ... پس از طی سی مایل راه که اتصال عبور ما از روی رودخانه تکرار و تجدید میشد بجنگل رسیدیم. «جنگل» دهکده ایست که اطراف آنرا حصار کشیده اند و برج های متعدد آن بنظر انسان مضحک و عجیب میآید. از آنجا هم رد کرده از صحرای بایر لم یزرع که سراب با شکوهی دارد عبور نموده پس از طی چند ریگستان به «بیمرغ» رسیدیم که آن نقطه و جنگل و اکثر دهات دیگر این ناحیه وقف آستانه ی مشهد است.
🔸 خط سیر ما اینک تقریباً به سمت مغرب ادامه داشت و بعد از قطع چند دره و ماهوری که مستور از ریک بود منظره ی بدیع زیبای جلگه ی «گناباد» اولین قریه واقع در ۱۶ مایلی بیمرغ پدیدار شد و طولی نکشید که به «بیدخت» رسیدیم این محل از لحاظ اینکه اقامتگاه یکی از مرشدهای ایران میباشد کسب اشتهار نموده است.
🔸 مرشد این ناحیه از اشخاص متنفذ است و عده ی کثیری از تجار تهران تحت نفوذ و تأثیر وی میباشند و نام او حاج ملا سلطانعلی و در حدود ۹۰ سال از سنین عمر او گذشته است. مشارالیه یکباب مدرسه ی عالی در این محل بنا کرده و در آنجا بتدریس و مباحثه اشتغال دارد.
🔸 بیدخت یعنی بلده ی کوچک این محل که ضمیمه ی قلمرو حکومت طبس میباشد در حدود هشت هزار نفر جمعیت و بازار کوچکی هم دارد. از کالاهای مخصوص این نقطه ظروف سفالین است که بقدری بدقواره و بدریخت ساخته بودند که نگارنده برای نمونه هم بخرید آنها رغبت نکرد.
🔸 جلگه ی گناباد در دامنه ی رشته ی جبال مهمی واقع شده که از جنوب شرقی بشمال غربی امتداد دارد. رشته ی مزبور در این قسمت از خاک ایران جاده ی نسبتاً مرتفعی را که مسیر ما بود از صحرای لم یزرع لوت، یعنی خط سیر آتیه ی ما منفصل میسازد و در طرف مغرب نیز با قسمت شمالی همین بیابان تقاطع می کند. از اینجا تا شهر «تون» سه منزل راه و همان خط سیر «سر چارلز مک گرگور» است. مشارالیه از اولین کسانی است که لزوم اکتشافات مهمه ی نواحی مجاور امپراطوری هندوستان را خاطرنشان کرده.
🔸 باری از رشته ی کوهی که بقریه ی کلات منتهی میشود بالا رفتیم. در این موقع من اطلاعات زیادی در خصوص این ناحیه بدست نیاوردم ولی پنج سال بعد اطلاعات سودمندی راجع به قاین و این محل کسب نمودم.
🔸 از تنگه ی بایری که ذی حیاتی در آن وجود نداشت، بطرف مقسم آبی به ۶۶۰۰ فوت ارتفاع بالا رفته پس از طی ۱۶ مایل از وسط نقاط کوهستانی حوالی دیه کوچکی اطراق کردیم و بعد سوار شده از میان باغات مصفای فرح انگیزی بطرف تون سرازیر شدیم.
🔸 شهر تون در حدود ۴ هزار نفر جمعیت دارد و حصاری دور آن کشیده شده و در داخله ی آن اکثر اراضی زراعت میشود و رویهم رفته منظره ی نامطبوعی ندارد و در واقع با ۴۳۰۰ فوت ارتفاع درجه ی حرارت آن آنقدرها زیاد نیست با وجود این جمله برای اطلاع کامل از اوضاع این حدود و ثبت اسامی قراء و قصبات آن در نقشه های جغرافیائی خود، به سمت «گدار گود» حرکت کردم که شش هزار و هشتصد پا ارتفاع آنست و بعد در قرمنج که در وسط جلکه واقع شده توقف نمودم.
🔸 دهشک و بوزن آباد در چند مایلی مغرب قرمنج و نزدیك گدار خبیص واقع شده و از اینجا خدری و دشت پیاز از دور دیده میشود. سکنه ی خدری زیادتر عرب اند ولی مثل هراتی ها کلاه پوستی برسر میگذارند. کوههای مجاور سه گدار دارد که یکی موسوم به «گدار درخت بنه» است و به «کاخ» منتهی می شود و دیگری گدار سلیمانی است که سر براست تر و سهل العبور تر می باشد و سومی گدار عباس آباد است که به خواف میرود.
🔸 من بر فراز هر سه گدار مورد گفتگو رفتم تا از دور کاخ و گناباد را مشاهده نمایم. از بالای گدارها جبالی که مشهد را از تربت جدا می کند از مسافت خیلی بعید در میان مه غلیظی پدیدار میباشد. آرزوی من این بود که کاش از اینجا به مشهد راه آهن کشیده بودند و من میتوانستم براحتی به زیارت گنبد طلای حرم مطهر حضرت رضا و دوستان و آشنایان مقیم مشهد نائل شوم، مسافرین معمولی بیشتر از گدار سلیمانی طی طریق میکنند که مقسم آب آن اندکی مرتفع تر از دشت پیاز است ولی زوار خراسان برای زیارت امامزاده «کاخ » گدار درخت بنه را ترجیح میدهند.
🔸 در موقع عبور از گدار عباس آباد که سابق مرکز راهزن های ترکمن بوده راهنمای ما که در جوانی بدست آنها افتاده و بعد به وسایلی فرار کرده از فجایع دزدان ترکمن داستان هائی می گفت که همه را به وحشت می انداخت.
▪️ از کتاب سفرنامه ژنرال سرپرسی سایکس یا ده هزار مایل در ایران
▪️مترجم: حسین سعادت نوری
🔹 برگرفته از کانال گناباد قدیم مروری بر تاریخ گناباد.
#بیدخت_قدیم❇️
@Zirasmanbidokhtt